نقد عقاید فرقه شیخیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶: خط ۶:
شیخیه گروهی از شیعه امامیه و از پیروان شیخ احمد احسایی می‌باشند<ref>مشکور، محمد جواد، فرهنگ فوق اسلامی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵، ص۲۶۶.</ref> که به دلیل برخی اختلافات از شیعه امامیه جدا شده‌اند و در اصول دین و مسائل مهم اختلاف چندانی با شیعه امامیه ندارند.<ref>سبحانی. جعفر، المذاهب الاسلامیه، مؤسسه امام صادق، چاپ اول، ۱۴۲۳، ص۳۵۱.</ref>
شیخیه گروهی از شیعه امامیه و از پیروان شیخ احمد احسایی می‌باشند<ref>مشکور، محمد جواد، فرهنگ فوق اسلامی، انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵، ص۲۶۶.</ref> که به دلیل برخی اختلافات از شیعه امامیه جدا شده‌اند و در اصول دین و مسائل مهم اختلاف چندانی با شیعه امامیه ندارند.<ref>سبحانی. جعفر، المذاهب الاسلامیه، مؤسسه امام صادق، چاپ اول، ۱۴۲۳، ص۳۵۱.</ref>


== تاریخچه ==
پیدایش فرقه شیخیه به دوره حکومت فتحعلی شاه قاجار بازمی‌گردد. در این دوره بود که شیخ احمد احسایی در ایران شهرت به سزایی پیدا کرده و مورد توجه عام و خاص قرار گرفت. وی سالیان متمادی در ایران بود و در شهرهای مختلف از جمله یزد، تهران، کرمانشاه و … اقامت گزیده بود و به نشر آراء و افکار خود می‌پرداخت، تا این که در یکی از مسافرت‌هایش در شهر قزوین با ملا محمد تقی برغانی معروف به شهید ثالث<ref>روز بهانی، علی رضا، در جستجوی حقیقت… ص۲۵، قم، مرکز مدیریت حوزه، اول، ۱۳۸۸ش.</ref> بر سر مسئله معاد جسمانی مناظره‌ای پیش آمد و شیخ احمد اصرار می‌کرد که «آدمی را دو جسم است یکی مرکب از عناصر زمانی که به منزله اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامه‌ای است که انسان آن را می‌پوشد و از تن بیرون می‌آورد و آنچه پس از مرگ می‌پوسد و از میان می‌رود، همین جسم است. دیگری سرشتی که آدمی از آن آفریده شده و زمانی نیست و از عالم «هور قلیا» است و در گور او باقی خواهد ماند. و آنچه آدمی در روز رستاخیز به هیئت آن زنده خواهد شد، همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم می‌باشد.<ref>فرهنگ فرق اسلامی، ص۲۷۰.</ref>» اما عالم قزوینی، این تحلیل از معاد جسمانی را نوعی انکار معاد می‌دانست و اعلام کرد که هر کس معاد جسمانی را که از ضروریات دین است، انکار کند، کافر است و بدین ترتیب حکم تکفیر شیخ احمد را اعلام کرد.
پیدایش فرقه شیخیه به دوره حکومت فتحعلی شاه قاجار بازمی‌گردد. در این دوره بود که شیخ احمد احسایی در ایران شهرت به سزایی پیدا کرده و مورد توجه عام و خاص قرار گرفت. وی سالیان متمادی در ایران بود و در شهرهای مختلف از جمله یزد، تهران، کرمانشاه و … اقامت گزیده بود و به نشر آراء و افکار خود می‌پرداخت، تا این که در یکی از مسافرت‌هایش در شهر قزوین با ملا محمد تقی برغانی معروف به شهید ثالث<ref>روز بهانی، علی رضا، در جستجوی حقیقت… ص۲۵، قم، مرکز مدیریت حوزه، اول، ۱۳۸۸ش.</ref> بر سر مسئله معاد جسمانی مناظره‌ای پیش آمد و شیخ احمد اصرار می‌کرد که «آدمی را دو جسم است یکی مرکب از عناصر زمانی که به منزله اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامه‌ای است که انسان آن را می‌پوشد و از تن بیرون می‌آورد و آنچه پس از مرگ می‌پوسد و از میان می‌رود، همین جسم است. دیگری سرشتی که آدمی از آن آفریده شده و زمانی نیست و از عالم «هور قلیا» است و در گور او باقی خواهد ماند. و آنچه آدمی در روز رستاخیز به هیئت آن زنده خواهد شد، همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم می‌باشد.<ref>فرهنگ فرق اسلامی، ص۲۷۰.</ref>» اما عالم قزوینی، این تحلیل از معاد جسمانی را نوعی انکار معاد می‌دانست و اعلام کرد که هر کس معاد جسمانی را که از ضروریات دین است، انکار کند، کافر است و بدین ترتیب حکم تکفیر شیخ احمد را اعلام کرد.


خط ۱۸: خط ۱۹:
هر چند بررسی تاریخ شیخیه خود نشان‌گر سیاسی بودن تأسیس و انشعاب شیخیه از شیعه امامیه است و قدرت طلبی و منفعت طلبی افرادی چون سید کاظم رشتی و کریم خان قاجار مهمترین عامل این انشعاب می‌باشد، با این همه می‌توان چندین انتقاد کلی را در دو بخش انتقادهای رفتاری و اعتقادی عنوان نمود:
هر چند بررسی تاریخ شیخیه خود نشان‌گر سیاسی بودن تأسیس و انشعاب شیخیه از شیعه امامیه است و قدرت طلبی و منفعت طلبی افرادی چون سید کاظم رشتی و کریم خان قاجار مهمترین عامل این انشعاب می‌باشد، با این همه می‌توان چندین انتقاد کلی را در دو بخش انتقادهای رفتاری و اعتقادی عنوان نمود:


== الف) انتقادهای اعتقادی ==
== انتقادهای اعتقادی ==
== ۱. معاد جسمانی ==
انتقادات اعتقادی بر برخی از اعتقادات شیخیه وارد شده است؛ از جمله به اعتقاداتی چون:
 
=== معاد جسمانی ===
در طول قرن‌های متمادی تنازعی که بین برخی از متکلمین و برخی از فلاسفه در مورد معاد جسمانی به وجود آمده بود، باعث شده بود تا برخی از فلاسفه معاد جسمانی را منکر شوند و تنها به معاد روحانی اعتقاد پیدا کنند و در مقابل برخی از متکلمین نیز برای رفع ایرادات فلاسفه، فرضیه اعاده معدوم را مطرح سازند و این نزاع و افراط و تفریط‌ها ادامه داشت تا این که صدر المتألهین با طرح نظریه حرکت جوهری به اثبات معاد جسمانی پرداخت؛ اما احمد احسایی به ناکار آمدی این نظریه اعتقاد داشت و خود برای حل مناقشه متکلم و فیلسوف فرضیه جدید هور قلیا را مطرح ساخت که نه تنها مشکل را حل نکرد بلکه باعث تکفیر خودش و ایجاد فرقه‌ای جدید در میان شیعه امامیه شد و این تنها به این دلیل بود که به جای استفاده از احادیث اهل بیت(ع) و اصطلاحات مکتب معصومین(ع) به دامن اصطلاحات صابئین افتاده و سعی کرد با روش و اصطلاح آنها مسائل کلامی اسلام را تبیین کند و بدون دلیل عقلی یا نقلی مستحکم برای انسان دو جسد اثبات کند که یکی جسم عنصری و دیگری جسد هور قلیایی بود. در حالی که این سخن ادعایی بیش نیست و قرآن در بیان معاد جسمانی می‌فرماید: «آیا انسان گمان می‌کند استخوان‌های او را جمع نخواهیم کرد بلکه ما قدرت داریم سر انگشتان او را به حال نخستین برگردانیم.<ref>قیامت/۳ و ۴.</ref>»
در طول قرن‌های متمادی تنازعی که بین برخی از متکلمین و برخی از فلاسفه در مورد معاد جسمانی به وجود آمده بود، باعث شده بود تا برخی از فلاسفه معاد جسمانی را منکر شوند و تنها به معاد روحانی اعتقاد پیدا کنند و در مقابل برخی از متکلمین نیز برای رفع ایرادات فلاسفه، فرضیه اعاده معدوم را مطرح سازند و این نزاع و افراط و تفریط‌ها ادامه داشت تا این که صدر المتألهین با طرح نظریه حرکت جوهری به اثبات معاد جسمانی پرداخت؛ اما احمد احسایی به ناکار آمدی این نظریه اعتقاد داشت و خود برای حل مناقشه متکلم و فیلسوف فرضیه جدید هور قلیا را مطرح ساخت که نه تنها مشکل را حل نکرد بلکه باعث تکفیر خودش و ایجاد فرقه‌ای جدید در میان شیعه امامیه شد و این تنها به این دلیل بود که به جای استفاده از احادیث اهل بیت(ع) و اصطلاحات مکتب معصومین(ع) به دامن اصطلاحات صابئین افتاده و سعی کرد با روش و اصطلاح آنها مسائل کلامی اسلام را تبیین کند و بدون دلیل عقلی یا نقلی مستحکم برای انسان دو جسد اثبات کند که یکی جسم عنصری و دیگری جسد هور قلیایی بود. در حالی که این سخن ادعایی بیش نیست و قرآن در بیان معاد جسمانی می‌فرماید: «آیا انسان گمان می‌کند استخوان‌های او را جمع نخواهیم کرد بلکه ما قدرت داریم سر انگشتان او را به حال نخستین برگردانیم.<ref>قیامت/۳ و ۴.</ref>»


== ۲. معراج پیامبر اسلام صلی الله علیه واله و سلم ==
=== معراج پیامبر اسلام(ص) ===
مسئله معراج اساساً در بحث‌های کلامی مطرح نبوده و بعد از ورود فلسفه یونان به جامعه اسلامی و مطرح شدن بحث‌های طبیعیات این فلسفه که بیشتر بر هیئت بطلمیوسی استوار بود و کره زمین را مرکز عالم دانسته و به افلاک نه‌گانه قائل بود، این سؤال مطرح شد که معراج جسمانی نبی اکرم صلی الله علیه واله و سلم و حرکت به سوی آسمان مستلزم خرق و التیام افلاک می‌شود و این امکان فلسفی ندارد. … عده‌ای تحت تأثیر همین اشکال نظریه روحانی بودن معراج را مطرح ساختند و بعضی نیز پاسخ‌های دیگری دادند، اما شیخ در پاسخ این اشکال فرضیه جدیدی را مطرح کرد. وی عقیده دارد که پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم در هر فلکی از افلاک، جسمی متناسب با جرم آن فلک برای خود گرفت تا خرق و التیامی لازم نیاید و ورود در افلاک مختلف برای بدن ظاهری و جسمانی او مشکلی ایجاد نکند.<ref>فرق و مذاهب کلامی، ص۳۲۰.</ref> البته بعد از غلبه هیئت کوپرنیکی بر هیئت بطلمیوسی و سقوط طبیعیات فلسفه یونانی، همان گونه که صدور افلاک از عقول عشره مسکوت واقع شد، همچنین معلوم گشت که وجود افلاک با تعریف مورد نظر فلسفه یونان، وهمی بیش نبوده است تا اشکال خرق و التیام در معراج پیش بیاید.
مسئله معراج اساساً در بحث‌های کلامی مطرح نبوده و بعد از ورود فلسفه یونان به جامعه اسلامی و مطرح شدن بحث‌های طبیعیات این فلسفه که بیشتر بر هیئت بطلمیوسی استوار بود و کره زمین را مرکز عالم دانسته و به افلاک نه‌گانه قائل بود، این سؤال مطرح شد که معراج جسمانی نبی اکرم صلی الله علیه واله و سلم و حرکت به سوی آسمان مستلزم خرق و التیام افلاک می‌شود و این امکان فلسفی ندارد. … عده‌ای تحت تأثیر همین اشکال نظریه روحانی بودن معراج را مطرح ساختند و بعضی نیز پاسخ‌های دیگری دادند، اما شیخ در پاسخ این اشکال فرضیه جدیدی را مطرح کرد. وی عقیده دارد که پیغمبر اکرم صلی الله علیه واله و سلم در هر فلکی از افلاک، جسمی متناسب با جرم آن فلک برای خود گرفت تا خرق و التیامی لازم نیاید و ورود در افلاک مختلف برای بدن ظاهری و جسمانی او مشکلی ایجاد نکند.<ref>فرق و مذاهب کلامی، ص۳۲۰.</ref> البته بعد از غلبه هیئت کوپرنیکی بر هیئت بطلمیوسی و سقوط طبیعیات فلسفه یونانی، همان گونه که صدور افلاک از عقول عشره مسکوت واقع شد، همچنین معلوم گشت که وجود افلاک با تعریف مورد نظر فلسفه یونان، وهمی بیش نبوده است تا اشکال خرق و التیام در معراج پیش بیاید.


== ۳. انکار شق القمر ==
=== انکار شق القمر ===
مسلمانان متفق اند که پیامبر اسلام صلی الله علیه واله و سلم همین قمر را به دو شقه کرده است، اما شیخ احمد چنین شق القمری را انکار کرده و می‌گوید: آن حضرت صورت انتزاعی قمر را منشق کرده است، نه قمر مرئی حقیقی را.<ref>المذاهب الاسلامیه، ص۳۵۵.</ref>
مسلمانان متفق اند که پیامبر اسلام صلی الله علیه واله و سلم همین قمر را به دو شقه کرده است، اما شیخ احمد چنین شق القمری را انکار کرده و می‌گوید: آن حضرت صورت انتزاعی قمر را منشق کرده است، نه قمر مرئی حقیقی را.<ref>المذاهب الاسلامیه، ص۳۵۵.</ref>


== ۴. غلو در امامت ==
=== غلو در امامت ===
شیخ احمد و پیروان وی در مورد اهل بیت(ع) دچار غلو شده‌اند و برخی از مقامات را به آن حضرات نسبت می‌دهند که مختص ذات خداوند است، به عنوان مثال معتقدند که خداوند هر چه در هستی وجود دارد، از قبیل خلق کردن، روزی دادن، حیات و ممات و … همه را به ائمه تفویض کرده است و هم چنین معتقدند که علم ائمه(ع) حضوری است نه حصولی، یعنی آنها همه آن چیزهایی که هست یا واقع خواهد شد به گونه‌ای می‌دانند که نزد آنها حاضر است، مثل این که بعینه می‌بیند.<ref>المذاهب الاسلامیه، ص۳۵۵.</ref>
شیخ احمد و پیروان وی در مورد اهل بیت(ع) دچار غلو شده‌اند و برخی از مقامات را به آن حضرات نسبت می‌دهند که مختص ذات خداوند است، به عنوان مثال معتقدند که خداوند هر چه در هستی وجود دارد، از قبیل خلق کردن، روزی دادن، حیات و ممات و … همه را به ائمه تفویض کرده است و هم چنین معتقدند که علم ائمه(ع) حضوری است نه حصولی، یعنی آنها همه آن چیزهایی که هست یا واقع خواهد شد به گونه‌ای می‌دانند که نزد آنها حاضر است، مثل این که بعینه می‌بیند.<ref>المذاهب الاسلامیه، ص۳۵۵.</ref>


== ۵. کم‌اهمیت دانستن عدل و معاد ==
=== کم‌اهمیت دانستن عدل و معاد ===
پیروان بعدی سید کاظم اصل معاد و عدل را که از اصول پنج‌گانه دین نزد شیعه امامیه و متفق علیه بود حذف کردند و کریم خانیه به جای آن اصل چهارم یا همان رکن رابع را اضافه کردند و اصول دین را در چهار اصل زیر منحصر نمودند:
پیروان بعدی سید کاظم اصل معاد و عدل را که از اصول پنج‌گانه دین نزد شیعه امامیه و متفق علیه بود حذف کردند و کریم خانیه به جای آن اصل چهارم یا همان رکن رابع را اضافه کردند و اصول دین را در چهار اصل زیر منحصر نمودند:


۱. شناخت خداوند. ۲. شناخت پیامبر. ۳. شناخت امام. ۴. شناخت فقیه جامع‌الشرایط که قائم مقام امام در زمان غیبت می‌باشد.<ref>همان، ص۳۵۶.</ref> و معتقد بودند که رکن رابع شیخ احمد، سپس سید کاظم و سپس کریم خان بوده است و بعد از او نیز رکن رابع ارثی شده و در خاندان کریم خان استمرار پیدا کرد.<ref>همان، ص۳۵۷.</ref>
۱. شناخت خداوند. ۲. شناخت پیامبر. ۳. شناخت امام. ۴. شناخت فقیه جامع‌الشرایط که قائم مقام امام در زمان غیبت می‌باشد.<ref>همان، ص۳۵۶.</ref> و معتقد بودند که رکن رابع شیخ احمد، سپس سید کاظم و سپس کریم خان بوده است و بعد از او نیز رکن رابع ارثی شده و در خاندان کریم خان استمرار پیدا کرد.<ref>همان، ص۳۵۷.</ref>


== ب) انتقادهای رفتاری ==
== انتقادهای رفتاری ==
۱. عدم پیروی از رهبر و پیشوای خود
بر رفتار فردی و اجتماعی جماعت شیخیه انتقاداتی وارد شده است؛ از جمله این انتقادات می توان به موارد زیر اشاره کرد:


=== عدم پیروی از رهبر و پیشوای خود ===
هر کس نگاهی گذرا به تاریخ فرقه شیخیه بیندازد این سؤال را مطرح خواهد کرد که اگر سید کاظم رشتی. کریم خان قاجار، محمدباقر خندق آبادی و پیروان اینها واقعاً ادامه دهنده راه شیخ احمد احسایی هستند، چرا همانند او عمل نکردند؛ زیرا شیخ احمد بعد از واقعه قزوین به هیچ وجه در صدد منازعه و مقابله و ایجاد فرقه و … برنیامد و فرزندانش نیز همانند پدر وارد گود قوم گرایی و فرقه سازی نشدند، اما سید کاظم بعد از مرگ شیخ، کاسه داغ‌تر از آش و دایه مهربان‌تر از مادر شده، به تأسیس فرقه شیخیه اقدام کرد و با استفاده از نام شیخ، قدم در راه شهرت‌طلبی و فرقه‌سازی گذاشت و چنان نزاعی به وجود آورد که پیکر نحیف جامعه اسلامی تاب آن را نداشت و تنها استعمار انگلیس و حکومت عثمانی از آن سود می‌برد.
هر کس نگاهی گذرا به تاریخ فرقه شیخیه بیندازد این سؤال را مطرح خواهد کرد که اگر سید کاظم رشتی. کریم خان قاجار، محمدباقر خندق آبادی و پیروان اینها واقعاً ادامه دهنده راه شیخ احمد احسایی هستند، چرا همانند او عمل نکردند؛ زیرا شیخ احمد بعد از واقعه قزوین به هیچ وجه در صدد منازعه و مقابله و ایجاد فرقه و … برنیامد و فرزندانش نیز همانند پدر وارد گود قوم گرایی و فرقه سازی نشدند، اما سید کاظم بعد از مرگ شیخ، کاسه داغ‌تر از آش و دایه مهربان‌تر از مادر شده، به تأسیس فرقه شیخیه اقدام کرد و با استفاده از نام شیخ، قدم در راه شهرت‌طلبی و فرقه‌سازی گذاشت و چنان نزاعی به وجود آورد که پیکر نحیف جامعه اسلامی تاب آن را نداشت و تنها استعمار انگلیس و حکومت عثمانی از آن سود می‌برد.


== ۲. اختلاف‌افکنی بین شیعیان ==
=== اختلاف‌افکنی بین شیعیان ===
بعد از شروع نزاع شیخیه با شیعیان که متشرعه نامیده می‌شدند درگیری‌های بسیاری میان دو گروه درگرفت که مشهور به نزاع بالا سری و پایین سری شد و ریشه این اختلاف به این مسئله بازمی‌گشت که آیا می‌توان بالای سر ضریح امام(ع) نماز خواند یا نه؟ که شیخیه قائل بودند نمی‌توان بالای سر ضریح امام نماز خواند و به همین بهانه، نزاع‌ها و قتل و غارت‌های فراوانی به راه انداختند و مال و جان‌های زیادی را تلف کردند.
بعد از شروع نزاع شیخیه با شیعیان که متشرعه نامیده می‌شدند درگیری‌های بسیاری میان دو گروه درگرفت که مشهور به نزاع بالا سری و پایین سری شد و ریشه این اختلاف به این مسئله بازمی‌گشت که آیا می‌توان بالای سر ضریح امام(ع) نماز خواند یا نه؟ که شیخیه قائل بودند نمی‌توان بالای سر ضریح امام نماز خواند و به همین بهانه، نزاع‌ها و قتل و غارت‌های فراوانی به راه انداختند و مال و جان‌های زیادی را تلف کردند.


== ۳. زمینه‌سازی برای بابیت و بهائیت ==
=== زمینه‌سازی برای بابیت و بهائیت ===
یکی از اثرات و نتایج فرقه گرایی‌های بزرگان شیخیه بستر سازی برای پیدایش فرقه‌های ضاله بابیت – به رهبری علی محمد باب که شاگرد سید کاظم رشتی بود – و بهائیت بود و هر دو فرقه، ضربه‌های جبران ناپذیری بر پیکر جامعهٔ اسلامی ایران وارد ساختند.
یکی از اثرات و نتایج فرقه گرایی‌های بزرگان شیخیه بستر سازی برای پیدایش فرقه‌های ضاله بابیت، به رهبری علی محمد باب که شاگرد سید کاظم رشتی بود،  و بهائیت بود و هر دو فرقه، ضربه‌های جبران ناپذیری بر پیکر جامعهٔ اسلامی ایران وارد ساختند.
== مطالعه بیشتر ==
== مطالعه بیشتر ==
# شیخیگری، بابیگری از نظر فلسفه، تاریخ و اجتماع، مرتضی مدرس چهاردهی.
* شیخیگری، بابیگری از نظر فلسفه، تاریخ و اجتماع، مرتضی مدرس چهاردهی.
# فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی.
* فرق و مذاهب کلامی، علی ربانی گلپایگانی.
# المذاهب الاسلامیه، آیت الله جعفر سبحانی.
* المذاهب الاسلامیه، آیت الله جعفر سبحانی.
# فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور.
* فرهنگ فرق اسلامی، محمد جواد مشکور.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}
== منابع ==
== منابع ==
trustworthy
۷٬۳۴۶

ویرایش