صلح حدیبیه: تفاوت میان نسخه‌ها

۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۸ ژانویهٔ ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷: خط ۱۷:
با توضیحاتی که داده شد چنین به دست می‌آید که اسلام در طبیعت خود، صلح طلب و اهل مسالمت است اما هیچ‌گاه نمی‌کوشد تا نظر خویش را درباره جهاد و دفاع پنهان کند و نوعی صلح غیر واقعی را پیشنهاد کند که نتیجه آن راضی شدن به ظلم و تعدی به حقوق دیگران باشد.<ref>همان.</ref>
با توضیحاتی که داده شد چنین به دست می‌آید که اسلام در طبیعت خود، صلح طلب و اهل مسالمت است اما هیچ‌گاه نمی‌کوشد تا نظر خویش را درباره جهاد و دفاع پنهان کند و نوعی صلح غیر واقعی را پیشنهاد کند که نتیجه آن راضی شدن به ظلم و تعدی به حقوق دیگران باشد.<ref>همان.</ref>


بنابراین روش اصلی و اولیه پیامبر اسلام بلکه تمام انبیاء الهی برای دعوت بر طریق هدایت و کمال، روش مسالمت آمیز و مدارا است و نمونه‌های بسیاری از تاریخ زندگانی پیامبر اسلام(ص) گواه این مطلب است و آیات بسیاری در قرآن نیز بر این مطلب اشاره دارد مانند آیه ۵۹ سوره آل عمران: {{قرآن|فَبِمَا رَحْمَه مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ …<ref>آل عمران/۱۵۹.</ref>؛ «رحمت خدا تو را با خلق، مهربان و خوش خوی گردانید، و اگر تندخو و سخت دل بودی مردم از پیرامون تو متفرق می‌شدند، پس چون امت به نادانی درباره تو بد کنند از آنان درگذر و از خدا بر آنها طلب آمرزش کن…».
بنابراین روش اصلی و اولیه پیامبر اسلام بلکه تمام انبیاء الهی برای دعوت بر طریق هدایت و کمال، روش مسالمت آمیز و مدارا است و نمونه‌های بسیاری از تاریخ زندگانی پیامبر اسلام(ص) گواه این مطلب است و آیات بسیاری در قرآن نیز بر این مطلب اشاره دارد مانند آیه ۵۹ سوره آل عمران: {{قرآن|فَبِمَا رَحْمَه مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ …<ref>آل عمران/۱۵۹.}}</ref>؛ «رحمت خدا تو را با خلق، مهربان و خوش خوی گردانید، و اگر تندخو و سخت دل بودی مردم از پیرامون تو متفرق می‌شدند، پس چون امت به نادانی درباره تو بد کنند از آنان درگذر و از خدا بر آنها طلب آمرزش کن…».


اما صلح حدیبیه چنین بوده است که پیامبر(ص) بنابر مصلحت آنروز جامعه مسلمین آنرا پذیرفت چرا که پذیرش آن به معنای به وجود آمدن دوره آرامشی بود که در آن می‌شد با تمرکز بر تبلیغ دین و رساندن پیام الهی بر همگان قدم‌های مؤثرتری در این راه برداشت اگر چه ظاهر صلح نامه به نفع کفار بود و بعضی از مسلمین نیز از آن راضی نبودند اما با گذشت زمان درستی تصمیم پیامبر بر همگان آشکار گردید و اثرات مثبت آن در جذب مردم به سوی راه حق نمایان شد.
اما صلح حدیبیه چنین بوده است که پیامبر(ص) بنابر مصلحت آنروز جامعه مسلمین آنرا پذیرفت چرا که پذیرش آن به معنای به وجود آمدن دوره آرامشی بود که در آن می‌شد با تمرکز بر تبلیغ دین و رساندن پیام الهی بر همگان قدم‌های مؤثرتری در این راه برداشت اگر چه ظاهر صلح نامه به نفع کفار بود و بعضی از مسلمین نیز از آن راضی نبودند اما با گذشت زمان درستی تصمیم پیامبر بر همگان آشکار گردید و اثرات مثبت آن در جذب مردم به سوی راه حق نمایان شد.


و حتی زهری که از رجال معروف تابعین است در این مورد می‌گوید، فتحی عظیم تر از صلح حدیبیه صورت نگرفت، چرا که مشرکین با مسلمانان ارتباط یافتند و اسلام در قلوب آنها جایگزین شد و در عرض سه سال گروه عظیمی اسلام آوردند و جمعیت مسلمانان با آنها رو به فزونی گرفت.}}<ref>مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هشتم، ۱۳۸۷ش، ص۶۳۳.</ref> بنابراین عمل پیامبر و اقدام به صلح در همان راستای هدایت و آگاهی بخشیدن به جامعه آنروز بوده است و نه صرفاً یک عمل مسالمت آمیز و صلح جویانه آن هم در شرایط سخت و همراه با ظلم پذیری.
و حتی زهری که از رجال معروف تابعین است در این مورد می‌گوید، فتحی عظیم تر از صلح حدیبیه صورت نگرفت، چرا که مشرکین با مسلمانان ارتباط یافتند و اسلام در قلوب آنها جایگزین شد و در عرض سه سال گروه عظیمی اسلام آوردند و جمعیت مسلمانان با آنها رو به فزونی گرفت.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، قصه‌های قرآن، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ هشتم، ۱۳۸۷ش، ص۶۳۳.</ref> بنابراین عمل پیامبر و اقدام به صلح در همان راستای هدایت و آگاهی بخشیدن به جامعه آنروز بوده است و نه صرفاً یک عمل مسالمت آمیز و صلح جویانه آن هم در شرایط سخت و همراه با ظلم پذیری.


اما این مطلب که چرا سیره حضرت مسیح یا بودا با پیامبر اسلام متفاوت است؛ در مورد بودا باید گفت که برخی از دین شناسان معتقدند که اساساً بودا در صدد تدوین و پایه‌گذاری یک دین و آیین کامل که بتواند جامعه بشری را اداره کند نبوده است تا بتواند ملاک قضاوت ما قرار گیرد.<ref>گروه عقاید، شناخت ادیان، سازمان حوزه‌ها و مدارس خارج از کشور، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۴.</ref>
اما این مطلب که چرا سیره حضرت مسیح یا بودا با پیامبر اسلام متفاوت است؛ در مورد بودا باید گفت که برخی از دین شناسان معتقدند که اساساً بودا در صدد تدوین و پایه‌گذاری یک دین و آیین کامل که بتواند جامعه بشری را اداره کند نبوده است تا بتواند ملاک قضاوت ما قرار گیرد.<ref>گروه عقاید، شناخت ادیان، سازمان حوزه‌ها و مدارس خارج از کشور، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش، ص۱۳۴.</ref>
خط ۳۱: خط ۳۱:
اما در مورد عیسی(ع) باید گفت آنچه در مورد ایشان در اذهان شکل گرفته است تفکری نادرست و خالی از حقیقت است. عیسی(ع) نیز مانند پیامبر اسلام مأمور به هدایت و اصلاح جامعه بشری بوده است و در این راه از تمام ابزار و وسایل موجود در حد امکان بهره می‌گرفته است.
اما در مورد عیسی(ع) باید گفت آنچه در مورد ایشان در اذهان شکل گرفته است تفکری نادرست و خالی از حقیقت است. عیسی(ع) نیز مانند پیامبر اسلام مأمور به هدایت و اصلاح جامعه بشری بوده است و در این راه از تمام ابزار و وسایل موجود در حد امکان بهره می‌گرفته است.


مبارزه عیسای مسیح با طغیانگران بنی اسرائیل، بخشی از رسالت الهی آن حضرت بوده است و چنین نبوده است که مسیح فقط به موعظه بسنده کند… قرآن کریم، پاسخ مثبت حواریون به حضرت مسیح برای نبرد با کافران، و نیز برخورداری آنان از امداد و تأیید الهی در مبارزه پیروزمندانه شان را چنین نقل می‌کند: {{قرآن|یَأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کونُواْ أَنصَارَ اللَّهِ کمَا قَالَ عِیسی ابْنُ مَرْیمَ لِلْحَوَارِیِّنَ مَنْ أَنصَارِی إِلی اللَّهِ قَالَ الحَوَارِیُّونَ نحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَامَنَت طَّائفَه مِّن بَنی إِسْرَ ءِیلَ وَ کفَرَت طَّائفَه فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُواْ ظَاهِرِینَ<ref>صف / ۱۴.</ref>؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، یاوران خدا باشید، هم چنان‌که عیسی بن مریم به حواریان گفت: چه کسانی یاوران من در راه خدایند؟ حواریان گفتند: ما یاوران خدا هستیم. پس گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند. ما کسانی را که ایمان آورده بودند بر ضد دشمنانشان مدد کردیم تا پیروز شدند.».
مبارزه عیسای مسیح با طغیانگران بنی اسرائیل، بخشی از رسالت الهی آن حضرت بوده است و چنین نبوده است که مسیح فقط به موعظه بسنده کند… قرآن کریم، پاسخ مثبت حواریون به حضرت مسیح برای نبرد با کافران، و نیز برخورداری آنان از امداد و تأیید الهی در مبارزه پیروزمندانه شان را چنین نقل می‌کند: {{قرآن|یَأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ کونُواْ أَنصَارَ اللَّهِ کمَا قَالَ عِیسی ابْنُ مَرْیمَ لِلْحَوَارِیِّنَ مَنْ أَنصَارِی إِلی اللَّهِ قَالَ الحَوَارِیُّونَ نحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَامَنَت طَّائفَه مِّن بَنی إِسْرَ ءِیلَ وَ کفَرَت طَّائفَه فَأَیَّدْنَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ عَلی عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُواْ ظَاهِرِینَ}}<ref>صف / ۱۴.</ref>؛ «ای کسانی که ایمان آورده‌اید، یاوران خدا باشید، هم چنان‌که عیسی بن مریم به حواریان گفت: چه کسانی یاوران من در راه خدایند؟ حواریان گفتند: ما یاوران خدا هستیم. پس گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند. ما کسانی را که ایمان آورده بودند بر ضد دشمنانشان مدد کردیم تا پیروز شدند.».


این آیه بیانگر آن است که اصل نبرد در دین مسیحیت یک اصل مسلم بود، زیرا خدای سبحان به مسلمانان می‌گوید: ای مؤمنان در یاری دین خدا و مبارزه با کفر؛ مانند حواریان عیسی باشید بنابراین مسیحیت در رهبانیت خلاصه نمی‌شد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تنفسیر موضوعی قرآن، ج۷ و سیره پیامبران در قرآن، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ص۳۶۹ و ۳۷۰.</ref>
این آیه بیانگر آن است که اصل نبرد در دین مسیحیت یک اصل مسلم بود، زیرا خدای سبحان به مسلمانان می‌گوید: ای مؤمنان در یاری دین خدا و مبارزه با کفر؛ مانند حواریان عیسی باشید بنابراین مسیحیت در رهبانیت خلاصه نمی‌شد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تنفسیر موضوعی قرآن، ج۷ و سیره پیامبران در قرآن، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش، ص۳۶۹ و ۳۷۰.</ref>
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۵٬۹۹۵

ویرایش