trustworthy
۷٬۳۴۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
== شیخ محمدتقی بافقی == | == شیخ محمدتقی بافقی == | ||
محمدتقی بافقی (۱۲۹۲-۱۳۶۵ق) از علما و وعاظ شیعه و از مخالفان مشهور رضاشاه بود. او از شاگردان محمدکاظم خراسانی و سید محمدکاظم یزدی و میرزا حسین نوری در نجف و سید احمد موسوی کربلایی در کربلا بود. بافقی در سال ق۱۳۳۶ | محمدتقی بافقی (۱۲۹۲-۱۳۶۵ق) از علما و وعاظ شیعه و از مخالفان مشهور رضاشاه بود. او از شاگردان [[محمدکاظم خراسانی]] و [[سید محمدکاظم یزدی]] و [[میرزا حسین نوری]] در نجف و سید احمد موسوی کربلایی در کربلا بود. بافقی در سال ق۱۳۳۶ به قم هجرت کرد و برای احیای حوزهٔ علمیهٔ قم تلاش کرد. او از جمله کسانی بود که شیخ عبدالکریم حائری را برای اقامت در قم و زعامت حوزهٔ علمیهٔ قم ترغیب کرد. با آمدن حائری یزدی به قم و رشد حوزهٔ علمیه بافقی عملاً به دستیاری حائری یزدی رسید.<ref>الگار، حامد، «بافقی، محمدتقی»، دانشنامهٔ جهان اسلام، تهران، بنیاد دایرة المعارف اسلامی، ج۱، ذیل واژه؛ نیز: دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۲، ص۱۵۶.</ref> | ||
از | |||
بافقی تلاش میکرد تا در قم فریضهٔ امر به معروف و نهی از منکر را پیاده کند. دولت با این رویه مخالفت کرد که با جواب تند بافقی همراه شد. او در این جواب رضاشاه را با فراعنه مقایسه کرده بود. بافقی نامههایی به رضا شاه مینوشت و از او میخواست تا از مخالفت با علما دست بکشد.<ref>الگار، «بافقی، محمدتقی»، دانشنامهٔ جهان اسلام، ج۱، ذیل واژه.</ref> | |||
در ۲۹ اسفند ۱۳۰۶ش همسر، دختران و برخی از زنان دربار برای مراسم نوروزی وارد حرم حضرت معصومه(س) شدند. آنان در غرفه بالای ایوان آیینه بیچادر نشستند. مردم این واقعه را به بافقی اطلاع دادند و او ضمن پیغامی به حضور آنان در حرم بدون حجاب مناسب اعتراض کرد. اعتراض او مورد توجه قرار نگرفت به همین دلیل بافقی شخصاً به آنجا رفت و از ایشان خواست تا حرم را ترک کنند. خانوادهٔ رضاشاه به خانهٔ تولیت رفتند و این رخداد را به تهران خبر دادند. رضاخان بیدرنگ همراه با وزیر دربار و یک فوج زرهی از تهران روانهٔ قم شد، نظامیان را در منظریة قم مستقر کرد و خود، همراه عدهای از گارد، وارد شهر شد. | |||
گارد همراه رضاشاه حرم را محاصره کرد و شاه با چکمه وارد حرم شد. افراد گارد عدهای را زدند و بافقی را دستگیر کردند. رضاشاه شخصاً بافقی را زیر مشت و لگد انداخت و به ناسزا گرفت و به زندان تهران فرستاد. بافقی پس از چند ماه، با وساطت حائری یزدی، از زندان آزاد و به شهر ری تبعید شد و در همانجا درگذشت.<ref>ابوالفضل شکوری، سیره صالحان، قم:انتشارات شکوری، ۱۳۷۴، ص۳۴۸–۳۴۹.</ref> | |||
== شیخ عبدالکریم حائری یزدی == | == شیخ عبدالکریم حائری یزدی == |