automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
یکی از القاب و صفات امام حسین «ع» که در بسیاری از زیارتنامهها و روایات آمده است، صفت «مظلوم» است. مظلوم به کسی گفته میشود که مورد ظلم واقع شده است و سیدالشهداء مصداق کامل صفت مظلوم است؛ زیرا مظلومانه کشته شده و به شهادت رسیدهاند. | یکی از القاب و صفات امام حسین «ع» که در بسیاری از زیارتنامهها و روایات آمده است، صفت «مظلوم» است. مظلوم به کسی گفته میشود که مورد ظلم واقع شده است و سیدالشهداء مصداق کامل صفت مظلوم است؛ زیرا مظلومانه کشته شده و به شهادت رسیدهاند. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۵: | ||
همچنین در ماجرای معروف دیر راهب که در مسیر عبور سرهای مبارک شهدا و اسراء کربلا به شام اتفاق افتاده است، چنین آمده است: «هنگامی که سر امام حسین (علیه السلام) را وارد قِنَّسْرِین کردند، راهبی از صومعه خود متوجه سر مقدس آن حضرت شد و دید نوری از دهان مبارک امام حسین خارج میشود و بطرف آسمان صعود میکند. آن راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر مبارک حضرت را از مأموران گرفت و داخل صومعه خویش برد. راهب صدائی شنید، ولی صاحب آن صدا را ندید. آن گوینده به راهب میگفت: خوشا بحال تو! و خوشا بحال آن کسی که از حرمت این حسین آگاه شد. راهب سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا! تو را بحق عیسی قسم میدهم که این سر را مأمور کنی با من تکلم نماید. آن سر تکلم کرد و گفت: ای راهب! چه میخواهی؟ راهب گفت: تو کیستی؟ فرمود: انا بن محمّد المصطفی، و انا بن علی المرتضی، و انا بن فاطمه الزهراء، انا المقتول بکربلاء، انا المظلوم، انا العطشان، بعداً آن سر مقدس ساکت شد. راهب صورت به صورت امام حسین نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو برنخواهم داشت تا اینکه بگوئی: من روز قیامت شفیع تو خواهم بود. آن سر مقدس بسخن آمد و فرمود: بدین جدم محمّد مصطفی (صلّی اللَّه علیه و آله) باز گرد. راهب گفت: اشهد ان لا اله الا اللَّه و اشهد ان محمدا رسول اللَّه. امام حسین قبول کرد که شفیع وی شود. هنگامی که صبح شد موکلین آن سر مبارک را با درهمها از آن راهب گرفتند. وقتی به وادی رسیدند دیدند آن درهمها بسنگ تبدیل شدهاند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. جلد ۴۴، ص۳۲۱.</ref> | همچنین در ماجرای معروف دیر راهب که در مسیر عبور سرهای مبارک شهدا و اسراء کربلا به شام اتفاق افتاده است، چنین آمده است: «هنگامی که سر امام حسین (علیه السلام) را وارد قِنَّسْرِین کردند، راهبی از صومعه خود متوجه سر مقدس آن حضرت شد و دید نوری از دهان مبارک امام حسین خارج میشود و بطرف آسمان صعود میکند. آن راهب مبلغ ده هزار درهم آورد و سر مبارک حضرت را از مأموران گرفت و داخل صومعه خویش برد. راهب صدائی شنید، ولی صاحب آن صدا را ندید. آن گوینده به راهب میگفت: خوشا بحال تو! و خوشا بحال آن کسی که از حرمت این حسین آگاه شد. راهب سر خود را بلند کرد و گفت: پروردگارا! تو را بحق عیسی قسم میدهم که این سر را مأمور کنی با من تکلم نماید. آن سر تکلم کرد و گفت: ای راهب! چه میخواهی؟ راهب گفت: تو کیستی؟ فرمود: انا بن محمّد المصطفی، و انا بن علی المرتضی، و انا بن فاطمه الزهراء، انا المقتول بکربلاء، انا المظلوم، انا العطشان، بعداً آن سر مقدس ساکت شد. راهب صورت به صورت امام حسین نهاد و گفت: صورتم را از صورت تو برنخواهم داشت تا اینکه بگوئی: من روز قیامت شفیع تو خواهم بود. آن سر مقدس بسخن آمد و فرمود: بدین جدم محمّد مصطفی (صلّی اللَّه علیه و آله) باز گرد. راهب گفت: اشهد ان لا اله الا اللَّه و اشهد ان محمدا رسول اللَّه. امام حسین قبول کرد که شفیع وی شود. هنگامی که صبح شد موکلین آن سر مبارک را با درهمها از آن راهب گرفتند. وقتی به وادی رسیدند دیدند آن درهمها بسنگ تبدیل شدهاند.<ref>مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. جلد ۴۴، ص۳۲۱.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
== منابع == | == منابع == |