۶۰۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
=== اعترافات اندیشمندان غربی === | === اعترافات اندیشمندان غربی === | ||
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن چنین مینویسد: «[[اسلام]] طی پنج قرن، از سال ۸۱ تا ۵۹۷ق (۷۰۰ تا ۱۲۰۰م) از لحاظ نیرو، نظم، بسط قلمرو حکومت، تصفیه [[اخلاق]] و رفتار، سطح زندگانی، وضع قوانین منصفانه انسانی و [[تساهل دینی]]، ادبیات، دانشوری، علم، طب و [[فلسفه]] پیشاهنگ جهان بود... اسلام در جهان مسیحی نفوذ گوناگون و بسیار داشت. اروپای مسیحی غذاها، شربتها، دارو، درمان، اسلحه، استفاده از نشانهای مخصوص خانوادگی، سلیقه و انگیزه هنری، ابزارها و فنون صنعت و تجارت و قوانین و راههای دریایی را از اسلام فرا گرفت و غالباً لغات آن را نیز از مسلمانان اقتباس کرد... علمای اسلامی، ریاضیات، طبیعیات، شیمی، ستارهشناسی و پزشکی یونان را حفظ کردند و به کمال رساندند و این میراث یونانی را که بسیار غنیتر شده بود، به اروپا انتقال دادند. پزشکان اسلامی پانصد سال تمام علمدار طب در جهان بودند.. [[ابن سینا]] و ابن رشد از نظر فلاسفه مدرسی اروپا که این دو را در مرجعیت بعد از یونانیان قرار میدادند، انوار شرق بودند... این نفوذ اسلامی از راه بازرگانی و [[جنگهای صلیبی]]، ترجمه هزاران کتاب از عربی به لاتینی و مسافرتهای دانشورانی از قبیل ژربر، مایکل اسکات... به اسپانیای مسلمان انجام گرفت»<ref>ویل، دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمی و دیگران، (عصر ایمان، بخش اول)، | ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن چنین مینویسد: «[[اسلام]] طی پنج قرن، از سال ۸۱ تا ۵۹۷ق (۷۰۰ تا ۱۲۰۰م) از لحاظ نیرو، نظم، بسط قلمرو حکومت، تصفیه [[اخلاق]] و رفتار، سطح زندگانی، وضع قوانین منصفانه انسانی و [[تساهل دینی]]، ادبیات، دانشوری، علم، طب و [[فلسفه]] پیشاهنگ جهان بود... اسلام در جهان مسیحی نفوذ گوناگون و بسیار داشت. اروپای مسیحی غذاها، شربتها، دارو، درمان، اسلحه، استفاده از نشانهای مخصوص خانوادگی، سلیقه و انگیزه هنری، ابزارها و فنون صنعت و تجارت و قوانین و راههای دریایی را از اسلام فرا گرفت و غالباً لغات آن را نیز از مسلمانان اقتباس کرد... علمای اسلامی، ریاضیات، طبیعیات، شیمی، ستارهشناسی و پزشکی یونان را حفظ کردند و به کمال رساندند و این میراث یونانی را که بسیار غنیتر شده بود، به اروپا انتقال دادند. پزشکان اسلامی پانصد سال تمام علمدار طب در جهان بودند.. [[ابن سینا]] و ابن رشد از نظر فلاسفه مدرسی اروپا که این دو را در مرجعیت بعد از یونانیان قرار میدادند، انوار شرق بودند... این نفوذ اسلامی از راه بازرگانی و [[جنگهای صلیبی]]، ترجمه هزاران کتاب از عربی به لاتینی و مسافرتهای دانشورانی از قبیل ژربر، مایکل اسکات... به اسپانیای مسلمان انجام گرفت»<ref>ویل، دورانت، تاریخ تمدن، ترجمه ابوطالب صارمی و دیگران، (عصر ایمان، بخش اول)، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی،۱۳۷۳ش، ج۴، ص۴۳۴-۴۳۲.</ref> | ||
مونتگمری وات میگوید: «ما اروپاییها مدیون بودن فرهنگمان را به [[اسلام]] نادیده میگیریم، ما اغلب اوقات گستره و اهمیت تأثیر اسلام را بر میراث فرهنگیمان دست کم میگیریم و بعضی اوقات حتی از آن به کلی چشمپوشی میکنیم... امروزه بر ما اروپاییان غربی است که برداشت غلط خودمان را اصلاح کنیم و بر دینمان نسبت به جهان اسلام و عرب اعتراف نماییم.»<ref>وات، مونتگمری، | مونتگمری وات میگوید: «ما اروپاییها مدیون بودن فرهنگمان را به [[اسلام]] نادیده میگیریم، ما اغلب اوقات گستره و اهمیت تأثیر اسلام را بر میراث فرهنگیمان دست کم میگیریم و بعضی اوقات حتی از آن به کلی چشمپوشی میکنیم... امروزه بر ما اروپاییان غربی است که برداشت غلط خودمان را اصلاح کنیم و بر دینمان نسبت به جهان اسلام و عرب اعتراف نماییم.»<ref>وات، مونتگمری، تأثیر اسلام در اروپا، ترجمه یقوب آژند، تهران، مولی، ۱۳۶۱ش، ص۱۰، ۱۴۸.</ref> | ||
زیگرید هونکه مینویسد: «تمدن اسلامی که به وسیله [[مسلمانان]] آغاز شد، نه تنها میراث یونان را از انهدام و فراموشی نجات داد و آن را اسلوب و نظم بخشید و به اروپا داد، بلکه آنان پایهگذار شیمی آزمایشی، فیزیک، جبر، علم حساب به مفهوم امروزی و مثلثات فضایی، زمینشناسی و جامعهشناسی هستند. تمدن اسلامی تعداد زیادی کشفیات گرانبها و اختراعاتی در همه بخشهای علوم تجربی که اکثر آنها بعدها نویسندگان اروپایی دزدانه بهحساب خودشان گذاشتند، به مغرب زمین هدیه کرده است، ولی شاید گرانبهاترین آنها را اسلوب تحقیقات علم طبیعی باشد که این پیشقدمی مسلمانان بود که جای پا را برای اروپا باز کرد و منجر به شناخت قوانین طبیعت و تفوق و کنترل آن گردیدند.»<ref>صرفی، محمد تقی، تمدن اسلامی از زبان بیگانگان، | زیگرید هونکه مینویسد: «تمدن اسلامی که به وسیله [[مسلمانان]] آغاز شد، نه تنها میراث یونان را از انهدام و فراموشی نجات داد و آن را اسلوب و نظم بخشید و به اروپا داد، بلکه آنان پایهگذار شیمی آزمایشی، فیزیک، جبر، علم حساب به مفهوم امروزی و مثلثات فضایی، زمینشناسی و جامعهشناسی هستند. تمدن اسلامی تعداد زیادی کشفیات گرانبها و اختراعاتی در همه بخشهای علوم تجربی که اکثر آنها بعدها نویسندگان اروپایی دزدانه بهحساب خودشان گذاشتند، به مغرب زمین هدیه کرده است، ولی شاید گرانبهاترین آنها را اسلوب تحقیقات علم طبیعی باشد که این پیشقدمی مسلمانان بود که جای پا را برای اروپا باز کرد و منجر به شناخت قوانین طبیعت و تفوق و کنترل آن گردیدند.»<ref>صرفی، محمد تقی، تمدن اسلامی از زبان بیگانگان، تهران، دفترنشربرگزیده، ۱۳۷۴ش، ص۱۰۶.</ref> | ||
== عدم مخالفت علما با اصل توسعه و پیشرفت == | == عدم مخالفت علما با اصل توسعه و پیشرفت == | ||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
گستره بحرانهای تمدن غرب در معرفت و اندیشه و همچنین در ابعاد اخلاقی، سیاسی و اجتماعی انسان است و پیشرفت مادی و تکنولوژیکی نیز نتوانسته، سایه سنگین افول ارزشهای معنوی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی را پنهان دارد و در پس این پیشرفت مادی، پسرفت در معنویت، ارزشها و انسانیت را به ارمغان آورده است. | گستره بحرانهای تمدن غرب در معرفت و اندیشه و همچنین در ابعاد اخلاقی، سیاسی و اجتماعی انسان است و پیشرفت مادی و تکنولوژیکی نیز نتوانسته، سایه سنگین افول ارزشهای معنوی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی را پنهان دارد و در پس این پیشرفت مادی، پسرفت در معنویت، ارزشها و انسانیت را به ارمغان آورده است. | ||
رنه گنون در مورد پیامدها و بن بستهای تمدن جدید چنین مینویسد: «کسانی که تنعّم و رفاه را آرمان خود ساخته بودند و از بهبودهایی که بر اثر پیشرفت و ترقّی حاصل گشته، برخوردارند، آیا خوشبختتر از ابنای بشر در روزگاران پیشین هستند؟ امروزه وسایل ارتباطی سریعتر و امکانات بیشتری وجود دارند، ولی عدم تعادل و نابسامانی و احساس نیاز بیشتر، او را در معرض خطر فقدان قرار داده و امنیت او هر چه بیشتر در معرض تهدید قرار گرفته است؛ زیرا هدف تمدن جدید، چیزی جز افزایش نیازمندیهای تصنّعی، بهره گیری جنون آمیز از امکانات، مواهب طبیعی و لذتطلبی و ارضای هر چه بیشتر و غوطهور ساختن انسان در زندگی ماشینی چیز دیگری نیست.»<ref>گنون، رنه، بحران دنیای متجدد، ترجمه ضیاء الدین دهشیری، | رنه گنون در مورد پیامدها و بن بستهای تمدن جدید چنین مینویسد: «کسانی که تنعّم و رفاه را آرمان خود ساخته بودند و از بهبودهایی که بر اثر پیشرفت و ترقّی حاصل گشته، برخوردارند، آیا خوشبختتر از ابنای بشر در روزگاران پیشین هستند؟ امروزه وسایل ارتباطی سریعتر و امکانات بیشتری وجود دارند، ولی عدم تعادل و نابسامانی و احساس نیاز بیشتر، او را در معرض خطر فقدان قرار داده و امنیت او هر چه بیشتر در معرض تهدید قرار گرفته است؛ زیرا هدف تمدن جدید، چیزی جز افزایش نیازمندیهای تصنّعی، بهره گیری جنون آمیز از امکانات، مواهب طبیعی و لذتطلبی و ارضای هر چه بیشتر و غوطهور ساختن انسان در زندگی ماشینی چیز دیگری نیست.»<ref>گنون، رنه، بحران دنیای متجدد، ترجمه ضیاء الدین دهشیری، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۲ش، ص۱۴۴.</ref> | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش