automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
در بحث بعثت انبیاء متکلمان معتزله و اشعری دو دیدگاه متفاوت دارند. معتزله معتقدند که ما نه تنها حسن و فوائد ارسال پیامبران و بعثت را عقلاً میفهمیم بلکه بالاتر از آن ضرورت و وجوب بعثت انبیاء را بر اساس قاعده لطف توضیح میدهند. اما اشاعره میگویند ما فقط میتوانیم حسن ارسال رسل را بفهمیم اما ضرورت و وجوب آن را از عقل دریافت نمیکنیم. | |||
اشاعره و معتزله دو گروه از بزرگترین و معروفترین متکلمان و دانشمندان اسلامی بودند که در مباحث اسلامی و کلامی دارای عقاید خاص خود میباشند. نبوت و بعثت انبیاء یکی از مهمترین مباحثی است که این دو گروه کلامی در آن دارای عقیده و دیدگاه متفاوتی هستند. نخستین مطلبی که در این بحث مطرح میشود این است که اساساً آیا بعثت انبیاء ضرورتی دارد!؟ آیا عقل آدمی به وجوب و ضرورت بعثت انبیاء حکم میکند یا خیر؟ | اشاعره و معتزله دو گروه از بزرگترین و معروفترین متکلمان و دانشمندان اسلامی بودند که در مباحث اسلامی و کلامی دارای عقاید خاص خود میباشند. نبوت و بعثت انبیاء یکی از مهمترین مباحثی است که این دو گروه کلامی در آن دارای عقیده و دیدگاه متفاوتی هستند. نخستین مطلبی که در این بحث مطرح میشود این است که اساساً آیا بعثت انبیاء ضرورتی دارد!؟ آیا عقل آدمی به وجوب و ضرورت بعثت انبیاء حکم میکند یا خیر؟ | ||
معتزله معتقدند که بله بعثت انبیاء ضرورت دارد و آن را با دلیل اثبات میکنند اما متکلمان اشعری میگویند که خیر ضرورتی را عقل آدمی نمیتواند در این مسئله نتیجهگیری کند و لذا ضرورت بعثت را اساساً مردود میشمارند و تنها چیزی که در این مسئله میگویند حسن و فایده داشتن بعثت است. | معتزله معتقدند که بله بعثت انبیاء ضرورت دارد و آن را با دلیل اثبات میکنند اما متکلمان اشعری میگویند که خیر ضرورتی را عقل آدمی نمیتواند در این مسئله نتیجهگیری کند و لذا ضرورت بعثت را اساساً مردود میشمارند و تنها چیزی که در این مسئله میگویند حسن و فایده داشتن بعثت است. | ||
مطلب و نقطه اختلاف معتزله و اشاعره در بسیاری از مسائل اسلامی و نکته اساسی که ریشه اختلاف این دو گروه کلامی است مسئله حسن و قبح عقلی است. معتزله همچون شیعه معتقدند که ما حسن و قبح عقلی داریم یعنی عقل ما قادر است تشخیص بدهد که چه کاری خوب است و حسن، و چه کاری بد است و قبیح؛ و این که هر کاری و هر صفتی که عقل ما آن را خوب و حَسَن تشخیص داد میتوانیم آن کار و آن صفت را به خداوند نسبت بدهیم یا وجوب آن کار را بر خداوند لازم بدانیم. اما اشاعره میگویند که ما حسن و قبح عقلی نداریم یعنی عقل ما نمیتواند حسن و قبح حقیقی اشیاء را تشخیص بدهد. هر کاری را خدا انجام دهد و به آن امر کند حسن است و اگر انجام نداد و از آن نمود قبیح و بد بوده که انجام نداده و نهی نموده است. در بحث ارسال پیامبران و بعثت نیز این مسئله حسن و قبح عقلی دخیل است | == اختلاف در حسن و قبح == | ||
مطلب و نقطه اختلاف معتزله و اشاعره در بسیاری از مسائل اسلامی و نکته اساسی که ریشه اختلاف این دو گروه کلامی است مسئله حسن و قبح عقلی است. معتزله همچون شیعه معتقدند که ما حسن و قبح عقلی داریم یعنی عقل ما قادر است تشخیص بدهد که چه کاری خوب است و حسن، و چه کاری بد است و قبیح؛ و این که هر کاری و هر صفتی که عقل ما آن را خوب و حَسَن تشخیص داد میتوانیم آن کار و آن صفت را به خداوند نسبت بدهیم یا وجوب آن کار را بر خداوند لازم بدانیم. اما اشاعره میگویند که ما حسن و قبح عقلی نداریم یعنی عقل ما نمیتواند حسن و قبح حقیقی اشیاء را تشخیص بدهد. هر کاری را خدا انجام دهد و به آن امر کند حسن است و اگر انجام نداد و از آن نهی نمود قبیح و بد بوده که انجام نداده و نهی نموده است. | |||
== اختلاف در ضرورت بعثت انبیا == | |||
در بحث ارسال پیامبران و بعثت نیز این مسئله حسن و قبح عقلی دخیل است. | |||
معتزله معتقدند که ارسال و بعثت پیامبران از جمله افعالی است که عقل آدمی آن را حسن میشمارد، و هر کاری حسن باشد ما میتوانیم و عقل ما میتواند لزوم و وجوب آن کار را به خداوند نسبت بدهد. پس بر خداوند بعثت انبیاء واجب است. | |||
اما اشاعره میگویند: عقل ما نمیتواند ضرورت و وجوب ارسال پیامبران را تشخیص بدهد و نباید عقل ما در این مسئله نظر دهد زیرا چنین کاری مستلزم آن است که خداوند در آن فعل مجبور باشد در حالی که خداوند فعال ما یشاء است؛ لذا میگویند: خرد آدمی مجاز نیست صدور چنین فعلی را (بعثت انبیاء) از جانب خداوند ضروری بداند و بر ضرورت و لزوم آن استدلال کند. متکلمان اشعری در این بحث فقط به حسن ارسال پیامبران و بعثت اکتفا میکنند و اعتقاد دارند برانگیخته شدن پیامبران منافع و برکات غیرقابل انکاری برای مردم دارد.<ref>ر. ک. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، نشر طه، چاپ سوم، ۸۳، ج۲، ض۲۲–۱۲.</ref> | |||
در مقابل، متکلمان معتزله و امامیه و ماتریدیه که به حسن و قبح عقلی اعتقاد داشتند ضرورت نبوت و بعثت انبیاء را با عقل اثبات میکنند و بر اساس «قاعده لطف» آن را تبیین میکنند و از این طریق اثبات میکنند که بر خداوند واجب است جهت هدایت انسانها انبیاء عظام را بفرستد. | |||
مفاد قاعده لطف این است که: هر فعلی که انجام آن توسط خداوند در فراهم ساختن زمینههای هدایت و خیر و صلاح بشر مؤثر باشد و با اصل اختیاری و آزادی بشر و فلسفه تکلیف منافات ندارد، به مقتضای حکمت الهی، تحقق آن واجب و لازم است و خداوند هرگز آن را ترک نخواهد کرد. از سوی دیگر شریعت و نبوت از روشنترین و برجستهترین مصادیق لطف الهی به شمار میرود چرا که از یک سو عقل را در آنچه به صورت مستقل درک میکند، تأیید میکند و انسان را به پایبندی به قوانین عقلی برمیانگیزاند و از سوی دیگر افقها و کرانههایی از هدایت را که از درک خرد پنهان است بر او آشکار میسازد و با بیم و امیدها و وعده و وعیدهایی که به بشر میدهد زمینه رستگاری بشر را به بهترین وجه فراهم میسازد.<ref>ر. ک. گلپایگانی، علی ربانی، کلام تطبیقی، مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ اول، ۸۵، ص۳۸–۳۴.</ref> /.<ref>ر. ک. گوهر مراد، عبد الرزاق فیاض لاهیجی، مؤسسه امام صادق ـ(ع) ـ، چاپ اول، ۸۳، ص۹–۳۵۸.</ref> | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
خط ۳۲: | خط ۳۶: | ||
۲ـ الهیات و معارف اسلامی، جعفر سبحانی، انتشارات دانشگاه تهران. | ۲ـ الهیات و معارف اسلامی، جعفر سبحانی، انتشارات دانشگاه تهران. | ||
== منابع == | == منابع == |