الهی نبودن ادیان: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۶۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۵ نوامبر ۲۰۲۲
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۲: خط ۳۲:


==یکی نبودن ایدئولوژی پیامبر اسلام با سخنان یهودیان==
==یکی نبودن ایدئولوژی پیامبر اسلام با سخنان یهودیان==
اما این شبهه که پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) ایدئولوژی خود را از گفتار یهودیان گرفته، نیز از عدم آگاهی نسبت به تاریخ ادیان ناشی شده است؛ زیرا اولاً هیچ دلیلی تاریخی بر این ادعا وجود ندارد. ثانیاً محتوای شرک‌آلود تورات به خاطر تحریفی که در آن صورت گرفته است نیز ادعای برگرفته شدن قرآن از تورات را باطل می‌کند. تورات در مورد خدا دیدگاه غیرتوحیدی و خداشناسی انسان انگارانه (دروغ،<ref>خداوند دروغ می‌گوید: خداوند گفت از این درخت نخورید که می می‌رید ۲: ۱۷.</ref> بخل،<ref>خداوند بخل می‌ورزد: خداوند نمی‌خواست آدم و حوا از درخت علم و حیات بخورند و دانا شوند و زندگی جاویدان پیدا کنند</ref>...) و تشبیه<ref>فروم، اریک، همانند خدایان خواهید شد، ترجمه نادرپور خلخالی، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۷، ص۱۳۱؛ هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ترجمه و تألیف مستر هاکس، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷، ص۵۰.</ref>و، شرک<ref>برخی صاحب نظران الهیات مسیحی معتقدند که اصل تثلیث به نحو تلویحی و به نوعی، آماده‌سازی بلندمدت در این جمله عهد عتیق بیان شده است؛ ماسون، دنیز، قرآن وکتاب مقدس، پیشین، ص ۱۲۸؛ وجود شریک برای خداوند: آدم پس از خوردن از درخت نیک و بد مثل ما شده است</ref> و تجسیم<ref>نسبت جسمانیت به خداوند: عصر آن روز شنیدند خداوند در باغ راه می‌رود ۳: ۸</ref> را بیان می‌دارد درحالی‌که قرآن نه‌تنها هیچ‌یکی از اوصاف یادشده را به خداوند نسبت نمی‌دهد بلکه خداوند متعال را بری از صفات مخلوق می‌داند و صفات کمالی و جلالی را برای خداوند متعال اثبات می‌کند.<ref>ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمدآرام، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۱، ص ۱۱۹.</ref> همچنین دیدگاه تورات نسبت به انبیاء الهی کاملاً با دیدگاه قرآن در تضاد است.
اما این شبهه که پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) ایدئولوژی خود را از گفتار یهودیان گرفته، نیز از عدم آگاهی نسبت به تاریخ ادیان ناشی شده است؛ زیرا اولاً هیچ دلیلی تاریخی بر این ادعا وجود ندارد. ثانیاً محتوای شرک‌آلود تورات به خاطر تحریفی که در آن صورت گرفته است نیز ادعای برگرفته شدن قرآن از تورات را باطل می‌کند. تورات در مورد خدا دیدگاه غیرتوحیدی و خداشناسی انسان انگارانه (دروغ،<ref>خداوند دروغ می‌گوید: خداوند گفت از این درخت نخورید که می‌میرید ۲: ۱۷.</ref> بخل،<ref>خداوند بخل می‌ورزد: خداوند نمی‌خواست آدم و حوا از درخت علم و حیات بخورند و دانا شوند و زندگی جاویدان پیدا کنند.</ref>...) و تشبیه<ref>فروم، اریک، همانند خدایان خواهید شد، ترجمه نادرپور خلخالی، تهران، جهاد دانشگاهی، ۱۳۷۷ش، ص۱۳۱؛ هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، ترجمه و تألیف مستر هاکس، تهران، اساطیر، ۱۳۷۷ش، ص۵۰.</ref>و، شرک<ref>برخی صاحب نظران الهیات مسیحی معتقدند که اصل تثلیث به نحو تلویحی و به نوعی، آماده‌سازی بلندمدت در این جمله عهد عتیق بیان شده است؛ ماسون، دنیز، قرآن وکتاب مقدس، پیشین، ص ۱۲۸؛ وجود شریک برای خداوند: آدم پس از خوردن از درخت نیک و بد مثل ما شده است.</ref> و تجسیم<ref>نسبت جسمانیت به خداوند: عصر آن روز شنیدند خداوند در باغ راه می‌رود ۳: ۸.</ref> را بیان می‌دارد درحالی‌که قرآن نه‌تنها هیچ‌یکی از اوصاف یادشده را به خداوند نسبت نمی‌دهد بلکه خداوند متعال را بری از صفات مخلوق می‌داند و صفات کمالی و جلالی را برای خداوند متعال اثبات می‌کند.<ref>ایزوتسو، توشی هیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمدآرام، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۱ش، ص ۱۱۹.</ref> همچنین دیدگاه تورات نسبت به انبیاء الهی کاملاً با دیدگاه قرآن در تضاد است.


با توجه به اینکه همه کتب آسمانی منشأ وحیانی دارند، وجود تعالیم مشابه در کتاب‌های آسمانی دلیل بر این نمی‌شود که قرآن از تورات یا انجیل نسخه‌برداری‌شده است؛ بلکه طبع مسئله اقتضا می‌کند که باید شباهت‌هایی در آموزه‌های آن‌ها وجود داشته باشد اگر این شباهت‌ها در این کتابها وجود نمی‌داشت دلیل بر این می‌شد که این کتابها از یک مبدأ صادر و نازل نشده است.
با توجه به اینکه همه کتب آسمانی منشأ وحیانی دارند، وجود تعالیم مشابه در کتاب‌های آسمانی دلیل بر این نمی‌شود که قرآن از تورات یا انجیل نسخه‌برداری‌شده است؛ بلکه طبع مسئله اقتضا می‌کند که باید شباهت‌هایی در آموزه‌های آن‌ها وجود داشته باشد اگر این شباهت‌ها در این کتابها وجود نمی‌داشت دلیل بر این می‌شد که این کتابها از یک مبدأ صادر و نازل نشده است.
خط ۴۰: خط ۴۰:
اینکه ادعاشده است محتویات قرآن متشکل از شرح خاطرات پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) است و قرآن چیزی برای ارائه ندارد، برای هیچ عاقلی قابل‌پذیرش نیست؛ زیرا اولاً هیچ خاطره‌ای نه در قرآن و نه در احادیث آن حضرت محتوای دین اسلام را تشکیل نمی‌دهد. ثانیاً از مراجعه به قرآن کریم و احادیث پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) محتوای دین اسلام در ابعاد علمی، اقتصادی، حکومتی، معنوی، مسائل اعتقادی و… قابل‌دسترسی است و محتوای قرآن و احادیث معصومین در تمام جهات هدایت‌گری و سعادت دنیوی و اخروی مطالب بسیار بلند و غیرقابل خدشه برای بشر ارائه داده است.
اینکه ادعاشده است محتویات قرآن متشکل از شرح خاطرات پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) است و قرآن چیزی برای ارائه ندارد، برای هیچ عاقلی قابل‌پذیرش نیست؛ زیرا اولاً هیچ خاطره‌ای نه در قرآن و نه در احادیث آن حضرت محتوای دین اسلام را تشکیل نمی‌دهد. ثانیاً از مراجعه به قرآن کریم و احادیث پیامبر اسلام (صلی‌الله علیه و آله) محتوای دین اسلام در ابعاد علمی، اقتصادی، حکومتی، معنوی، مسائل اعتقادی و… قابل‌دسترسی است و محتوای قرآن و احادیث معصومین در تمام جهات هدایت‌گری و سعادت دنیوی و اخروی مطالب بسیار بلند و غیرقابل خدشه برای بشر ارائه داده است.


اما این ادعا که هدف ادیان توحیدی قدرت‌طلبی و استثمار طبقه فرودست است، نیز غیر عالمانه است. البته این سخن را مارکس بسیار بی‌پرده گفته که دین توهمی محض است، دین حادترین مثال ایدئولوژی و مثال یک نظام عقیدتی است که هدف عمده آن تأمین دلایل و بهانه‌های حفظ امور جامعه به‌گونه‌ای است که ستم گران دوست دارند. او می‌گوید که اعتقاد به یک خدا یا خدایان محصول نامیمون نزاع طبقاتی است، چیزی که نه‌تنها باید رها شود بلکه باید همراه با تحقیر رها شود.<ref>همان، ص۲۰۹–۲۱۰.</ref>
اما این ادعا که هدف ادیان توحیدی قدرت‌طلبی و استثمار طبقه فرودست است، نیز غیر عالمانه است. البته این سخن را مارکس بسیار بی‌پرده گفته که دین توهمی محض است، دین حادترین مثال ایدئولوژی و مثال یک نظام عقیدتی است که هدف عمده آن تأمین دلایل و بهانه‌های حفظ امور جامعه به‌گونه‌ای است که ستم گران دوست دارند. او می‌گوید که اعتقاد به یک خدا یا خدایان محصول نامیمون نزاع طبقاتی است، چیزی که نه‌تنها باید رها شود بلکه باید همراه با تحقیر رها شود.<ref>ایزوتسو، توشیهیکو، خدا و انسان در قرآن، ترجمه احمدآرام، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۶۱ش، ص۲۰۹–۲۱۰.</ref>


اینکه مارکس می‌گوید دین در خدمت ستمگران و سرمایه‌داران بوده و گرایش به آن در جامعه از طرف آنان دامن زده می‌شود، تاریخ مسلم خلاف آن را ثابت می‌کند؛ یعنی ستمگران و صاحبان سرمایه در برابر ادیان توحیدی مخالفت آشکار نموده و در مقابل این ادیان استکبار می‌جسته و مانع از گرایش مردم به آن می‌شده‌اند. در قرآن کریم به این مطلب در آیات متعددی اشاره‌شده است.
اینکه مارکس می‌گوید دین در خدمت ستمگران و سرمایه‌داران بوده و گرایش به آن در جامعه از طرف آنان دامن زده می‌شود، تاریخ مسلم خلاف آن را ثابت می‌کند؛ یعنی ستمگران و صاحبان سرمایه در برابر ادیان توحیدی مخالفت آشکار نموده و در مقابل این ادیان استکبار می‌جسته و مانع از گرایش مردم به آن می‌شده‌اند. در قرآن کریم به این مطلب در آیات متعددی اشاره‌شده است.


در داستان حضرت صالح (علیه‌السلام) می‌فرماید: «قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ آن صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ، قالَ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا بِالَّذی آمَنْتُمْ بِهِ کافِرُونَ»<ref>الاعراف، ۷۵ و ۷۶.</ref>؛ «اشراف متکبر قوم او، به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: «آیا (براستی) شما یقین دارید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده‌شده است؟» آن‌ها گفتند: «ما به آنچه او بدان مأموریت یافته، ایمان آورده‌ایم». در داستان حضرت شعیب می‌فرماید: «قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یا شُعَیبُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَکَ مِنْ قَرْیتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فی مِلَّتِنا قالَ أَ وَ لَوْ کُنَّا کارِهینَ، وَ قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیباً إِنَّکُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ»<ref>الاعراف، ۸۸ و۹۰.</ref>؛ «اشراف زورمند و متکبّر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به‌یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آورده‌اند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید» کفت: «آیا (می‌خواهید ما را بازگردانید) اگرچه مایل نباشیم؟! اشراف زورمند از قوم او که کافر شده بودند گفتند: «اگر از شعیب پیروی کنید، شما هم زیانکار خواهید شد!». فرعون و اطرافیان او در برابر حضرت موسی (علیه‌السلام) نیز همین موضع را داشته است. هنگامی‌که حضرت موسی به فرعون گفت من فرستاده خدا هستم، مرفهین و سرمایه‌داران قوم فرعون او را به سحر و جادو متهم نمودند و پس‌ازآنکه که بر ساحران فرعون با معجزه غالب گردید، اشراف قوم فرعون (به فرعون) گفتند: «آیا موسی و قومش را رها می‌کنی که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازد؟!» گفت: «به‌زودی پسرانشان را می‌کشیم، و دخترانشان را زنده نگه می‌داریم (تا به ما خدمت کنند) و ما بر آن‌ها کاملاً مسلّطیم!»<ref>رک: آیات ۱۰۴–۱۲۷ سوره اعراف.</ref>
در داستان حضرت صالح (علیه‌السلام) می‌فرماید: «قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَ تَعْلَمُونَ آن صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ، قالَ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا بِالَّذی آمَنْتُمْ بِهِ کافِرُونَ»<ref>سوره اعراف: ۷۵ - ۷۶.</ref>؛ «اشراف متکبر قوم او، به مستضعفانی که ایمان آورده بودند، گفتند: «آیا (براستی) شما یقین دارید که صالح از طرف پروردگارش فرستاده‌شده است؟» آن‌ها گفتند: «ما به آنچه او بدان مأموریت یافته، ایمان آورده‌ایم». در داستان حضرت شعیب می‌فرماید: «قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّکَ یا شُعَیبُ وَ الَّذینَ آمَنُوا مَعَکَ مِنْ قَرْیتِنا أَوْ لَتَعُودُنَّ فی مِلَّتِنا قالَ أَ وَ لَوْ کُنَّا کارِهینَ، وَ قالَ الْمَلَأُ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَئِنِ اتَّبَعْتُمْ شُعَیباً إِنَّکُمْ إِذاً لَخاسِرُونَ»<ref>سوره اعراف: ۸۸ - ۹۰.</ref>؛ «اشراف زورمند و متکبّر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به‌یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آورده‌اند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید» کفت: «آیا (می‌خواهید ما را بازگردانید) اگرچه مایل نباشیم؟! اشراف زورمند از قوم او که کافر شده بودند گفتند: «اگر از شعیب پیروی کنید، شما هم زیانکار خواهید شد!». فرعون و اطرافیان او در برابر حضرت موسی (علیه‌السلام) نیز همین موضع را داشته است. هنگامی‌که حضرت موسی به فرعون گفت من فرستاده خدا هستم، مرفهین و سرمایه‌داران قوم فرعون او را به سحر و جادو متهم نمودند و پس‌ازآنکه که بر ساحران فرعون با معجزه غالب گردید، اشراف قوم فرعون (به فرعون) گفتند: «آیا موسی و قومش را رها می‌کنی که در زمین فساد کنند، و تو و خدایانت را رها سازد؟!» گفت: «به‌زودی پسرانشان را می‌کشیم، و دخترانشان را زنده نگه می‌داریم (تا به ما خدمت کنند) و ما بر آن‌ها کاملاً مسلّطیم!»<ref>رک: آیات ۱۰۴–۱۲۷ سوره اعراف.</ref>


در آیات قرآن کریم بازگوه شده که پیامبران الهی هیچ مزدی را در قبال رسالت و هدایت بشر از مردم نخواسته و تأکید بر این داشته که مزد و اجرت آنان بر عهده خداوند است. آیه «وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ آن أَجْرِیَ إِلاَّ عَلی رَبِّ الْعالَمینَ» به صورت مکرر از سوی پیامبران در قرآن نقل گردیده است.<ref>رک: شعراء، آیات ۱۰۹، ۱۲۷، ۱۴۵، ۱۸۰، هود، ۵۱، سبأ ۴۷.</ref>
در آیات قرآن کریم بازگوه شده که پیامبران الهی هیچ مزدی را در قبال رسالت و هدایت بشر از مردم نخواسته و تأکید بر این داشته که مزد و اجرت آنان بر عهده خداوند است. آیه «وَ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ آن أَجْرِیَ إِلاَّ عَلی رَبِّ الْعالَمینَ» به صورت مکرر از سوی پیامبران در قرآن نقل گردیده است.<ref>رک: شعراء، آیات ۱۰۹، ۱۲۷، ۱۴۵، ۱۸۰، هود، ۵۱، سبأ ۴۷.</ref>
۷٬۲۳۰

ویرایش