automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
بى شك نزد عقلا كشتن همه مردم از زشتترين زشتيها است و آيه مباركه به صراحت بيان داشته كه كشتن يك نفر ـ در صورتى كه به خاطر قصاص يا به عنوان مفسد فى الارض نباشد ـ به منزله كشتن همه مردم و از زشتترين اعمال و بزرگترين گناهان به شمار مىآيد.<ref>موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت علیهم السلام - فارسی، ج۳۵، ص۳۴.</ref> | بى شك نزد عقلا كشتن همه مردم از زشتترين زشتيها است و آيه مباركه به صراحت بيان داشته كه كشتن يك نفر ـ در صورتى كه به خاطر قصاص يا به عنوان مفسد فى الارض نباشد ـ به منزله كشتن همه مردم و از زشتترين اعمال و بزرگترين گناهان به شمار مىآيد.<ref>موسسه دائرة المعارف فقه اسلامی، فقه اهل بیت علیهم السلام - فارسی، ج۳۵، ص۳۴.</ref> | ||
قتل نفس در تام زمان ها بعنوان اولى خود حرام شديد بوده چه دليل لفظى داشته باشيم يانه و هيچگاه حلال نبوده است. و بربنى اسراييل تحريم قتل نفس تشديد شد و دليل آن احتمالا اين بوده كه آنان بقرينه ذيل آيه فوق: «ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ» (المائدة: 32)؛ در كشتن بى گناهان اسراف مىكردهاند.<ref>محسنى، شيخ محمد آصف، افق اعلى، ج۱، ص۱۵۵.</ref> | قتل نفس در تام زمان ها بعنوان اولى خود حرام شديد بوده چه دليل لفظى داشته باشيم يانه و هيچگاه حلال نبوده است. و بربنى اسراييل تحريم قتل نفس تشديد شد و دليل آن احتمالا اين بوده كه آنان بقرينه ذيل آيه فوق: «ثُمَّ إِنَّ كَثِيراً مِنْهُمْ بَعْدَ ذلِكَ فِي الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ» (المائدة: 32)؛ در كشتن بى گناهان اسراف مىكردهاند.<ref>محسنى، شيخ محمد آصف، افق اعلى، ج۱، ص۱۵۵.</ref>{{جعبه نقلقول|علامه طباطبایی: قتل بدون حق منازعه با ربوبيت رب العالمين است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۵، ص: ۵۳۲.</ref>}}[[قرآن کریم]] در این آیه یک حقیقت «اجتماعی ـ تربیتی» را بازگو میکند، زیرا کسی که دست به خون انسان بیگناهی میآلاید، در حقیقت چنین آمادگی را دارد که انسانهای بیگناه دیگری را که با مقتول از نظر انسانی و بیگناهی برابرند، مورد حمله قرار داده و به قتل برساند. و نیز کسی که بهخاطر نوعدوستی و عاطفه انسانی، دیگری را از مرگ نجات دهد، این آمادگی را دارد که این طرح انسانی را در مورد هر بشر دیگری انجام دهد، چون او علاقمند به نجات انسانهای بیگناه است.<ref>علیآبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بیجا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.</ref> | ||
[[قرآن کریم]] در این آیه یک حقیقت «اجتماعی ـ تربیتی» را بازگو میکند، زیرا کسی که دست به خون انسان بیگناهی میآلاید، در حقیقت چنین آمادگی را دارد که انسانهای بیگناه دیگری را که با مقتول از نظر انسانی و بیگناهی برابرند، مورد حمله قرار داده و به قتل برساند. و نیز کسی که بهخاطر نوعدوستی و عاطفه انسانی، دیگری را از مرگ نجات دهد، این آمادگی را دارد که این طرح انسانی را در مورد هر بشر دیگری انجام دهد، چون او علاقمند به نجات انسانهای بیگناه است.<ref>علیآبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بیجا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.</ref> | |||
مفسران ذیل این آیه گفتهاند اگر يك فرد به ناحق كشته شود خلقت خدا تباه شده، و غرض خداى سبحان كه بقاى انسانيت نسل بعد از نسل بود باطل شده است، و قاتل در مقام معارضه و منازعه با مقام ربوبى بر آمده است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۵، ص: ۵۳۲. | مفسران ذیل این آیه گفتهاند اگر يك فرد به ناحق كشته شود خلقت خدا تباه شده، و غرض خداى سبحان كه بقاى انسانيت نسل بعد از نسل بود باطل شده است، و قاتل در مقام معارضه و منازعه با مقام ربوبى بر آمده است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۵، ص: ۵۳۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
خط ۳۰: | خط ۲۷: | ||
از دیدگاه اسلام حیات بهطور کلی نشانهای از رحمت الهی است.<ref>روم/۵۰: فانظر الی آثار رحمه الله کیف یحیی الأرض بعد موتها.</ref> این نگاه به حیات از یک سو به آن ارزش میبخشد، و از سوی دیگر آن را امانتی در دست انسان میداند.<ref>چون در انسان روح الهی دمیده شده است. فاذا سویته و نفخت فیه من روحی … حجر/۲۹.</ref> اختیار انسان نسبت به حیات خویش در حدی است که خداوند به او عنایت کرده است؛ بنابراین حیات تنها حق افراد نیست، بلکه حفظ آن تکلیف فرض شده است و گذشتن از این حق جز در محدوده ضوابط الهی ممنوع است. | از دیدگاه اسلام حیات بهطور کلی نشانهای از رحمت الهی است.<ref>روم/۵۰: فانظر الی آثار رحمه الله کیف یحیی الأرض بعد موتها.</ref> این نگاه به حیات از یک سو به آن ارزش میبخشد، و از سوی دیگر آن را امانتی در دست انسان میداند.<ref>چون در انسان روح الهی دمیده شده است. فاذا سویته و نفخت فیه من روحی … حجر/۲۹.</ref> اختیار انسان نسبت به حیات خویش در حدی است که خداوند به او عنایت کرده است؛ بنابراین حیات تنها حق افراد نیست، بلکه حفظ آن تکلیف فرض شده است و گذشتن از این حق جز در محدوده ضوابط الهی ممنوع است. | ||
در فقه اسلامی عنوان «نفس محترمه» مطرح است. از دیدگاه قرآن کریم و روایات، نفس محترمه شامل همه انسانها است،<ref>اسری/۳۲، ولا تقتلوا النفس آلتی حرّم الله الّا با لحق؛ ر.ک. الحرالعاملی، محمّد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج۱۹، کتاب القصاص، حدود ۱۴، حدیث درباره حرمت قتل نفس محترمه.</ref> مگر کسی که به جهت ارتکاب جرم تباه کننده حیات، مستحق کیفر و قصاص گردد. | در فقه اسلامی عنوان «نفس محترمه» مطرح است. از دیدگاه قرآن کریم و روایات، نفس محترمه شامل همه انسانها است،<ref>اسری/۳۲، ولا تقتلوا النفس آلتی حرّم الله الّا با لحق؛ ر.ک. الحرالعاملی، محمّد بن الحسن، وسایل الشیعه، ج۱۹، کتاب القصاص، حدود ۱۴، حدیث درباره حرمت قتل نفس محترمه.</ref> مگر کسی که به جهت ارتکاب جرم تباه کننده حیات، مستحق کیفر و قصاص گردد. | ||
حق حیات برای هر کس، و در نتیجه تکلیف دیگران به رعایت این حق آنقدر ارزشمند است که در قرآن کریم سلب حیات یک فرد، مانند سلب حیات همه انسانها معرفی شده است.<ref>مائده/۳۲؛ تفسیر نمونه، ج۴، ص۳۵۵.</ref> از آیه ۳۲ [[سوره مائده]]، اهمیت حیات یک انسان از دیدگاه قرآن بهطور کامل مبرهن میگردد، عظمت این امر با توجه به شرایط زمان و مکان نزول قرآن که خون انسانها مطلقاً ارزشی نداشت، بیشتر آشکار میشود. | |||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} |