trustworthy
۲٬۷۰۹
ویرایش
Nazarzadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - '|شاخه فرعی' به '| شاخه فرعی') |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
'''کوری ظاهری''' | '''کوری ظاهری''' | ||
{{قرآن|لَیْسَ عَلَی الْأَعْمی حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَ لا عَلَی الْمَرِیضِ حَرَجٌ|ترجمه=بر نابینا و گنگ و بیمار گناهی نیست (اگر در میدان جهاد شرکت نکنند)|سوره=فتح|آیه=۱۷}} و آیه ۶۱ نور، آیه ۱۲۴ و ۱۲۶ طه، و آیه ۴۶ حج. | |||
'''کوری دل''' | '''کوری دل''' | ||
{{قرآن|أَ فَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَتَکُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ یَعْقِلُونَ بِها أَوْ آذانٌ یَسْمَعُونَ بِها فَإِنَّها لا تَعْمَی الْأَبْصارُ وَ لکِنْ تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور|ترجمه=آیا آنها در زمین سیر نکردند تا دلهایی داشته باشند که با آن حقیقت را درک کنند یا گوشهای شنوایی که ندای حق را بشنوند چرا که چشمهای ظاهر نابینا نمیشود، بلکه دلهایی که در سینهها جای دارد بینایی را از دست میدهد.|سوره=حج|آیه=۴۶}} | |||
مراد از کوری دل یا قلب این نیست که قلب صنوبری شکلی که در سینه جا دارد حالت کوری پیدا میکند، چون این قلب تنها تلمبهای برای گردش خون است. یکی از معانی قلب عقل است و گاه به معنای روح هم آمده است، کوری عقل یا روح آن است که انسان از درک حقایق الهی عاجز و تحمل سخنان حق را نداشته و سخن حق در روح او اثر نداشته باشد و بر اثر گناهان بر روح و قلب او پرده جهل باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۰، ج۱، ص۸۷–۸۸.</ref> | مراد از کوری دل یا قلب این نیست که قلب صنوبری شکلی که در سینه جا دارد حالت کوری پیدا میکند، چون این قلب تنها تلمبهای برای گردش خون است. یکی از معانی قلب عقل است و گاه به معنای روح هم آمده است، کوری عقل یا روح آن است که انسان از درک حقایق الهی عاجز و تحمل سخنان حق را نداشته و سخن حق در روح او اثر نداشته باشد و بر اثر گناهان بر روح و قلب او پرده جهل باشد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۷۰، ج۱، ص۸۷–۸۸.</ref> | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
۱. موسوی همدانی، | ۱. طباطبائی، محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه: محمد باقر موسوی همدانی، ج۱، ذیل آیه ۷. | ||
۲. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ص۸۵–۸۸، ج۱۴، ص۱۲۹–۱۳۱. | ۲. تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ج۱، ص۸۵–۸۸، ج۱۴، ص۱۲۹–۱۳۱. |