automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۵٬۹۹۰
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۳: | خط ۲۳: | ||
'''ثانیاً''': جامعه انسانی در حقیقت یک واحد است؛ و افراد آن همانند اعضای یک پیکرند و هر فردی به اندازه شعاع وجودی خود در ساختمان مجتمع بزرگ انسانی و رفع نیازمندیهای آن اثر دارد، لذا فقدان و احیای یک فرد قطعاً در سرنوشت دیگر اعضا مؤثر است. در نتیجه تأکید اسلام در این خصوص که کشتن یک فرد را مساوی با قتل همه انسانها میداند و قاتل محکوم به قصاص است (در فرض که اولیای مقتول عفو نکنند)، در راستای حمایت از خون بیگناه و به هدف تأمین امنیت و سلامت اجتماع است. چنانکه گفتهاند: «هرگاه وجود مقصر برای جامعه به قدری زیان بخش باشد که سود حاصله از آن را تحت الشعاع قرار دهد، در این صورت اعدام او مشروع خواهد بود».<ref>علیآبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بیجا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.</ref> از آنجا که سرنوشت افراد بههم مرتبط است و هر زیان فردی امکان تبدیل شدن به زیان اجتماعی را دارد، قتل یک فرد بهمنزله قتل همه انسانها فرض شده است و قاتل در واقع دشمن اجتماع است. پس قرآن با این بیان بیشترین کرامت و ارزش را برای انسان قائل است البته اگر خود انسان آن را حفظ نماید و یک پیشگیری در سطح عموم از جرم وحشتناک قتل نموده است که در آن حکمتهای بیشماری وجود دارد و ما ممکن است به برخی از آنها پی ببریم. | '''ثانیاً''': جامعه انسانی در حقیقت یک واحد است؛ و افراد آن همانند اعضای یک پیکرند و هر فردی به اندازه شعاع وجودی خود در ساختمان مجتمع بزرگ انسانی و رفع نیازمندیهای آن اثر دارد، لذا فقدان و احیای یک فرد قطعاً در سرنوشت دیگر اعضا مؤثر است. در نتیجه تأکید اسلام در این خصوص که کشتن یک فرد را مساوی با قتل همه انسانها میداند و قاتل محکوم به قصاص است (در فرض که اولیای مقتول عفو نکنند)، در راستای حمایت از خون بیگناه و به هدف تأمین امنیت و سلامت اجتماع است. چنانکه گفتهاند: «هرگاه وجود مقصر برای جامعه به قدری زیان بخش باشد که سود حاصله از آن را تحت الشعاع قرار دهد، در این صورت اعدام او مشروع خواهد بود».<ref>علیآبادی، عبدالحسین، حقوق جنایی، بیجا، بانک ملی، ۱۳۵۳، ج۲، ص۱۷.</ref> از آنجا که سرنوشت افراد بههم مرتبط است و هر زیان فردی امکان تبدیل شدن به زیان اجتماعی را دارد، قتل یک فرد بهمنزله قتل همه انسانها فرض شده است و قاتل در واقع دشمن اجتماع است. پس قرآن با این بیان بیشترین کرامت و ارزش را برای انسان قائل است البته اگر خود انسان آن را حفظ نماید و یک پیشگیری در سطح عموم از جرم وحشتناک قتل نموده است که در آن حکمتهای بیشماری وجود دارد و ما ممکن است به برخی از آنها پی ببریم. | ||
مفسران ذیل این آیه | مفسران ذیل این آیه گفتهاند اگر يك فرد به ناحق كشته شود خلقت خدا تباه شده، و غرض خداى سبحان كه بقاى انسانيت نسل بعد از نسل بود باطل شده است، و قاتل در مقام معارضه و منازعه با مقام ربوبى بر آمده است.<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۵، ص: ۵۳۲. | ||
</ref> | </ref> | ||
==تکلیفبودن حفظ حیات انسان== | ==تکلیفبودن حفظ حیات انسان<ref>علامه طباطبایی، ترجمه تفسير الميزان، ج۵، ص: ۵۳۲.</ref>== | ||
{{جعبه نقلقول|قتل بدون حق منازعه با ربوبيت رب العالمين است.}} | |||
از دیدگاه اسلام حیات بهطور کلی نشانهای از رحمت الهی است.<ref>روم/۵۰: فانظر الی آثار رحمه الله کیف یحیی الأرض بعد موتها.</ref> این نگاه به حیات از یک سو به آن ارزش میبخشد، و از سوی دیگر آن را امانتی در دست انسان میداند.<ref>چون در انسان روح الهی دمیده شده است. فاذا سویته و نفخت فیه من روحی … حجر/۲۹.</ref> اختیار انسان نسبت به حیات خویش در حدی است که خداوند به او عنایت کرده است؛ بنابراین حیات تنها حق افراد نیست، بلکه حفظ آن تکلیف فرض شده است و گذشتن از این حق جز در محدوده ضوابط الهی ممنوع است. | از دیدگاه اسلام حیات بهطور کلی نشانهای از رحمت الهی است.<ref>روم/۵۰: فانظر الی آثار رحمه الله کیف یحیی الأرض بعد موتها.</ref> این نگاه به حیات از یک سو به آن ارزش میبخشد، و از سوی دیگر آن را امانتی در دست انسان میداند.<ref>چون در انسان روح الهی دمیده شده است. فاذا سویته و نفخت فیه من روحی … حجر/۲۹.</ref> اختیار انسان نسبت به حیات خویش در حدی است که خداوند به او عنایت کرده است؛ بنابراین حیات تنها حق افراد نیست، بلکه حفظ آن تکلیف فرض شده است و گذشتن از این حق جز در محدوده ضوابط الهی ممنوع است. | ||