عصمت حضرت موسی(ع) با توجه به آیه ۲۰ سوره شعراء: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پاسخ}}  
{{پاسخ}}  


حضرت موسی(ع) براساس نقل آیه ۲۰ سوره شعراء خود را از ضالین دانست است. مفسران از این آیه، تفسیرهای متعددی ارائه داده‌اند؛ از جمله اینکه ضلال در کلام ضرت موسی(ع) به معنای گناه و گمراهی نیست بلکه به معنای جهل است. بنابراین عصمت حضرت موسی(ع) زیر سؤال نمی‌رود؛ زیرا در قرآن تصریح شده بر این که حضرت موسی(ع) از بندگان مخلص بود و شیطان راهی برای گول زدن مخلصان ندارد.
[[حضرت موسی(ع)]] براساس آیه ۲۰ سوره شعراء خود را از ضالین دانسته است. مفسران از این آیه، تفسیرهای متعددی ارائه داده‌اند؛ از جمله اینکه ضلال در کلام حضرت موسی(ع) به معنای گناه و گمراهی نیست بلکه به معنای جهل است. بنابراین عصمت حضرت موسی(ع) زیر سؤال نمی‌رود؛ زیرا در قرآن تصریح شده بر این که حضرت موسی(ع) از بندگان مخلص بود و شیطان راهی برای گول زدن مخلصان ندارد.


==متن آیه==
==متن آیه==
خط ۱۵: خط ۱۵:


==تفسیر آیه و معنای ضلال==
==تفسیر آیه و معنای ضلال==
بعضی از پاسخ‌ها درباره کلمه «ضلال» است، که مفسران برای پاسخ و رفع شبهه معنای دیگری برایش ارائه کرده‌اند که لازمه آن گناه بودن نیست، از جمله گفته‌اند ضلال، به معنای عدم عمد و نیز جهل است و جهل هم گاهی در مقابل علم به کار می‌رود و گاهی در مقابل عمد. در آیه شریفه نیز بدان معنا است که [[حضرت موسی(ع)]] می‌خواست بگوید: من قصد نداشتم او را بکشم، بلکه می‌خواستم اسرائیلی را نجات دهم، سهواً کشته شد، گویی می‌خواست چنین بفرماید: «انا من المخطئین؛ قتل خطایی بود.»
مفسران برای کلمه ضلال معنایی اختیار کرده‌اند که لازمه آن گناه نیست؛ از جمله گفته‌اند ضلال، به معنای عدم عمد و نیز جهل است و جهل هم گاهی در مقابل علم به کار می‌رود و گاهی در مقابل عمد. در آیه شریفه نیز بدان معنا است که [[حضرت موسی(ع)]] می‌خواست بگوید: من قصد نداشتم او را بکشم، بلکه می‌خواستم اسرائیلی را نجات دهم، سهواً کشته شد، گویی می‌خواست چنین بفرماید: «انا من المخطئین؛ قتل خطایی بود.»


وجهی که مرحوم علامه طباطبایی ذکر کرده این است که از آن جایی که «حکم» در آیه شریفه، مقابل «جهل» قرار گرفته است، معلوم می‌شود مراد از «ضلال»، جهل است، زیرا حکم به معنای رسیدن به حقیقت هر امری و یقینی بودن نظریه در تطبیق دادن عمل با آن است. در نتیجه، معنای حکم، قضاوت به حق در خوبی یا بدی یک عمل و تطبیق عمل با آن قضاوت است و این قضاوت به حق همان است که به انبیاء(ع) داده می‌شود، هم چنان‌که قرآن کریم درباره آنان فرمود: {{قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ|ترجمه=هیچ رسولی نفرستادیم، مگر برای این که به اذن خدا مطاع قرار گیرد|سوره=نساء|آیه=۶۴}}  
وجهی که [[علامه طباطبایی]] ذکر کرده این است که از آن جایی که «حکم» در آیه شریفه، مقابل «جهل» قرار گرفته است، معلوم می‌شود مراد از «ضلال»، جهل است، زیرا حکم به معنای رسیدن به حقیقت هر امری و یقینی بودن نظریه در تطبیق دادن عمل با آن است. در نتیجه، معنای حکم، قضاوت به حق در خوبی یا بدی یک عمل و تطبیق عمل با آن قضاوت است و این قضاوت به حق همان است که به انبیاء(ع) داده می‌شود، هم چنان‌که قرآن کریم درباره آنان فرمود: {{قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ|ترجمه=هیچ رسولی نفرستادیم، مگر برای این که به اذن خدا مطاع قرار گیرد|سوره=نساء|آیه=۶۴}}  


یعنی در بین مردم به حق حکمرانی و قضاوت کنند. حضرت موسی(ع) نیز از بیان این تعبیر مرادش این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، به خاطر این بود که مصلحت کار را نمی‌دانستم. یک نفر از بنی‌اسرائیل از من کمک خواست، من هم او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و من سال‌ها از سرزمین مصر، وطنم دور باشم.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۳ه‍. ش، ج۱۵، ص۳۶۶.</ref>
یعنی در بین مردم به حق حکمرانی و قضاوت کنند. حضرت موسی(ع) نیز از بیان این تعبیر مرادش این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، به خاطر این بود که مصلحت کار را نمی‌دانستم. یک نفر از بنی‌اسرائیل از من کمک خواست، من هم او را یاری کردم و هرگز احتمال نمی‌دادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی می‌انجامد و من سال‌ها از سرزمین مصر، وطنم دور باشم.<ref>طباطبائی، محمد حسین، المیزان، ترجمه محمد باقر موسوی، قم، جامعه مدرسین، ۱۳۶۳ه‍. ش، ج۱۵، ص۳۶۶.</ref>
۱۵٬۲۵۸

ویرایش