automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۵٬۷۶۹
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴: | خط ۴: | ||
{{سوال}} اخیراً دکتر سروش در باب نظریه دین وقدرت برداشتهای ناصوابی را از قرآن کریم داشته است و به جهت اثبات اقتدارگرایی پیامبر اکرم به شواهدی از قرآن کریم به شرح ذیل متوسل شده است؛ از جمله اینکه وی ادعا میکند بر اساس بخشی از آیه۳۱ سوره رعد پیامبر میدانست که باید از مؤمن شدن همگان مأیوس باشد، لذا به جای ایمان قلبی و راستین، به دنبال وادار کردن مردم به تسلیم شدن در برابر قدرت خویش بود! | {{سوال}} اخیراً دکتر سروش در باب نظریه دین وقدرت برداشتهای ناصوابی را از قرآن کریم داشته است و به جهت اثبات اقتدارگرایی پیامبر اکرم به شواهدی از قرآن کریم به شرح ذیل متوسل شده است؛ از جمله اینکه وی ادعا میکند بر اساس بخشی از آیه۳۱ سوره رعد پیامبر میدانست که باید از مؤمن شدن همگان مأیوس باشد، لذا به جای ایمان قلبی و راستین، به دنبال وادار کردن مردم به تسلیم شدن در برابر قدرت خویش بود! | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}}آیه ۳۱ سوره رعد بر این مطلب تأکید دارد که عدهای هیچگاه ایمان نمیآورند حتی اگر قرآن زمین را قطعه قطعه میکرد. در آیه آمده است اگر خدا میخواست همه مردم ایمان می آوردند که این تعبیر نشاندهنده اهمیت اختیار انسانها در انتخاب ایمان و کفر است و دقیقا خلاف برداشت و تفسیری است که آیه را نشان دهنده اقتدارگرایی پیامبر می دانند که میگوید با آنکه پیامبر می دانست عده ای ایمان نمی آوردند، آنان را مجبور به تسلیم در برابر قدرت کرد. در صورتی که آیه خلاف این تفسیر است و خداوند می گوید هیچ وقت همه مردم مؤمن نمی شوند و نباید چنین توقعی از انسان ها داشت. | ||
سلوک و رفتار پیامبر و روح و ظاهر قرآن و دین، بر پایه اختیار انسانها بنا شده است و ایمان از روی اجبار هیچ ارزشی ندارد و نیز ظلم و زور هیچگاه در اسلام جایز شمرده نشده است و از بزرگترین گناهان شناخته می شود؛ آن هم از سوی پیامبری که خداوند او را در قرآن دارای خلق عظیم توصیف میکند. | |||
== متن آیه == | == متن آیه == | ||
خط ۱۰: | خط ۱۲: | ||
| سوره = رعد | | سوره = رعد | ||
| آیه = ۳۱ | | آیه = ۳۱ | ||
| ترجمه = اگر قرآنى | | ترجمه = و اگر قرآنى بود كه كوهها بدان روان مىشد، يا زمين بدان قطعه قطعه مىگرديد، يا مردگان بدان به سخن درمىآمدند [باز هم در آنان اثر نمىكرد.] نه چنين است، بلكه همه امور بستگى به خدا دارد. آيا كسانى كه ايمان آوردهاند، ندانستهاند كه اگر خدا مىخواست قطعاً تمام مردم را به راه مىآورد؟ و كسانى كه كافر شدهاند پيوسته به [سزاى] آنچه كردهاند مصيبت كوبندهاى به آنان مىرسد يا نزديك خانههايشان فرود مىآيد، تا وعده خدا فرا رسد. آرى، خدا وعده [خود را] خلاف نمىكند. | ||
}} | }} | ||
خط ۲۴: | خط ۲۶: | ||
جمله «أَ فَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاسَ جَمِیعاً» در این آیه اشاره به اینکه خداوند میتواند از طریق یک اجبار درونی، یا برونی، حتی منکران لجوج را وادار به پذیرش ایمان کند، چرا که او بر همه چیز تواناست، و هیچ کاری در برابر قدرتش، مشکل نیست، ولی هرگز او چنین نخواهد کرد، چرا که اینگونه ایمان اجباری بیارزش و فاقد معنویت و تکاملی است که انسان به آن نیاز دارد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۰، ص۲۲۲.</ref> | جمله «أَ فَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ لَهَدَی النَّاسَ جَمِیعاً» در این آیه اشاره به اینکه خداوند میتواند از طریق یک اجبار درونی، یا برونی، حتی منکران لجوج را وادار به پذیرش ایمان کند، چرا که او بر همه چیز تواناست، و هیچ کاری در برابر قدرتش، مشکل نیست، ولی هرگز او چنین نخواهد کرد، چرا که اینگونه ایمان اجباری بیارزش و فاقد معنویت و تکاملی است که انسان به آن نیاز دارد.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، چاپ دهم، ۱۳۷۱ش، ج۱۰، ص۲۲۲.</ref> | ||
== عدم قدرتطلبی پیامبر(ص) == | |||
بنابراین اینگونه آیات قرآن کریم نه تنها هیچ دلالتی بر قدرت طلبی رسول خدا ندارند و بلکه عنادورزی کفار و مشرکان را میرساند که برخی از آنها به هیچ وجه حاضر به مسلمان شدن نیستند و خدا هم کسی را با اجبار نمیخواهد مسلمان کند و این یعنی رسول خدا هم نباید کسی را وادار به ایمان آوردن کند و با دقت در اینگونه آیات، عکس سخنان افرادی چون دکتر سروش و ناروایی چنین پندارهایی ثابت میشود زیرا در اینگونه آیات، خدا نمیگوید مردم را وادار به تسلیم کن و بلکه عکس آن را به صراحت اعلام کرده و به پیامبرش خبر داده است که من کسی را مجبور به تسلیم شدن نمیکنم و پیامبر خدا هم چون تابع محض دستورات الهی است و همه برخوردهایش با وحی الهی میباشد، کسی را مجبور به تسلیم شدن نخواهد کرد. | بنابراین اینگونه آیات قرآن کریم نه تنها هیچ دلالتی بر قدرت طلبی رسول خدا ندارند و بلکه عنادورزی کفار و مشرکان را میرساند که برخی از آنها به هیچ وجه حاضر به مسلمان شدن نیستند و خدا هم کسی را با اجبار نمیخواهد مسلمان کند و این یعنی رسول خدا هم نباید کسی را وادار به ایمان آوردن کند و با دقت در اینگونه آیات، عکس سخنان افرادی چون دکتر سروش و ناروایی چنین پندارهایی ثابت میشود زیرا در اینگونه آیات، خدا نمیگوید مردم را وادار به تسلیم کن و بلکه عکس آن را به صراحت اعلام کرده و به پیامبرش خبر داده است که من کسی را مجبور به تسلیم شدن نمیکنم و پیامبر خدا هم چون تابع محض دستورات الهی است و همه برخوردهایش با وحی الهی میباشد، کسی را مجبور به تسلیم شدن نخواهد کرد. | ||
خط ۲۹: | خط ۳۲: | ||
پندار اجبار کردن رسول خدا و قدرت طلب دانستن آن حضرت در صورتی مطرح میشود که قرآن کتاب تحقیق محور و تفکر آفرین است و همواره همه مردم را به تعقّل و تحقیق دعوت میکند تا از «تقلید» در اصول دین دست بردارند و به تحقیق بگرایند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۳۳.</ref> قرآن با همه انسانها که خواهان تحقیق و اندیشه هستند، برخوردی عاقلانه و منطقی دارد. از همین رو منکران را به چند دسته تقسیم کرده و با هر کدام به شیوهای عاقلانه و منطقی رفتار میکند که خود این بیانگر حقانیتش میباشد. | پندار اجبار کردن رسول خدا و قدرت طلب دانستن آن حضرت در صورتی مطرح میشود که قرآن کتاب تحقیق محور و تفکر آفرین است و همواره همه مردم را به تعقّل و تحقیق دعوت میکند تا از «تقلید» در اصول دین دست بردارند و به تحقیق بگرایند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ دوم، ۱۳۷۸، ج۱، ص۱۳۳.</ref> قرآن با همه انسانها که خواهان تحقیق و اندیشه هستند، برخوردی عاقلانه و منطقی دارد. از همین رو منکران را به چند دسته تقسیم کرده و با هر کدام به شیوهای عاقلانه و منطقی رفتار میکند که خود این بیانگر حقانیتش میباشد. | ||
گاهی افرادی ایمان نمیآورند اما این نه از روی عناد و بلکه از روی تردید یا نرسیدن به یقین است، قرآن نه تنها این افراد را مواخده نمیکند و بلکه به رسولش دستور میدهد تا امنیت آن افراد را نیز تأمین کند: «اگر در گرما گرم جنگ یک نفر مشرک امان بخواهد، باید پناه دهی تا در امنیت و آرامش کامل بیاید و کلام خدا را بشنود، اگر خواست بپذیرد و مسلمان شود و اگر نپذیرفت با تأمین جانی او را به مامنش برسان، زیرا ممکن است شرکت او در قتال با مسلمانان از سر جهل و نادانی باشد».<ref>«وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ» توبه / ۶.</ref> | گاهی افرادی ایمان نمیآورند اما این نه از روی عناد و بلکه از روی تردید یا نرسیدن به یقین است، قرآن نه تنها این افراد را مواخده نمیکند و بلکه به رسولش دستور میدهد تا امنیت آن افراد را نیز تأمین کند: «اگر در گرما گرم جنگ یک نفر مشرک امان بخواهد، باید پناه دهی تا در امنیت و آرامش کامل بیاید و کلام خدا را بشنود، اگر خواست بپذیرد و مسلمان شود و اگر نپذیرفت با تأمین جانی او را به مامنش برسان، زیرا ممکن است شرکت او در قتال با مسلمانان از سر جهل و نادانی باشد».<ref>«وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لا یَعْلَمُونَ» توبه / ۶.</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۳۷: | ||
این اندازه مدارا و نرمش را در کدام مکتب و ملتی میتوان یافت؟ کدام قانون، مترقیتر از این قانون درباره آزادی اندیشه وجود دارد؟ حتی در بحبوحه جنگ هم اگر کسی خواست کنار برود، باز آزاد است و مؤاخذه نمیشود. | این اندازه مدارا و نرمش را در کدام مکتب و ملتی میتوان یافت؟ کدام قانون، مترقیتر از این قانون درباره آزادی اندیشه وجود دارد؟ حتی در بحبوحه جنگ هم اگر کسی خواست کنار برود، باز آزاد است و مؤاخذه نمیشود. | ||
برخی بعد از یقین به حقانیت اندیشههای الهی، باز به انکار آن اصرار میورزند و قرآن چنین انسانها را فقط وعده عذاب اخروی میدهد و اصراری بر برخورد دنیایی ندارد و از آنها هیچ وقت نمیخواهد حتی به ظاهر هم شده ایمان بیاورند: «کسانی که بعد از روشن شدن هدایت برای آنها، پشت به حق کردند، شیطان اعمال زشتشان را در نظرشان زینت داده و آنان را با آرزوهای طولانی فریفته است».<ref>«إِنَّ الَّذینَ ارْتَدُّوا عَلی أَدْبارِهِمْ مِنْ بَعْدِ ما تَبَیَّنَ لَهُمُ الْهُدَی الشَّیْطانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَ أَمْلی لَهُمْ» محمد/۲۵.</ref> | |||
برخی بعد از یقین به حقانیت اندیشههای الهی، باز به انکار آن اصرار میورزند و قرآن چنین انسانها را فقط وعده عذاب اخروی میدهد و اصراری بر برخورد دنیایی ندارد و از آنها هیچ وقت نمیخواهد حتی به ظاهر هم شده ایمان بیاورند: | |||
· | · | ||
· «و هنگامی که آیات روشنیبخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: این سحری است آشکار و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران چگونه بود».<ref>«فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آیاتُنا مُبْصِرَه قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ * وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَه الْمُفْسِدینَ» نمل/ ۱۴–۱۳.</ref> | · «و هنگامی که آیات روشنیبخش ما به سراغ آنها آمد گفتند: این سحری است آشکار و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران چگونه بود».<ref>«فَلَمَّا جاءَتْهُمْ آیاتُنا مُبْصِرَه قالُوا هذا سِحْرٌ مُبینٌ * وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَه الْمُفْسِدینَ» نمل/ ۱۴–۱۳.</ref> این یعنی قرآن تا حقانیت خود را ثابت نکند، با هیچکس معارضه نمیکند و حتی بعد از یقین پیدا کردن فردی، باز او را مجبور به پذیرش نکرده و فقط وعده عذاب اخروی میدهد و این همسو با سیره عقلاست. | ||
این یعنی قرآن تا حقانیت خود را ثابت نکند، با هیچکس معارضه نمیکند و حتی بعد از یقین پیدا کردن فردی، باز او را مجبور به پذیرش نکرده و فقط وعده عذاب اخروی میدهد و این همسو با سیره عقلاست | |||
== همزیستی و عدم تجاوز == | |||
در اسلام دو اصل مهم و اساسی وجود دارد: | در اسلام دو اصل مهم و اساسی وجود دارد: | ||