|
|
خط ۵۸: |
خط ۵۸: |
| }} | | }} |
|
| |
|
| :{{عربی| عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَیْنَا عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ عَلَی مِنْبَرِ الْکُوفَه إِذْ أَقْبَلَ عَلَیْهِ ثُعْبَانٌ مِنْ آخِرِ الْمَسْجِدِ فَوَثَبَ إِلَیْهِ النَّاسُ بِنِعَالِهِمْ فَقَالَ لَهُمْ عَلِیٌّ مَهْلًا یَرْحَمْکُمُ اللَّهُ فَإِنَّهَا مَأْمُورَه فَکَفَّ النَّاسُ عَنْهَا فَأَقْبَلَ الثُّعْبَانُ إِلَی عَلِیٍّ حَتَّی وَضَعَ فَاهُ عَلَی أُذُنِ عَلِیٍّ فَقَالَ لَهُ مَا شَاءَ اللَّهُ أَنْ یَقُولَ ثُمَّ إِنَّ الثُّعْبَانَ نَزَلَ وَ تَبِعَهُ عَلِیٌّ فَقَالَ النَّاسُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَ لَا تُخْبِرُنَا بِمَقَالَه هَذَا الثُّعْبَانِ؟ فَقَالَ نَعَمْ إِنَّهُ رَسُولُ الْجِنِّ قَالَ أَنَا وَصِیُّ الْجِنِّ وَ رَسُولُهُمْ إِلَیْکَ یَقُولُ الْجِنُّ لَوْ أَنَّ الْإِنْسَ أَحَبُّوکَ کَحُبِّنَا إِیَّاکَ وَ أَطَاعُوکَ کَطَاعَتِنَا لَمَا عَذَّبَ اللَّهُ أَحَداً مِنَ الْإِنْسِ بِالنَّار}}<ref>طبری آملی، محمد، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، نجف، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref> | | :{{عربی| امام صادق(ع): هنگامى كه امام علی(ع) بر منبر كوفه سخنرانى میکرد، مارى از انتهاى مسجد جلو آمد. مردم با کفشهایشان او را دنبال كردند تا بزنند، امام علی(ع) به آنها فرمود: «دست نگه داريد، خدا شما را رحمت كند، او مأمور است. وقتی مردم از او دست برداشتند، مار به سوی اميرالمؤمنين(ع) پيش رفت و سر در گوش امام(ع) گذاشت و آنچه خدا مىخواست گفت. پس از آن، پایین آمد و امام علی(ع) نیز در پى او از منبر پایین آمد. مردم از امام(ع) پرسيدند: «يا اميرالمؤمنين! آيا نمىخواهيد سخن اين مار را براى ما بيان کنید؟» امام(ع) فرمود: او فرستاده جنيان بود، گفت: من وصىّ جنيان و فرستاده آنها به سوى شما هستم، مىگفت: جنيان معتقدند كه اگر انسانها همانگونه كه ما جنیان شما را دوست داريم دوست مىداشتند و از شما مانند ما اطاعت مىكردند، خداوند هرگز انسانى را به آتش دوزخ عذاب نمیکرد.»<ref>طبری آملی، محمد، بشاره المصطفی لشیعه المرتضی، نجف، چاپ دوم، ۱۳۸۳ق، ص۱۶۴.</ref>}} |
|
| |
|
| {{نقل قول|امام صادق(ع): هنگامى كه امام علی(ع) بر منبر كوفه سخنرانى میکرد، مارى از انتهاى مسجد جلو آمد. مردم با کفشهایشان او را دنبال كردند تا بزنند، امام علی(ع) به آنها فرمود: «دست نگه داريد، خدا شما را رحمت كند، او مأمور است. وقتی مردم از او دست برداشتند، مار به سوی اميرالمؤمنين(ع) پيش رفت و سر در گوش امام(ع) گذاشت و آنچه خدا مىخواست گفت. پس از آن، پایین آمد و امام علی(ع) نیز در پى او از منبر پایین آمد. مردم از امام(ع) پرسيدند: «يا اميرالمؤمنين! آيا نمىخواهيد سخن اين مار را براى ما بيان کنید؟» امام(ع) فرمود: او فرستاده جنيان بود، گفت: من وصىّ جنيان و فرستاده آنها به سوى شما هستم، مىگفت: جنيان معتقدند كه اگر انسانها همانگونه كه ما جنیان شما را دوست داريم دوست مىداشتند و از شما مانند ما اطاعت مىكردند، خداوند هرگز انسانى را به آتش دوزخ عذاب نمیکرد.»}}
| |
|
| |
|
| ===بررسی سند=== | | ===بررسی سند=== |