automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
یکی از نویسندگان در این باره چنین مینویسد: | یکی از نویسندگان در این باره چنین مینویسد: | ||
«واقعیت این است که حقیقت وحی برای ما | «واقعیت این است که حقیقت وحی برای ما ناشناخته است؛ زیرا این نوع ادراک و شناخت از مختصات انسانهای برگزیده است و بشر عادی راهی به آن ندارد و نمیتواند تجربهای از آن به دست آورد … با توجه به تصویری که اجمالاً از وحی به دست میآوریم، روشن میشود که وحی نوعی ارتباط خاص بین انسان موجود در عالم طبیعت با ماورای طبیعت است، ارتباطی که از رهگذر آن حقایقی از عوالم بالا به پیامبر منتقل میگردد و در نتیجه او بر این حقایق آگاهی مییابد.»<ref>سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، قم، نشر مؤسسه فرهنگی طه، ۱۳۷۸ ش، ج۲، ص۶۲.</ref> | ||
اما اینکه چگونه میتوان وحی را از راه عقل اثبات کرد؟ و امکان تحقق آن را عقلاً باور داشت؟ | اما اینکه چگونه میتوان وحی را از راه عقل اثبات کرد؟ و امکان تحقق آن را عقلاً باور داشت؟ | ||
بایسته است این مسئله را در سه مقام | بایسته است این مسئله را در سه مقام بررسی کرد: | ||
== امکان وحی == | |||
اول اینکه آیا عقلا وحی امکان دارد یا خیر؟ اصل امکان وحی و چیزی به نام ارتباط وحیانی امری انکارناپذیر است؛ هیچ دلیل عقلی که امکان چنین امری را نفی کند وجود ندارد؛ بلکه به عکس ارتباطهای مرموزی را در جهان میبینیم که از تفسیر آن عاجزیم، و این ارتباط نشان میدهد که مافوق حواس و ارتباطهای انسان نیز درک و دیدههای دیگری وجود دارد، به نظر میرسد که با ذکر این امثال مطلب تا حدودی روشنتر خواهد شد: | |||
فرض کنید در میان شهر نابینایان (البته کوران مادر زاد) با دو چشم بینا زندگی میکنیم، تمام اهل شهر چهار حسی هستند (بنابراین که مجموع حواس ظاهری انسان را پنج حس بدانیم) تنها ما هستیم که آدم «پنج حسی» میباشیم، پیوسته با چشم خود حوادث زیادی را در آن شهر میبینیم، به اهل شهر خبر میدهیم؛ اما آنها همه تعجب میکنند که این حس مرموز پنجم چیست که دایره فعالیتش این گونه وسیع و گسترده است؟ و هر قدر هم بخواهیم درباره حس بینایی و عمل کرد آن برای آنها بحث کنیم بی فایده است. جز شبح مبهمی در ذهن آنها چیزی نمیآید، از یک سو نمیتوانند منکر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را مییابند و حس میکنند، و از سوی دیگر نمیتوانند حقیقت بینایی را دریابند، چون در تمام عمر حتی یک لحظه بینا نبودهاند. پس یک نوع درک و ارتباط با عالم غیب و ذات الهی وجود دارد که چون ما فاقد آن هستیم حقیقت آن را درک نمیکنیم؛ ولی از طریق آثار به وجود آن ایمان داریم؛<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۹۷.</ref> | فرض کنید در میان شهر نابینایان (البته کوران مادر زاد) با دو چشم بینا زندگی میکنیم، تمام اهل شهر چهار حسی هستند (بنابراین که مجموع حواس ظاهری انسان را پنج حس بدانیم) تنها ما هستیم که آدم «پنج حسی» میباشیم، پیوسته با چشم خود حوادث زیادی را در آن شهر میبینیم، به اهل شهر خبر میدهیم؛ اما آنها همه تعجب میکنند که این حس مرموز پنجم چیست که دایره فعالیتش این گونه وسیع و گسترده است؟ و هر قدر هم بخواهیم درباره حس بینایی و عمل کرد آن برای آنها بحث کنیم بی فایده است. جز شبح مبهمی در ذهن آنها چیزی نمیآید، از یک سو نمیتوانند منکر آن شوند، چون آثار گوناگونشان را مییابند و حس میکنند، و از سوی دیگر نمیتوانند حقیقت بینایی را دریابند، چون در تمام عمر حتی یک لحظه بینا نبودهاند. پس یک نوع درک و ارتباط با عالم غیب و ذات الهی وجود دارد که چون ما فاقد آن هستیم حقیقت آن را درک نمیکنیم؛ ولی از طریق آثار به وجود آن ایمان داریم؛<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، نشر پیشین، ج۲۰، ص۴۹۷.</ref> | ||
== | == تبیین عقلانی از پدیده وحی == | ||
فلاسفه اسلامی در مقام تبیین امکان عقلی وحی و نحوه اثبات وحی از طریق بیان عقلی با طرح مقدماتی بهطور خلاصه بر این نکته اصرار کردهاند که: وحی عبارت است از اتصال فوقالعاده نفس پیامبر با عالم | فلاسفه اسلامی در مقام تبیین امکان عقلی وحی و نحوه اثبات وحی از طریق بیان عقلی با طرح مقدماتی بهطور خلاصه بر این نکته اصرار کردهاند که: وحی عبارت است از اتصال فوقالعاده نفس پیامبر با عالم غیب؛ روح پیامبر چون فوقالعاده قوی است رابطه و اتصالش با عقل فعال بسیار زیاد است (عقل فعال همان فرشتهای است که در متون دینی از آن جبرئیل یاد شده است) و به همین دلیل میتواند در اکثر اوقات معلومات را به صورت کلی از عقل بگیرد و از آن جا که قوه خیال پیامبران نیز بسیار قوی است و در عین حال تابع قوه عقلیه است، میتواند به آن صوّر کلیّه که از عقل فعّال (جبرئیل) دریافته است صورتهای محسوسه مناسبی بدهد و در لباسهای حسی در اُفق ذهن خود ببینید؛ مثلاً اگر آن حقایق کلی از قبیل معانی و احکام باشد به صورت الفاظی بسیار موزون و در نهایت فصاحت و بلاغت از زبان شخصی در نهایت کمال بشنود و چون قوه خیال او تسلط کامل بر حس مشترک دارد میتواند به این صور جنبه حسی دهد و پیامبر آن شخص را با چشم ببیند و الفاظش را با گوش بشنود.<ref>حسنزاده آملی، حسن، نصوص الحکم بر فصوص الحکم (فصوص فارابی)، تهران، نشر مرکز فرهنگی رجاء، ۱۳۶۵ ش، ص۱۹۸.</ref> پس از نظر عقلی کاملاً ممکن است که کسانی به نام انبیاء که افراد برگزیدهاند صلاحیت داشته باشند که این نوع آگاهی که از آن به وحی یاد میشود از عالم غیب دریافت کنند؛ و هیچ محذور عقلی در این مسئله وجود ندارد.<ref>مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، نشر پیشین، ج۲، ص۱۵۶.</ref> | ||
== راه عقلی برای اثبات وحی == | |||
راههای بسیاری برای اثبات وحی وجود دارد که یکی از آنها دیدن معجزات انبیا است؛ زیرا با دیدن معجزه انسان بهطور کامل به یقین و باور ایمانی میرسد که شخص معجزهگر با عالم فراتر از جهان طبیعت و حس ارتباط مرموزی دارد و معارفی را از آن جا دریافت میکند و به دلیل همین ارتباط مرموز است که گذشته از آن معارف و دریافت وحی الهی، قدرت انجام کارهایی را دارد که همگان از انجام آن امور یا آوردن آن گونه معارف عاجز هستند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، وحی و رهبری، تهران، نشر الزهرا، بی تا، ص۱۵–۲۱.</ref> | |||
از مجموع آنچه بیان شد به خوبی به دست آمد که گر چه افراد عادی بهطور کامل نمیتوانند ماهیت وحی را درک کنند؛ اما راههای متعددی وجود دارد که انسان عقلاً باور کند که پدیدهای به نام وحی ممکن است و وجود آن هیچ محذور عقلی ندارد؛ بلکه دلایل متعدد عقلی بر ضرورت و صحت آن وجود دارد. بدین ترتیب امکان اثبات وحی از طریق عقلی و امثال آن کاملاً میسور و امکانپذیر است. اگرچه جزئیات مسایل وحی را عقل نمیتواند درک و اثبات کند؛ اما امور کلی نظیر ضرورت وحی و معجزه را به خوبی درک میکند و از این طریق اثبات وحی از نظر عقلی میسور است. | |||
راههای | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
خط ۴۰: | خط ۴۳: | ||
۴. سبحانی، جعفر، الهیات، ج۳، ص۱۲۸، نشر مؤسسه الامام الصادق(ع)، قم ۱۴۱۷ ق. | ۴. سبحانی، جعفر، الهیات، ج۳، ص۱۲۸، نشر مؤسسه الامام الصادق(ع)، قم ۱۴۱۷ ق. | ||
== منابع == | == منابع == |