automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
{{درگاه|خانواده}} | {{درگاه|خانواده}} | ||
در مکتب اسلام، افزون بر آن که از نظر ارزشی، اصل بر تساوی ارزشی مرد و زن است، از نظر حقوقی نیز اصل بر تساوی آنها است. که یکی از آنها حقوق اقتصادی و حق مالکیت و استقلال مالی است. | در مکتب اسلام، افزون بر آن که از نظر ارزشی، اصل بر تساوی ارزشی مرد و زن است، از نظر حقوقی نیز اصل بر تساوی آنها است. که یکی از آنها حقوق اقتصادی و حق مالکیت و استقلال مالی است. از نظر قرآن و اسلام زن استقلال مالی و اقتصادی دارد و ربطی ندارد که جایگاهش مادر باشد یا زوجه یا دختر و غیره بلکه مطلق زن این حق و مالکیت را دارند و هیچ شرطی نیز در این مالکیت و استقلال مالی وجود ندارد. چون از نظر اسلام هر کس مالک کار و درآمد حاصله از کسب و کار خود میباشد. | ||
در پرتو استقلال اقتصادی و مالی و حق مالکیت است که زن میتواند فعالیت اقتصادی مستقلی داشته باشد و درآمد آن را به خود اختصاص دهد. و میتواند در خارج از محیط خانه هم به کارهای اقتصادی و درآمد زا بپردازد. | |||
بنابر | == در قرآن == | ||
اسلام از چهارده قرن پیش حق مالکیت و استقلال اقتصادی و مالی را برای زنان همچون مردان به رسمیت شناخته است. قرآن کریم زن را مالک دسترنج خود دانسته و میفرماید: «للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن» نساء: ۳۲. یعنی مردان را از آنچه کسب میکنند و به دست میآورند بهره است و زنان را از آنچه کسب کنند و به دست میآورند بهره ای است. | |||
در پرتو استقلال اقتصادی و مالی و حق مالکیت است که زن میتواند فعالیت اقتصادی مستقلی داشته باشد و درآمد آن را به خود اختصاص دهد. و میتواند در خارج از محیط خانه هم به کارهای اقتصادی و درآمد زا بپردازد. بنابر تصریح آیه کریمه، قرآن استقلال مالی مطلق زنان را اعم از زوجه و مادر و دختر و بدون در نظر گرفتن جایگاه حقوقی او در خانواده و با توجه به جنسیت او پذیرفته است. و تقریباً هیچ شرطی نیز نگذاشته است و این از اطلاق آیه کریمه بدست میآید که زنان نیز هم چون مردان مالک محصول کسب و درآمد خود هستند. | |||
== حق ارث و دیگر حقوق == | |||
از دیگر مواردی که زن حق بهرهمندی از مال و استقلال مالی دارد حق توارث است که بعنوان شاخه ای از حق مالکیت در اسلام مورد شناسایی قرار گرفته است و در شرایطی که نه تنها عرب جاهلی زمان ظهور اسلام، حتی جوامع متمدن نیز تا گذشتهای نه چندان دور، برای زن حق توارث قایل نبودند، اسلام و قرآن به صراحت این حق را برای آنان اعلام داشته و در آیه ۷ سوره نساء میفرماید: للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون یعنی مردان را از مالی که پدر و مادر یا خویشاوندان بعد از مردن خود باقی میگذارند بهره ای است و زنان را هم از آنچه پدر و مادر خویشاوندان از خود باقی میگذارند بهره ای است. | از دیگر مواردی که زن حق بهرهمندی از مال و استقلال مالی دارد حق توارث است که بعنوان شاخه ای از حق مالکیت در اسلام مورد شناسایی قرار گرفته است و در شرایطی که نه تنها عرب جاهلی زمان ظهور اسلام، حتی جوامع متمدن نیز تا گذشتهای نه چندان دور، برای زن حق توارث قایل نبودند، اسلام و قرآن به صراحت این حق را برای آنان اعلام داشته و در آیه ۷ سوره نساء میفرماید: للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون یعنی مردان را از مالی که پدر و مادر یا خویشاوندان بعد از مردن خود باقی میگذارند بهره ای است و زنان را هم از آنچه پدر و مادر خویشاوندان از خود باقی میگذارند بهره ای است. | ||
بنابر این زن همچون مرد چه از راه کسب و اشتغال و چه از راه انتقال ارث و از طریق توارث صاحب اموال میشود و در مالکیت آنها استقلال دارد و مالکیت آنها بدست خود اوست. البته راههای دیگر از قبیل مهریه یا هبههای معوض و غیرمعوض نیز میتواند صاحب مال شود و در مالکیت آنها استقلال دارد. | |||
حقیقت این است که اسلام نخواسته به نفع زن و علیه مرد یا به نفع مرد و علیه زن قانونی وضع کند. از نظر اسلام زن قبل از آن که زن باشد یک انسان است و او چون یک انسان است غریزه و فطرت مال طلبی و استقلال طلبی نیز دارد، گذشته از این، انگیزه ای که سبب شد اسلام به زن استقلال اقتصادی بدهد جز جنبههای انسانی و عدالت دوستی و الهی اسلام نبوده، اسلام به زن استقلال مالی و اقتصادی داد اما بقول ویل دورانت خانه براندازی نکرد، اساس خانواده را متزلزل نکرد، زنان را علیه شوهران و دختران را علیه پدران به تمرد و عصیان وادار نکرد. اسلام با این دو آیه انقلاب عظیم اجتماعی بوجود آورد. اما آرام و بیضرر و بی خطر. بازبقول ویل دورانت دنیای غرب زن را از بندگی و جان کندن در خانه رهانید و گرفتار بندگی و جان کندن در مغازه و کارخانه کرد؛ یعنی اروپا غل و زنجیری از دست و پای زن باز کرد و غل و زنجیری که کمتر از اولی نبود به دست و پای او بست، اما اسلام زن را از بردگی و بردگی مرد در خانه و مزارع و غیره رهانید و با الزام مرد به تأمین بودجه اجتماعی خانوادگی، هر نوع اجبار و الزامی را از دوش زن برای تأمین مخارج خود و خانواده برداشت. زن از نظر اسلام در عین این که حق دارد طبق غریزه انسانی به تحصیل ثروت و حفظ و افزایش آن بپردازد، طوری نیست که جبر زندگی، او را تحت فشار قرار دهد و غرور و جمال و زیبایی را از او بگیرد.<ref>شهید مطهری، به نقل از نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۳</ref> | |||
شهید مطهری درباره لزوم نفقه زن و احتیاج او به مال و ثروت بیشتر و این که باید در اختیار او باشد میفرماید: بالاتر این که احتیاج زن به پول و ثروت از احتیاج مرد افزون تر است، تجمل و زینت جزء زندگی زن و احتیاجات اصلی زن است، آنچه یک زن در زندگی معمولی خود خرج تجمل و زینت و خود آرایی میکند برابر است با مخارج چندین مرد. میل به تجمل به نوبت خود میل به تنوع و تفنن را در زن بوجود آورده است. برای یک مرد یک لباس تا وقتی پوشیدنی است که کهنه و مندرس نشده است اما برای یک زن تا وقتی قابل پوشیدن است که میوه تازه ای به شمار رود. توانایی کار و کوشش زن برای تحصیل مال و ثروت از مرد کمتر است، اما استهلاک ثروت زن به مراتب از مرد افزون تر است.<ref>شهید مطهری، نظام حقوق زن در اسلام، ص۲۰۹.</ref> | |||
== قانون مدنی و حق اشتغال زنان == | |||
در مورد محدودیت اشتغال زنان در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران در ماده ۱۱۱۷ گفته: شوهر میتواند زن خود را از حرفه صنعتی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیت خود زن باشد منع کند. و این مسئله ربطی به حق مالکیت یا استقلال مالی زن ندارد بلکه راجع به حق اشتغال زنان است. در رابطه با مالکیت بصورت مطلق اعم از زن و مرد در اصل چهل و ششم قانون اساسی مطرح کرده: هر کس مالک حاصل کسب و کار مشروع خویش است و هیچکس نمیتواند به عنوان مالکیت نسبت به کسب و کار خود امکان کسب و کار را از دیگری سلب کند. | |||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == |