اصلاب شامخه در زیارت وارث: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
خط ۵: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اصلاب شامخه در [[زیارت وارث]] مطابق با روایاتی که در [[منابع روایی شیعه]] بیان شده است و نیز [[آیات قرآن]] که دلالت بر پدران [[پیامبر(ص)]] دارد نشان دهنده این مسئله است که هیچ کدام از پدران ایشان و [[ائمه معصومین(ع)]] [[کافر]] و [[مشرک]] نبوده و ایشان از پدرانی [[مومن]] و [[موحد]] تولد یافته‌اند. در این موضوع میان [[شیعه]] و [[اهل سنت]] اختلاف است چرا که اهل سنت برخی از پردان مپیتامبر را مشرک می‌دانند.
'''اصلاب شامخه''' به معنای پدران بلندمرتبه، در خطاب به [[امام حسین(ع)]] در [[زیارت وارث]] آمده است که او را نوری از پدران بلندمرتبه توصیف می‌کند.
==واژه‌شناسی==
واژه «اصلاب» جمع «صلب» است و به معنای شدت و قوت است و به پشت و کمر انسان به جهت سفت و محکم بودنش صلب گفته می‌شود.<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۲۶۱.</ref> در [[قرآن]] نیز به همین معنا آمده است: {{قرآن|یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ|ترجمه=(آبی که) از صلب مرد و از میان استخوان های سینه زن بیرون می آید.|سوره=طارق|آیه=٧}} در میان تفسیرهای این آیه، مناسب‌ترین تعبیر آن است که گفته شود قرآن به یکی از دو جزء اصلی نطفه که همان نطفه مرد است اشاره کرده، و منظور از «صلب» و «ترائب» قسمت پشت و پیش روی انسان است، چرا که آب نطفه مرد از میان این دو خارج می‌شود. این تفسیری است روشن و خالی از هر گونه پیچیدگی و هماهنگ با آنچه در کتب لغت در معنی این دو واژه آمده است.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۶، ص۳۶۸.</ref>


واژه «شامخه» جمع آن شامخات و شوامخ است و به معنای رفیع و بلند است. عبارت «اصلاب الشامخه» به معنای پدران بلند مرتبه و عظیم القدر است؛ یعنی گواهی می‌دهم که تو از نسلی به وجود آمده‌ای که همه آنان انسان‌هایی [[یکتاپرست]]، عظیم القدر و دارای مقامات بلند معنوی هستند و در میان آنان هیچ شخص مشرک و کافری نبوده است.
در زیارت وارث آمده است:{{متن عربی|يَا مَوْلايَ يَا أَبَا عَبْدِ اللهِ أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُورا فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَ الْأَرْحَامِ الْمُطَهَّرَةِ|ترجمه=ای مولای من‌، ای ابا عبداللّه شهادت می‌دهم که تو نوری بودی در صُلب‌های شامخ و رَحِم‌های پاکیزه.}}


==موحد و یا مشرک بودن پدران پیامبر(ص)==
واژه «اصلاب» جمع «صلب» است و به معنای شدت و قوت است و به پشت و کمر انسان به جهت سفت و محکم بودنش صلب گفته می‌شود.<ref>مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، انتشارات بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۶۰ش، ج۶، ص۲۶۱.</ref> در [[قرآن]] نیز به همین معنا آمده است<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ اول، ۱۳۷۴ش، ج۲۶، ص۳۶۸.</ref>: {{قرآن|یَخْرُجُ مِنْ بَیْنِ الصُّلْبِ وَالتَّرَائِبِ|ترجمه=(آبی که) از صلب مرد و از میان استخوان های سینه زن بیرون می آید.|سوره=طارق|آیه=٧}}
یکی از موضوعات مورد اختلاف میان شیعه و سنی، موحد یا مشرک و کافر بودن پدران پیامبر(ص) است.  


'''اعتقاد شیعیان'''
واژه «شامخه» جمع آن شامخات و شوامخ است و به معنای رفیع و بلند است. عبارت «اصلاب الشامخه» به معنای پدران بلند مرتبه و عظیم القدر است؛ یعنی گواهی می‌دهم که تو از نسلی به وجود آمده‌ای که همه آنان انسان‌هایی [[یکتاپرست]]، عظیم القدر و دارای مقامات بلند معنوی هستند و در میان آنان هیچ شخص مشرک و کافری نبوده است.{{پایان پاسخ}}
 
شیعیان معتقدند که همه پدران پیامبر(ص) و [[امامان(ع)]]، از [[حضرت آدم(ع)]] تا [[عبد الله پدر پیامبر(ص)]] و [[ابوطالب]] پدر [[امام علی(ع)]] یکتاپرست بوده‌اند و هیچ‌یک آلوده به شرک و کفر نگردیده‌اند. در همین راستا پیامبر(ص) فرمود: {{متن عربی|إنّما خَرَجتُ مِن نِكاحٍ و لَم أخرُجْ مِن سِفاحٍ ، مِن لَدُنْ آدمَ لَم يُصِبْني مِن سِفاحِ أهلِ الجاهليّةِ شيءٌ، لم أخرُجْ إلاّ مِن طُهرِهِ|ترجمه=من از راه ازدواج مشروع به وجود آمده‌ام و از راه نامشروع زاده نشده‌ام. از زمان آدم، هيچ گونه زنا و سنت‌هاى نامشروع جاهليت، نسب مرا مخدوش نساخته است و جز از راه پاك به دنيا نيامده‌ام.}}<ref>شیخ صدوق و شیخ مفید، اعتقادات الإمامیه و تصحیح الاعتقاد، انتشارات کنگره شیخ مفید، ج۱، ص۱۱۰.</ref> و نیز فرمود: {{متن عربی|لم یزل ینقلنی الله من أصلاب الطاهرین إلی أرحام المطهرات، حتی أخرجنی فی عالمکم هذا، لم یدنسنی بدنس الجاهلیه|ترجمه=خداوند مرا پیوسته از صلب پاکان به رحم پاکیزگان گردانده است تا این که در زمان شما بیرون آمدم، من به پلیدی [[جاهلیت]] آلوده نشده‌ام.}}<ref>امین الاسلام ابی علی الفضل بن الطبرسی، مجمع البیان، التحقیق لجنه من العلماء و المحققین الاخصائیین، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۴، ص۹۰.</ref>
 
با توجه به این احادیث، اگر در میان پدران رسول خدا کافری وجود داشت، هرگز همه آنها را به طهارت و پاکی توصیف نمی‌نمود، زیرا قرآن مشرکان را نجس می‌داند: {{قرآن|یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِکونَ نَجَسٌ|سوره=توبه|آیه=٢٨|ترجمه=ای کسانی که ایمان آورده‌اید، حقیقت این است که مشرکان ناپاکند.}} و نیز در قرآن می‌فرماید: {{قرآن|وَتَقَلُّبَک فِی السَّاجِدِینَ|سوره=شعراء|آیه=٢١٩|ترجمه=و حرکت تو را در میان سجده کنندگان (می‌نگرد)}} در [[تفسیر علی بن ابراهیم]] از [[امام باقر(ع)]] در تفسیر جمله {{متن عربی|وَ تَقَلُّبَک فِی السَّاجِدِینَ}} چنین آمده است: {{متن عربی|فی اصلاب النبیین صلوات الله علیهم|ترجمه=یعنی در صلب پیامبران که درود خدا بر آنها باد.}} و در [[تفسیر مجمع البیان]] در توضیح همین جمله از امام باقر(ع) و [[امام صادق(ع)]] چنین آمده است: {{متن عربی|فی اصلاب النبیین نبی بعد نبی، حتی اخرجه من صلب ابیه عن نکاح غیر سفاح من لدن آدم|ترجمه=در صلب پیامبران قرار داشت، پیامبری بعد از پیامبر دیگر، تا اینکه خداوند او را از صلب پدرش از ازدواجی پاک و دور از هر گونه ناپاکی از زمان آدم به بعد، بیرون فرستاد.}}<ref>تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۳۶۸.</ref>
 
'''اعتقاد اهل سنت'''
 
اهل سنت مخالف دیدگاه شیعه بوده و بر این اعتقاد هستند که بسیاری از پدران پیامبر کافرند، همچون [[عبدالمطلب]]، هاشم و [[عبدمناف]].
 
بنابراین در زیارت وارث گواهی می‌دهند که تمامی پدران پیامبر(ص) و امامان(ع) موحد و یکتاپرست بوده‌اند و هیچ‌گاه آلوده به شرک نگردیده‌اند.
{{پایان پاسخ}}
{{مطالعه بیشتر}}
{{مطالعه بیشتر}}


۱۵٬۱۴۷

ویرایش