۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷ |
|||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
ابن قدامه در کتاب المغنی، فصلی برای این موضوع قرار داده و آنرا مجاز دانست است و سپس به خدعهٔ علی(ع) در هنگام جنگ با عمرو بن عبدود اشاره کرده است. | ابن قدامه در کتاب المغنی، فصلی برای این موضوع قرار داده و آنرا مجاز دانست است و سپس به خدعهٔ علی(ع) در هنگام جنگ با عمرو بن عبدود اشاره کرده است. | ||
== نیرنگ در جنگ توسط پیامبر(ص) == | == نیرنگ در جنگ توسط پیامبر(ص) == | ||
روایت مشهور از پیامبر اسلام که «الحرب خدعه؛ جنگ نیرنگ است»، در بسیاری از منابع تاریخی<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینهٔ دمشق، ج۲۸، ص۲۶، اسماعیلبنکثیر، البدایه و النهایه، ج۴، ص۱۱۳.</ref> و حدیثی<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۴، ص۳۳۲، مسلم نیشابوری، صحیحمسلم، بیروت، دارالفکر، بیتا، ج۵، ص۱۴۳؛ سلیمانبنداوود سجستانی، مسند ابیداوود، ص۲۳۶.</ref> ذکر شده است. در روایتی دیگر از «نواس بن سمعان کلابی» نقل شده که رسول خدا(ص) فرمود: هر سخن دروغی، دروغ نوشته میشود مگر دروغی که فرد در جنگ میگوید، چرا که جنگ خدعه است.<ref> | روایت مشهور از پیامبر اسلام که «الحرب خدعه؛ جنگ نیرنگ است»، در بسیاری از منابع تاریخی<ref>ابنعساکر، تاریخ مدینهٔ دمشق، ج۲۸، ص۲۶، اسماعیلبنکثیر، البدایه و النهایه، ج۴، ص۱۱۳.</ref> و حدیثی<ref>محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۳۴، ص۳۳۲، مسلم نیشابوری، صحیحمسلم، بیروت، دارالفکر، بیتا، ج۵، ص۱۴۳؛ سلیمانبنداوود سجستانی، مسند ابیداوود، ص۲۳۶.</ref> ذکر شده است. در روایتی دیگر از «نواس بن سمعان کلابی» نقل شده که رسول خدا(ص) فرمود: هر سخن دروغی، دروغ نوشته میشود مگر دروغی که فرد در جنگ میگوید، چرا که جنگ خدعه است.<ref> محمدباقر مجلسی، بحار النوار، ج۶۹، ص۲۵۴.</ref> | ||
منابع مختلف، مواردی از خدعه پیامبر اسلام در جنگها نقل شده است: | منابع مختلف، مواردی از خدعه پیامبر اسلام در جنگها نقل شده است: | ||
* در جنگ خندق پس از درخواست «نعیم بن مسعود» برای اختلاف انداختن بین دشمن با خدعه، پیامبر به او اجازه داد.<ref> | * در جنگ خندق پس از درخواست «نعیم بن مسعود» برای اختلاف انداختن بین دشمن با خدعه، پیامبر به او اجازه داد.<ref>ابنهشام حمیری، السیرهالنبویه، ج۲، ص۲۲۹، محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۰۷؛ ابنحزم اندلسی، جوامع السیرهالنبویه، ص۱۵۱.</ref> | ||
* در [[غزوه ذات سلاسل]]، [[عمرو عاص]] از رسول خدا(ص) درخواست کرد با خدعه به جنگ برود و رسول خدا موافقت کرد و او را فرستاد.<ref> | * در [[غزوه ذات سلاسل]]، [[عمرو عاص]] از رسول خدا(ص) درخواست کرد با خدعه به جنگ برود و رسول خدا موافقت کرد و او را فرستاد.<ref>شیخمفید، الارشاد، ج۱، ص۱۶۳.</ref> | ||
* رسول خدا در برخی از جنگها دستور میداد برای فریب دشمن، در | * رسول خدا در برخی از جنگها دستور میداد برای فریب دشمن، در فرد از مسلمانان، آتش بیفروزند تا دشمن تصور کند سپاه اسلام از نظر نیروی نظامی، برتر است. | ||
* به رسول خدا خبر رسید که یهودیان [[قبیله بنیقریظه|بنیقریظه]] به [[ابوسفیان]] پیام فرستادند که آنها را در جنگ علیه مسلمانان یاری میکنند. پیامبر در جمع مسلمانان برخاست و فرمود: بنیقریظه فردی را نزد ما فرستادهاند و گفتهاند: در جنگ ما و ابوسفیان، به یاری ما خواهند آمد. این خبر به ابوسفیان رسید. ابوسفیان گفت: یهودیان نیرنگ زدند….<ref> | * به رسول خدا خبر رسید که یهودیان [[قبیله بنیقریظه|بنیقریظه]] به [[ابوسفیان]] پیام فرستادند که آنها را در جنگ علیه مسلمانان یاری میکنند. پیامبر در جمع مسلمانان برخاست و فرمود: بنیقریظه فردی را نزد ما فرستادهاند و گفتهاند: در جنگ ما و ابوسفیان، به یاری ما خواهند آمد. این خبر به ابوسفیان رسید. ابوسفیان گفت: یهودیان نیرنگ زدند….<ref>عبدالله حمیری، قربالاسناد، ص۱۳۳.</ref> | ||
== نیرنگ در جنگ توسط امام علی(ع) == | == نیرنگ در جنگ توسط امام علی(ع) == | ||
امام علی(ع) نیز معتقد بود در نبرد، بر نیرنگ و حیله میتوان بیش از نیرو و توان اعتماد کرد.<ref> | امام علی(ع) نیز معتقد بود در نبرد، بر نیرنگ و حیله میتوان بیش از نیرو و توان اعتماد کرد.<ref>ابنحجر عسقلانی، فتحالباری، ج۸، ص۴۵۱.</ref> | ||
* در روایتی از «عدی بن حاتم» نقل شده که در جنگ صفین، علی(ع) با صدای بلند گفت: به خدا قسم، معاویه و یارانش را خواهم کشت. سپس در آخر سخنش آهسته گفت: «إِنْ شَاءَ اللَّه». من نزدیک او بودم و گفتم: یا امیرالمؤمنین! شما قسم خوردید. سپس از آن استثنا کردید! مقصودتان چه بود؟ چه هدفی داشتید؟ امام: جنگ خدعه است، من دروغگو نیستم. خواستم اصحابم را بر علیه آنها تحریک کنم تا سست نشوند و خواستار حمله به آنها باشند؛ اما درعین حال کلمهٔ «ان شاء الله» را گفتم تا دروغ هم، نگفته باشم.<ref>ابنشهر | * در روایتی از «عدی بن حاتم» نقل شده که در جنگ صفین، علی(ع) با صدای بلند گفت: به خدا قسم، معاویه و یارانش را خواهم کشت. سپس در آخر سخنش آهسته گفت: «إِنْ شَاءَ اللَّه». من نزدیک او بودم و گفتم: یا امیرالمؤمنین! شما قسم خوردید. سپس از آن استثنا کردید! مقصودتان چه بود؟ چه هدفی داشتید؟ امام: جنگ خدعه است، من دروغگو نیستم. خواستم اصحابم را بر علیه آنها تحریک کنم تا سست نشوند و خواستار حمله به آنها باشند؛ اما درعین حال کلمهٔ «ان شاء الله» را گفتم تا دروغ هم، نگفته باشم.<ref>ابنشهر آشوب، مناقب، ج۲، ص۱۹۵.</ref> | ||
* امام علی(ع) در نبرد با عمرو بن عبدود، او را فریب داد و او را کشت.<ref>علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص ۱۸۴.</ref> | * امام علی(ع) در نبرد با عمرو بن عبدود، او را فریب داد و او را کشت.<ref>علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج۲، ص ۱۸۴.</ref> | ||
* ابناعثم کوفی مینویسد: در جنگ صفین «بسر بن ارطاه» به میدان آمد و ساعتی جولان داد و هیچ سخن نمیگفت. از ترس اینکه مبادا علی(ع) او را بشناسد. علی(ع) مخفیانه جلو آمد و بر او حمله کرد. و نیزهای پرتاب کرد. بسر، از اسب بر روی زمین افتاد و سپس میدان جنگ را ترک کرد.<ref>ابناعثم کوفی، | * ابناعثم کوفی مینویسد: در جنگ صفین «بسر بن ارطاه» به میدان آمد و ساعتی جولان داد و هیچ سخن نمیگفت. از ترس اینکه مبادا علی(ع) او را بشناسد. علی(ع) مخفیانه جلو آمد و بر او حمله کرد. و نیزهای پرتاب کرد. بسر، از اسب بر روی زمین افتاد و سپس میدان جنگ را ترک کرد.<ref>ابناعثم کوفی، الفتوح، ص۵۹۰–۵۹۱. </ref> | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجیزاده» قم مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۹۲ش. | این مدخل برگرفته شده از کتاب «سیره نظامی امیرالمؤمنین» نوشته «یدالله حاجیزاده» قم مرکز مدیریت حوزههای علمیه، ۱۳۹۲ش. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | {{پانویس|۲}} |