۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
صاحب کشف القناع نیز خدعه در جنگ را جایز میداند و حدیث «الحرب خدعه» را به عنوان دلیل بر این امر، ذکر میکند.<ref>ر. ک. منصوربنیونس بهوتی، کشفالقناع، ج۳، ص۷۹.</ref> | صاحب کشف القناع نیز خدعه در جنگ را جایز میداند و حدیث «الحرب خدعه» را به عنوان دلیل بر این امر، ذکر میکند.<ref>ر. ک. منصوربنیونس بهوتی، کشفالقناع، ج۳، ص۷۹.</ref> | ||
== خدعه در جنگ | == خدعه در جنگ توسط پیامبر(ص) == | ||
روایت مشهور از پیامبر اسلام که «الحرب خدعه؛ جنگ نیرنگ است»، در بسیاری از منابع تاریخی و حدیثی ذکر شده است.<ref>ر. ک. مسلم نیشابوری، صحیحمسلم، بیروت، دارالفکر، بیتا، ج۵، ص۱۴۳؛ سلیمانبنداوود سجستانی، مسند ابیداوود، ص۲۳۶؛ احمد بن شعیب نسایی، السنن الکبری، ج۵، ۱۹۳؛ خطیب بغدادی، همان، ج۲، ص۳۱۵؛ ابنعساکر، تاریخ مدینهٔ دمشق، همان، ج۲۸، ص۲۶؛ محمدباقرمجلسی، همان، ج۳۴، ص۳۳۲؛ اسماعیلبنکثیر، همان، ج۴، ص۱۱۳.</ref> | |||
در روایتی دیگر از | در روایتی دیگر از «نواس بن سمعان کلابی» نقل شده که رسول خدا(ص) فرمود: هر سخن دروغی، دروغ نوشته میشود مگر دروغی که فرد در جنگ میگوید، چرا که جنگ خدعه است.<ref>«... کلُّ الْکذِبِ مَکتُوبٌ کذِباً لَا مَحَالَه إِلَّا أَنْ یَکذِبَ الرَّجُلُ فِی الْحَرْبِ فَإِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَه أَوْ یَکونَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ شَحْنَاءُ فَیُصْلِحَ بَیْنَهُمَا أَوْ یُحَدِّثَ امْرَأَتَهُ یُرْضِیهَا» محمدباقر مجلسی، همان، ج۶۹، ص۲۵۴.</ref> | ||
منابع مختلف، مواردی از خدعه پیامبر اسلام و مسلمانان در جنگها نقل شده است: | |||
* در جنگ خندق پس از درخواست «نعیم بن مسعود» برای اختلاف انداختن بین دشمن با خدعه، پیامبر به او اجازه داد و فرمود: تو در میان ما یک مرد بیش نیستی، پس تا میتوانی دشمنان را از سر ما دور ساز (یعنی: میان ایشان اختلاف بینداز تا دست از یاری و همکاری با یکدیگر بکشند) زیرا جنگ خدعه و فریب است.<ref>«إنما أنت فینا رجل واحد فخذل عنا إن استطعت، فإن الحرب خدعه» ابنهشام حمیری، السیرهالنبویه، ج۲، ص۲۲۹، محمدبنجریر طبری، همان، ج۲، ص۵۷۸؛ ابوالربیع حمیری کلاعی، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله9 و الثلاثه الخلفاء، ج۱، ص۴۲۸؛ محمدباقر مجلسی، همان، ج۲۰، ص۲۰۷؛ ابنحزم اندلسی، جوامع السیرهالنبویه، ص۱۵۱؛ ابوحاتم تمیمی، السیرهالنبویه و اخبار الخلفاء، ج۱، ص۲۵۹.</ref> | |||
* در موردی دیگر در غزوه ذات سلاسل، عمرو عاص از رسول خدا(ص) درخواست کرد با خدعه به جنگ با دشمن برود و رسول خدا موافقت کرد و او را فرستاد.<ref>«فَقَالَ لَهُ عَمْرُو بْنُ الْعَاصِ ابْعَثْنِی یَا رَسُولَ اللَّهِ إِلَیْهِمْ فَإِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَه فَلَعَلِّی أَخْدَعُهُمْ فَأَنْفَذَهُ مَعَ جَمَاعَه» محمدبنمحمد بن نعمان (شیخمفید)، الارشاد، همان، ج۱، ص۱۶۳؛ محمدباقر مجلسی، همان، ج۲۱، ص۷۸؛ ابنشهر آشوب مازندرانی، همان، و اسماعیلبنکثیر، همان، ج۴، ص۱۱۱.</ref> | |||
* رسول خدا در برخی از جنگها دستور میداد برای فریب دشمن در بسیاری از نقاط آتش بیفروزند تا دشمن تصور کند سپاه اسلام از نظر نیروی نظامی، برتر است. | |||
* به رسول خدا خبر رسید که «بنیقریظه» به ابوسفیان گفتهاند: ما شما را در جنگ با محمد یاری میکنیم. پیامبر در جمع مسلمانان برخاست و فرمود: بنیقریظه فردی را نزد ما فرستادهاند و گفتهاند: در جنگ ما و ابوسفیان، به یاری ما خواهند آمد. این خبر به ابوسفیان رسید. ابوسفیان گفت: یهودیان نیرنگ زدند….<ref>«فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ، بَلَغَهُ أَنَّ بَنِی قُرَیْظَه بَعَثُوا إِلَی أَبِی سُفْیَانَ أَنَّکمْ إِذَا الْتَقَیْتُمْ أَنْتُمْ وَ مُحَمَّدٌ أَمْدَدْنَاکمْ وَ أَعَنَّاکمْ فَقَامَ النَّبِیُّ، فَخَطَبَنَا فَقَالَ إِنَّ بَنِی قُرَیْظَه بَعَثُوا إِلَیْنَا أَنَّا إِذَا الْتَقَیْنَا نَحْنُ وَ أَبُو سُفْیَانَ أَمْدَدُونَا وَ أَعَانُونَا فَبَلَغَ ذَلِک أَبَا سُفْیَانَ فَقَالَ غَدَرَتْ یَهُودُ فَارْتَحَلَ عَنْهُم» مجلسی، همان، ج۲۰، ص۲۴۶؛ عبدالله حمیری، قربالاسناد، ص۱۳۳.</ref> | |||
== نیرنگ در جنگ توسط امام علی(ع) == | |||
امام علی(ع) نیز معتقد بود در نبرد، میتوان بر نیرنگ و حیله، بیش از نیرو و توان اعتماد کرد.<ref>«کن فی الحرب بحیلتک اوثق منک بشدتک» ابن ابی الحدید، همان، ج۲۰، ص۳۱۲؛ علیبنابی بکرهیثمی، مجمعالزوائد، ج۶، ص۲۳۷؛ ابنحجرعسقلانی، فتحالباری، همان، ج۸، ص۴۵۱؛ احمدبنعلیبن المثنی، مسند ابویعلی الموصلی، ج۱، ص۳۶۴؛ اسماعیلبنکثیر، همان، ج۷، ص۳۰۲.</ref> در روایتی از «عدیبنحاتم» نقل شده: در جنگ صفین حضرت علی(ع) با صدای بلند فرمود: «والله لاُقتلن معاویه و اصحابه»؛ به خدا قسم معاویه و یارانش را خواهم کشت. سپس درآخر سخنش آهسته فرمود: «ان شاء الله» من نزدیک او بودم به حضرت عرض کردم: یا امیرالمؤمنین! شما قسم خوردید. سپس از آن استثنا کردید!. مقصودتان چه بود؟ چه هدفی داشتید؟ حضرت فرمود: ان الحرب خدعه؛ جنگ خدعه است، من دروغ گو نیستم. خواستم اصحابم را بر علیه آنها تحریک و تحریض کنم تا سست نشوند و خواستار حمله به آنها باشند؛ اما درعین حال کلمهٔ «ان شاء الله» را گفتم تا دروغ هم، نگفته باشم.<ref>ابن شهر آشوب مازندرانی، همان، ج۲، ص۱۹۵ «هَارُونُ بْنُ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَه بْنِ صَدَقَه قَالَ حَدَّثَنِی رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ عَدِیِّ بْنِ حَاتِمٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ عَدِیِّ بْنِ حَاتِمٍ وَ کانَ مَعَ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ فِی حُرُوبِهِ أَنَّ عَلِیّاً ع قَالَ لَیْلَه الْهَرِیرِ بِصِفِّینَ حِینَ الْتَقَی مَعَ مُعَاوِیَه رَافِعاً صَوْتَهُ یُسْمِعُ أَصْحَابَهُ لَأَقْتُلَنَّ مُعَاوِیَه وَ أَصْحَابَهُ ثُمَّ قَالَ فِی آخِرِ قَوْلِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ یَخْفِضُ بِهِ صَوْتَهُ وَ کنْتُ مِنْهُ قَرِیباً فَقُلْتُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنَّک حَلَفْتَ عَلَی مَا قُلْتَ ثُمَّ اسْتَثْنَیْتَ فَمَا أَرَدْتَ بِذَلِک فَقَالَ إِنَّ الْحَرْبَ خُدْعَه وَ أَنَا عِنْدَ أَصْحَابِی صَدُوقٌ فَأَرَدْتُ أَنْ أُطْمِعَ أَصْحَابِی فِی قَوْلِی کیْ لَا یَفْشَلُوا وَ لَا یَفِرُّوا فَافْهَمْ فَإِنَّک تَنْتَفِعُ بِهَا بَعْدُ إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی» محمدباقر مجلسی، همان، ج۳۲، ص۶۱۷.</ref> | |||
علی(ع) معتقد بود در | |||
در روایتی از «عدیبنحاتم» نقل شده: در جنگ صفین حضرت | |||
ابناعثم کوفی مینویسد: | ابناعثم کوفی مینویسد: | ||
در جنگ صفّین «بسربنارطاه» به میدان آمد و ساعتی جولان داد و هیچ سخن نمیگفت. از ترس اینکه مبادا حضرت | در جنگ صفّین «بسربنارطاه» به میدان آمد و ساعتی جولان داد و هیچ سخن نمیگفت. از ترس اینکه مبادا حضرت علی(ع) او را بشناسد. علی(ع) مخفیانه جلو آمد و بر او حمله کرد. و نیزهای حوالهٔ او ساخت. بسر، از اسب جدا شد و بر قفا روی زمین افتاد. سپس با خواری میدان جنگ را ترک کرد.<ref>ابناعثم کوفی، همان، ص۵۹۰–۵۹۱. «بسر» همانند عمرو عاص با عیان کردن عورت خویش موفق به نجات جان خویش شد. نصربنمزاحم منقری، همان، ص۶۳۳.</ref> | ||
همین نویسنده آورده است: | همین نویسنده آورده است: | ||
مردی از لشکر شام، چهار نفر از یاران | مردی از لشکر شام، چهار نفر از یاران علی(ع) را به شهادت رساند. مبارزین لشکر علی(ع) پس از کشته شدن نفر چهارم، از مبارزه با او خودداری کردند. حضرت علی(ع) تغییر لباس داد و به میدان رفت. شامی ندانست که حریف کیست به آن حضرت حمله کرد. حضرت علی(ع) با شمشیر او را به دو نیم کرد….<ref>ابناعثم کوفی، همان، ص۵۹۸.</ref> | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == |