automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جز (ابرابزار) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی =تاریخ | ||
|شاخه فرعی۱ = | |شاخه فرعی۱ =تاریخ و سیره معصومان | ||
|شاخه فرعی۲ = | |شاخه فرعی۲ =امام حسن(ع) | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
چرا امام حسن مجتبی(ع) آن تعداد همسر اختیار مینمود و طلاق میداد که امام اول در بازار و غیره… فریاد برمیآورد که به ایشان دختر ندهید زیرا طلاق | چرا امام حسن مجتبی(ع) آن تعداد همسر اختیار مینمود و طلاق میداد که امام اول در بازار و غیره… فریاد برمیآورد که به ایشان دختر ندهید زیرا طلاق میدهد؟ | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
برای | اتهام طلاقهای زیاد به امام حسن مجتبی(ع) بخشی از تدابیر عباسیان برای مقابله با سادات حسنی قیامگر بود. | ||
یکی از مسائل بیپایه ای که قرنها برخی از مورخان و غرض ورزان و خاورشناسان (غربیها) در کتابهای خود آوردهاند، نسبت طلاقهای زیاد به سبط اکبر امام مجتبی(ع) است، آنان بدون توجه به صحت و سقم این موضوع مطالبی را نقل کردهاند که دشمنان اسلام جهت ضربه زدن به شخصیت آن حضرت از این مطالب سوء استفاده کرده و از آن بزرگوار چهره ای نامطلوب ارائه کردهاند. در حالی که هیچیک ازاین روایات معتبر نیستند | |||
در یک مورد اختلاف عقیده سبب شد امام یکی از همسران خود را که از طایفه بنی شیبان بود طلاق دهد؛ به امام(ع) خبر دادند که او عقیده خوارج را دارد؛ امام حسن(ع) او را طلاق داد و فرمود: خوش ندارم که قطعه آتشی از آتشهای جهنم را در کنار خود ببینم.<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق، ج۱۶، ص۲۱.</ref> | |||
== | ===نادرستی راویان گزارش ها=== | ||
حدیث اول: در سلسله رجال سند این حدیث دو نفر به نامهای حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه واقع شدهاند که هر دو واقفی مذهب،<ref>موسوی خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، منشورات مدینه العلم، ج۵، ص۱۱۶ و ج۶، ص۲۸۷ به نقل از نجاشی.</ref> و غیرقابل اعتماد هستند. | حدیث اول: در سلسله رجال سند این حدیث دو نفر به نامهای حمید بن زیاد و حسن بن محمد بن سماعه واقع شدهاند که هر دو واقفی مذهب،<ref>موسوی خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، منشورات مدینه العلم، ج۵، ص۱۱۶ و ج۶، ص۲۸۷ به نقل از نجاشی.</ref> و غیرقابل اعتماد هستند. | ||
خط ۳۹: | خط ۳۱: | ||
از این رو اعتماد به روایت برقی با توجه به تعارض آن با احادیثی که در مذمت طلاق وارد شده، مشکل است. | از این رو اعتماد به روایت برقی با توجه به تعارض آن با احادیثی که در مذمت طلاق وارد شده، مشکل است. | ||
== | ==اشکال در متن گزارش ها== | ||
در این روایات امام مجتبی(ع) با واژه «مطلاق» زیاد طلاق دهنده توصیف شده است. در این باره توجه به چند نکته ضروری است: | در این روایات امام مجتبی(ع) با واژه «مطلاق» زیاد طلاق دهنده توصیف شده است. در این باره توجه به چند نکته ضروری است: | ||
الف) به یقین طلاقهای زیاد لازمه ازدواجهای زیاد است، مورخان در این زمینه هم نسبتهایی به آن حضرت دادهاند، برخی تعداد همسران آن حضرت را هفتاد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.</ref> و برخی نود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الاشراف، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۷۷.</ref> و بعضی دیگر تا سیصد<ref>ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علامه، ج۴، ص۳۰.</ref> همسر برای امام مجتبی(ع) گفتهاند، نقلهای دیگری هم در کتب تاریخی و روایی آمده که از نظر متن و مفهوم با همدیگر مغایر و مباین هستند؛ که طرح آنها ضرورتی ندارد. | الف) به یقین طلاقهای زیاد لازمه ازدواجهای زیاد است، مورخان در این زمینه هم نسبتهایی به آن حضرت دادهاند، برخی تعداد همسران آن حضرت را هفتاد<ref>ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.</ref> و برخی نود<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، کتاب جمل من انساب الاشراف، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ج۳، ص۲۷۷.</ref> و بعضی دیگر تا سیصد<ref>ابن شهر آشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علامه، ج۴، ص۳۰.</ref> همسر برای امام مجتبی(ع) گفتهاند، نقلهای دیگری هم در کتب تاریخی و روایی آمده که از نظر متن و مفهوم با همدیگر مغایر و مباین هستند؛ که طرح آنها ضرورتی ندارد. | ||
== دلایل مردود بودن == | ===دلایل مردود بودن=== | ||
۱. تضاد فاحش در نقلهای متفاوت خود دلالت بر کذب آنها و سیاسی بودن ماجرا دارد و میتوان گفت که این تهمتها در راستای از بین بردن شخصیت آن امام همام(ع) بوده است | ۱. تضاد فاحش در نقلهای متفاوت خود دلالت بر کذب آنها و سیاسی بودن ماجرا دارد و میتوان گفت که این تهمتها در راستای از بین بردن شخصیت آن امام همام(ع) بوده است: | ||
* برای نمونه، ابن ابی الحدید در جایی میگوید: امام حسن(ع) زیاد ازدواج میکرد و در جای دیگر میگوید: وقتی همسران آن حضرت را شمردند به هفتاد تن رسید؛<ref>شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۲.</ref> ولی در هنگام بیان اسامی همسران آن امام تنها نام یازده نفر را میبرد و در معرفی برخی از این یازده تن نیز تنها نام قبیله آنان را میبرد.<ref>شرح نهج البلاغه، همان، ج۱۶، ص۲۱.</ref> برخی از محققان تعداد همسران امام(ع) را هیجده تن گفتهاند.<ref>زمانی، احمد، حقایق پنهان، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش، ص۳۳۸–۳۴۰.</ref> به راستی اگر همسران آن حضرت زیادتر از این اندازه بودهاند، چرا نامی از آنان در کتابها دیده نمیشود و اگر طلاقهای آن حضرت زیاد بود چرا در منابع تاریخی نمونههایی از آنها ذکر نشده است. | |||
===فرزندان کم=== | |||
ب) کسی که در زندگی با ازدواجها و طلاقهای زیادی سرگرم باشد باید دارای فرزندان زیادی باشد، درحالی که آمار فرزندان آن حضرت را حداکثر بیست و دو پسر و دختر ذکر کردهاند؛<ref>القرشی، باقر شریف، حیاه الامام الحسن بن علی، بیروت، دارالبلاغه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۴۹.</ref> و همینطور باید دامادهای زیادی داشته باشد در حالی که تنها از سه نفر به عنوان داماد آن حضرت نام برده شده است: | ب) کسی که در زندگی با ازدواجها و طلاقهای زیادی سرگرم باشد باید دارای فرزندان زیادی باشد، درحالی که آمار فرزندان آن حضرت را حداکثر بیست و دو پسر و دختر ذکر کردهاند؛<ref>القرشی، باقر شریف، حیاه الامام الحسن بن علی، بیروت، دارالبلاغه، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۴۴۹.</ref> و همینطور باید دامادهای زیادی داشته باشد در حالی که تنها از سه نفر به عنوان داماد آن حضرت نام برده شده است: | ||
خط ۵۷: | خط ۴۷: | ||
ناگفته نماند تعدادی از فرزندان امام از مادران کنیز بودند، که داشتن کنیز و اولاد از کنیزان از سنن مرسوم عرب و سایر ملتها بود. | ناگفته نماند تعدادی از فرزندان امام از مادران کنیز بودند، که داشتن کنیز و اولاد از کنیزان از سنن مرسوم عرب و سایر ملتها بود. | ||
===فرصت کم=== | |||
در حالات آن حضرت میخوانیم: امام مجتبی(ع) هر روز بعد از نماز صبح تا طلوع آفتاب در محراب عبادت مینشست و از طلوع آفتاب تا ظهر جواب گوی گرفتاریهای مردم بود.<ref>کتاب جمل من انساب الاشراف، همان، ج۳، ص۲۷۴.</ref> هر سال پیاده به حج میرفت و وقت وضوء و نماز تنش میلرزید و میگریست. | |||
آیا برای کسی که با خدای خود آن گونه ارتباط دارد و رسیدگی به امور مردمی را سرلوحهٔ اعمال خود قرار میدهد این نسبتهای ناروا سازگار است؟ روشن است که این نسبتها چیزی جز بهتان و کذب محض به ساحت مقدس آن حضرت نیست که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت توسط امویان و عباسیان جعل شده است. | آیا برای کسی که با خدای خود آن گونه ارتباط دارد و رسیدگی به امور مردمی را سرلوحهٔ اعمال خود قرار میدهد این نسبتهای ناروا سازگار است؟ روشن است که این نسبتها چیزی جز بهتان و کذب محض به ساحت مقدس آن حضرت نیست که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت توسط امویان و عباسیان جعل شده است. | ||
خط ۶۸: | خط ۵۹: | ||
نتیجه: با بررسی محتوی و اسناد احادیث شیعه و اهل سنت، به این نتیجه میرسیم: «کثیر الطلاق» بودن حضرت مجتبی(ع) بی اساس و دروغ و دور از شأن آن بزرگوار است که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت از سوی دشمنان اهل بیت جعل گردیده، چنانکه درباره امیر مؤمنان نیز امویان روایات مذمومی ساختند. | نتیجه: با بررسی محتوی و اسناد احادیث شیعه و اهل سنت، به این نتیجه میرسیم: «کثیر الطلاق» بودن حضرت مجتبی(ع) بی اساس و دروغ و دور از شأن آن بزرگوار است که در راستای تخریب شخصیت آن حضرت از سوی دشمنان اهل بیت جعل گردیده، چنانکه درباره امیر مؤمنان نیز امویان روایات مذمومی ساختند. | ||
== | == ریشه یابی نسبت دروغ و علل نشر آنها == | ||
بررسیهای تاریخی نشان میدهد که این اتهام ناروا در آغاز خلافت بنی عباس نمودار شده است، منصور عباسی بعد از تکیه بر مسند خلافت سیاستهای خصمانه را درباره اهل بیت(ع) در پیش گرفت، او برای مقابله و سرکوب قیام سادات حسنی که در جای جای جهان اسلام حکومت تازه تأسیس عباسیان را تهدید میکردند، به تخریب بنیان مشروعیت آنان پرداخت. پس از اوجگیری نهضت سادات حسنی به رهبری محمد بن عبدالله (نفس الزکیه) بن حسن بن حسن(ع) که تا مرز سرنگونی حکومت منصور پیش رفت، منصور دستور داد عبدالله پدر محمد و عده ای از همراهان او را زندانی کردند؛ سپس در «هاشمیه»<ref>شهری درعراق در نزدیکی انبار است. المنجد بخش اعلام، واژه هاشمیه.</ref> برای مردم خطبه ای ایراد کرد؛ در بخشی از آن خطبه گفت: شما از پیروان و یاوران ما هستید که دعوت ما را پذیرفتید، اگر با غیر ما بیعت میکردید (سادات حسنی) بهتر از ما نبودند، ما خلافت را برای فرزندان ابوطالب گذاشتیم و نسبت به خلافت آنان کمترین مخالفتی نکردیم؛ علی(ع) بر مسند خلافت نشست و چندان پیش نبرد و سرانجام به حکمیت تن داد که موجب اختلاف امت شد، سپس شیعیان و یاران و معتمدانش بر وی هجوم برده و او را کشتند، بعد از او حسن(ع) خلیفه شد ولی مرد این کار نبود؛ خلافت را در برابر اموال پیشنهادی رها کرد… و به زنان روی آورد. امروز با یکی ازدواج میکرد و فردا دیگری را طلاق میداد و همواره چنین بود تا از دنیا رفت.<ref>المسعودی، علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب، بیروت، دار المعرفه، ج۳، ص۳۱۱.</ref> | بررسیهای تاریخی نشان میدهد که این اتهام ناروا در آغاز خلافت بنی عباس نمودار شده است، منصور عباسی بعد از تکیه بر مسند خلافت سیاستهای خصمانه را درباره اهل بیت(ع) در پیش گرفت، او برای مقابله و سرکوب قیام سادات حسنی که در جای جای جهان اسلام حکومت تازه تأسیس عباسیان را تهدید میکردند، به تخریب بنیان مشروعیت آنان پرداخت. پس از اوجگیری نهضت سادات حسنی به رهبری محمد بن عبدالله (نفس الزکیه) بن حسن بن حسن(ع) که تا مرز سرنگونی حکومت منصور پیش رفت، منصور دستور داد عبدالله پدر محمد و عده ای از همراهان او را زندانی کردند؛ سپس در «هاشمیه»<ref>شهری درعراق در نزدیکی انبار است. المنجد بخش اعلام، واژه هاشمیه.</ref> برای مردم خطبه ای ایراد کرد؛ در بخشی از آن خطبه گفت: شما از پیروان و یاوران ما هستید که دعوت ما را پذیرفتید، اگر با غیر ما بیعت میکردید (سادات حسنی) بهتر از ما نبودند، ما خلافت را برای فرزندان ابوطالب گذاشتیم و نسبت به خلافت آنان کمترین مخالفتی نکردیم؛ علی(ع) بر مسند خلافت نشست و چندان پیش نبرد و سرانجام به حکمیت تن داد که موجب اختلاف امت شد، سپس شیعیان و یاران و معتمدانش بر وی هجوم برده و او را کشتند، بعد از او حسن(ع) خلیفه شد ولی مرد این کار نبود؛ خلافت را در برابر اموال پیشنهادی رها کرد… و به زنان روی آورد. امروز با یکی ازدواج میکرد و فردا دیگری را طلاق میداد و همواره چنین بود تا از دنیا رفت.<ref>المسعودی، علی بن الحسین بن علی، مروج الذهب، بیروت، دار المعرفه، ج۳، ص۳۱۱.</ref> | ||
خط ۸۱: | خط ۷۲: | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== | == مطالعه بیشتر == | ||
* حقایق پنهان (پژوهشی از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی(ع))، احمد زمانی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی. | |||
* از گوشه و کنار تاریخ، سید علی شفیعی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی؛ این کتاب به موضوع مورد سؤال اختصاص دارد. | |||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||