ارتباط معانی باطنی با ظاهر قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: ویرایش مبدأ ۲۰۱۷
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
گاهی نمی‌شود چنین ارتباطی برایش به دست آورد؛ گروهی بر آن اند که باطن و ظاهر هیچ ارتباط منطقی و زبان شناختی یا دلالی با یکدیگر ندارند و راه دریافت معانی ظاهری غیر از راه دریافت معانی باطنی است. این گروه معتقدند معانی ظاهری را می‌توان با استفاده از قواعد ادبی، سیاِ کلام و شأن نزول و با در نظر گرفتن معانی عرفی و عقلایی الفاظ و ترکیب‌ها به دست آورد؛ امّا معانی باطنی هیچ گونه ارتباطی با مدلول ظاهری لفظ ندارد و از این رو راه کسب آن متفاوت است. گروهی مانند برخی از متصوفه ممکن است راه شهود را به عنوان راه دست یابی به باطن معرفی کنند و گروهی ممکن است بگویند این معانی را باید از طریق پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) دریافت کنیم. لبّ و مغز نظریهٔ عدم ارتباط دلالی ظاهر و باطن، آن است که خداوند در هر آیه ای دو یا چند معنای از هم گسسته را قصد کرده است: یکی معنای ظاهری که مطابق معانی وضعی و استعمالی واژه‌ها در زبان عربی به کار برده است و دیگری معنای باطنی که با معنای وضعی و استعمالی لفظ ارتباط ندارد. صاحبان این نظریه، الفاظ قرآن را برای معانی باطنی اش، رمزواره می‌دانند
برخی معانی باطنی که از طریق روایات به ما رسیده، مرتبط با ظاهر قرآن هستند. محققان و عالمان مسلمان در صورت صحیح بودن روایات، اختلافی در اصل پذیرش این موارد، ندارند.
 
اما گاه چنین ارتباطی وجود ندارد. در این موارد، دسته‌ای از
 
برخی محققان معتقدند باطن و ظاهر هیچ ارتباط منطقی و زبان شناختی یا دلالی با یکدیگر ندارند و راه دریافت معانی ظاهری غیر از راه دریافت معانی باطنی است. این گروه معتقدند معانی ظاهری را می‌توان با استفاده از قواعد ادبی، سیاِق کلام و شأن نزول و با در نظر گرفتن معانی عرفی و عقلایی الفاظ و ترکیب‌ها به دست آورد؛ امّا معانی باطنی هیچ گونه ارتباطی با مدلول ظاهری لفظ ندارد و از این رو راه کسب آن متفاوت است. گروهی مانند برخی از متصوفه ممکن است راه شهود را به عنوان راه دست یابی به باطن معرفی کنند و گروهی ممکن است بگویند این معانی را باید از طریق پیامبر (صلی الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) دریافت کنیم. لبّ و مغز نظریهٔ عدم ارتباط دلالی ظاهر و باطن، آن است که خداوند در هر آیه ای دو یا چند معنای از هم گسسته را قصد کرده است: یکی معنای ظاهری که مطابق معانی وضعی و استعمالی واژه‌ها در زبان عربی به کار برده است و دیگری معنای باطنی که با معنای وضعی و استعمالی لفظ ارتباط ندارد. صاحبان این نظریه، الفاظ قرآن را برای معانی باطنی اش، رمزواره می‌دانند


روایت اول: صحیحه عَبداللّه بن سَنان آمده است: شخصی از امام صادق(ع) می‌پرسد: معنای (ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ) چیست؟ امام (علیه السلام) می‌فرماید: (اخذ الشارب و قصّ الاظافر); گرفتن شارب و چیدن ناخن‌ها. عبداللّه می‌گوید: ذریح محاربی از شما نقل کرد که فرمودید: معنای این آیه دیدار امام است. حضرت می‌فرماید: آری، درست است. هم کلام او درست است و هم معنایی که اکنون گفتم. برای قرآن، ظاهر و باطنی است. در این روایت که سندش نیز صحیح است، می‌توان بین معنای ظاهر و باطن که برای این آیه بیان شده است، یک گونه ارتباطی در نظر گرفت و آن این که ناخن گرفتن و کوتاه کردن شارب، پاکیزه کردن خود و دور کردن کثافات از بدن است. لقا و دیدار امام هم سبب می‌شود که صفات رذیله از انسان دور شود. بدی‌های باطنی و زشتی‌ها از او زدوده شود. در این‌جا یک گونه ارتباطی بین ظاهر و باطن وجود دارد.   
روایت اول: صحیحه عَبداللّه بن سَنان آمده است: شخصی از امام صادق(ع) می‌پرسد: معنای (ثُمَّ لْیَقْضُوا تَفَثَهُمْ) چیست؟ امام (علیه السلام) می‌فرماید: (اخذ الشارب و قصّ الاظافر); گرفتن شارب و چیدن ناخن‌ها. عبداللّه می‌گوید: ذریح محاربی از شما نقل کرد که فرمودید: معنای این آیه دیدار امام است. حضرت می‌فرماید: آری، درست است. هم کلام او درست است و هم معنایی که اکنون گفتم. برای قرآن، ظاهر و باطنی است. در این روایت که سندش نیز صحیح است، می‌توان بین معنای ظاهر و باطن که برای این آیه بیان شده است، یک گونه ارتباطی در نظر گرفت و آن این که ناخن گرفتن و کوتاه کردن شارب، پاکیزه کردن خود و دور کردن کثافات از بدن است. لقا و دیدار امام هم سبب می‌شود که صفات رذیله از انسان دور شود. بدی‌های باطنی و زشتی‌ها از او زدوده شود. در این‌جا یک گونه ارتباطی بین ظاهر و باطن وجود دارد.   
۱۱٬۹۱۳

ویرایش