|
|
خط ۵۱: |
خط ۵۱: |
| با این توضیحات معلوم میشود که رابطه ی بین ظاهر و حد از نسب اربع منطقی، رابطه ی عموم و خصوص مطلق است; یعنی هر حدّی ظاهر است; امّا هر ظاهری حد نیست. | | با این توضیحات معلوم میشود که رابطه ی بین ظاهر و حد از نسب اربع منطقی، رابطه ی عموم و خصوص مطلق است; یعنی هر حدّی ظاهر است; امّا هر ظاهری حد نیست. |
|
| |
|
| حد از یک جهت منتهای ظهورات لفظ است و از جهت دیگر، نقطه ی شروع برای رسیدن به بطون قرآن است. یعنی همانطور که علامه طباطبایی در تشریح چگونگی کشف بطون قرآن فرمودند، در ورای ظاهر آیات، معنای وسیع تری وجود دارد و باز در ورای آن باطن، معنای وسیع تری هست، تا آن جا که به حقیقت علم و اراده ی حق تعالی میرسد که «مطلعِ» قرآن است. شاهد بر این مطلب آن که در روایت نیز مطلع به«مبدأ ظهور» و «مراد خداوند» تفسیر شده است. کسانی که بتوانند مطالع آیات الهی را دریابند، خواهند توانست احکام دیگری، غیر از احکام ظاهری قرآن، از بطون قرآن استخراج کنند; چنانکه نمونههایی از آن را در روایات اهل بیت ملاحظه میکنیم; و شاید به همین جهت است که در روایت آمده است: | | حد از یک جهت منتهای ظهورات لفظ است و از جهت دیگر، نقطه ی شروع برای رسیدن به بطون قرآن است. یعنی همانطور که علامه طباطبایی در تشریح چگونگی کشف بطون قرآن فرمودند، در ورای ظاهر آیات، معنای وسیع تری وجود دارد و باز در ورای آن باطن، معنای وسیع تری هست، تا آن جا که به حقیقت علم و اراده ی حق تعالی میرسد که «مطلعِ» قرآن است. شاهد بر این مطلب آن که در روایت نیز مطلع به«مبدأ ظهور» و «مراد خداوند» تفسیر شده است. کسانی که بتوانند مطالع آیات الهی را دریابند، خواهند توانست احکام دیگری، غیر از احکام ظاهری قرآن، از بطون قرآن استخراج کنند; |
|
| |
|
| مطلع، کیفیت استنباط حکم از قرآن است.
| | نتیجه آن که، ظاهر قرآن از تنزیل (لفظ) قرآن تا حد قرآن (ظهور نهایی کلام) و باطن آن، از حد تا مطلع است. |
|
| |
|
| ائمه ی اطهار(ع) با تکیه بر مطالع قرآن فرمودهاند:
| | . |
|
| |
|
| هیچ چیزی نیست که در آن، دو کس اختلاف داشته باشند، جز آن که اصلی در کتاب خدا دارد.<ref>''. ر.ک.: بحارالأنوار، ج۸۹، ص۱۰۰.''</ref>
| |
|
| |
| و نیز فرمودند:
| |
|
| |
| هر گاه درباره ی چیزی با شما سخن گفتیم، از اصل آن در کتاب خدا بپرسید.<ref>''. ر.ک.: اصول کافی، ج۵، ص۳۰۰.''</ref>
| |
|
| |
| نتیجه آن که، ظاهر قرآن از تنزیل (لفظ) قرآن تا حد قرآن (ظهور نهایی کلام) و باطن آن، از حد تا مطلع است. در پایان این بحث، برای نزدیکی به ذهن، مثال ساده ای ذکر میکنیم:
| |
|
| |
| فرض کنید آموزگاری در کلاس دوره ی ابتدایی به نوآموزان بگوید: «بچه ها! توجه داشته باشید! کاغذهای باطله را در کلاس نیندازید». این جمله دارای ظاهری و باطنی است. کودکی ممکن است از این جمله فقط ظاهرش را بفهمد و بعد از چند دقیقه، وقتی مدادش را میتراشد، زواید آن را روی سطح کلاس بریزد و آنگاه در پاسخ به اعتراض معلم بگوید: شما گفتید کاغذ را در کلاس نریزید; درباره ی تراشههای مداد چیزی نگفتید! یا نوآموز دیگری ممکن است کاغذهای باطله اش را در کلاس نریزد; ولی بعداً در حیاط مدرسه بریزد! بر کسی پوشیده نیست که آموزگار غیر از معنای ظاهر و محدود جمله اش (نهی از ریختن کاغذ در سطح کلاس) معنای وسیع تری را قصد کرده است. از این رو، معنای مورد نظر او، شامل ریختن هرگونه زباله و مواد زاید، چه در کلاس و چه در حیاط مدرسه و حتّی در سطح خیابان و کوچه و بازار نیز میشود. ولی طفل در این سن، دارای عقلی جزئی نگر است.
| |
|
| |
| ملاحظه میکنیم چگونه ذهن انسان از یک ایده ی کلّی (در مثال ضرورت پاکیزه بودن محیط زندگی) به یک معنای محدود (نهی از ریختن کاغذ در کلاس) سیر میکند و در نهایت بر آن ایده ی محدود، لباس سخن میپوشاند. سخن مذکور، تنزیلی از آن ایده ی کلّی (مطلع) است. معنای محدود (نهی از ریختن کاغذ) که مدلول لفظ است، حد آن سخن است و بالاتر از آن، معنای محدود، معنای وسیع تری است که باطن آن سخن است.
| |
|
| |
| ما در مقابل معارف قرآن کریم، همچون اطفال هستیم و خداوند در قرآن به زبان ساده با ما سخن گفته است، تا با تعقل و تدبّر به اعماِِ معارفِ آن راه یابیم. علامه طباطبایی در بحث ظاهر و باطن از کتاب قرآن در اسلام میفرماید:
| |
|
| |
| ]قرآن کریم[تعلیم خود را مناسب سطح سادهترین فهمها که فهم عامه ی مردم است، قرار داده و با زبان ساده ی عمومی سخن گفته است. البته این روش این نتیجه را خواهد داد که معارف عالیه ی معنویّه با زبان ساده ی عمومی بیان شود و ظواهر الفاظ، مطالب و وظایفی از سنخ حسّ و محسوس القا نماید و معنویّات در پشت پرده ی ظواهر قرار گرفته، از پشت این پرده، خود را فراخور حال افهام مختلفه به آنها نشان دهد و هر کس به حسب حال و اندازه ی درک خود، از آنها بهرهمند شود. خدای متعال در کلام خود میفرماید: (إِنّا جَعَلْناهُ قُرْآناً عَرَبِیًّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ * وَ إِنَّهُ فِی أُمِّ الْکِتابِ لَدَیْنا لَعَلِیٌّ حَکِیمٌ)<ref>''. سوره ی زخرف، آیه ی ۳ و ۴.''</ref> ; ما آن را قرآنی عربی قرار دادیم، باشد که بیندیشید. و همانا که آن در کتاب اصلی]=لوح محفوظ [به نزد ما سخت والا و پر حکمت است.<ref>''. قرآن و اسلام، ص۲۴.''</ref>
| |
|
| |
| نتیجه ی سخن
| |
|
| |
|
| در روایات، علاوه به ظاهر و باطن، برای قرآن کریم «حد» و «مطلع» نیز ذکر شده است که مراد از حد، مرحله ی نهاییِ معنای ظاهری و مراد از مطلع، مرحله ی اوّل از معنای باطنی است. | | در روایات، علاوه به ظاهر و باطن، برای قرآن کریم «حد» و «مطلع» نیز ذکر شده است که مراد از حد، مرحله ی نهاییِ معنای ظاهری و مراد از مطلع، مرحله ی اوّل از معنای باطنی است. |