اطاعت از ولایت فقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۲: خط ۲۲:


== اطاعت از ولایت فقیه ==
== اطاعت از ولایت فقیه ==
در اسلام تبعیت و اطاعت محض تنها از آن خداوند متعال و معصومین(ع) می‌باشد، امّا غیر معصوم در هر سطح و رتبه علمی و عملی که قرار داشته باشد، به دلیل وجود احتمال خطا و اشتباه در حوزه علم و عمل نمی‌تواند مورد اطاعت و تبعیت محض قرار بگیرد؛ زیرا دستور به اطاعت و تبعیت محض از غیر معصوم به دلیل وجود احتمال خطا و اشتباه در او موجب گمراهی و انحراف افراد می‌شود که امری ناپسند می‌باشد و از حکیم علی الاطلاق قبیح و محال است. بر این اساس، در مورد ولی فقیه کسی معتقد به اطاعت و تبعیت محض نیست. امّا نفی اطاعت و تبعیت محض از ولی فقیه به معنای نفی اصل لزوم تبعیت و اطاعت از او نبوده و اصل لزوم اطاعت و تبعیت از ولی فقیه مستند به ادلّه عقلی و نقلی است؛ زیرا در عصر غیبت امام معصوم(ع) و در شرایطی که امکان دسترسی به معصوم(ع) وجود ندارد و مردم از درک فیض حضور امام(ع) محروم هستند، عقل حکم می‌کند که نزدیک‌ترین گزینه به امام معصوم(ع) برگزیده شود و ولی فقیه به دلیل برخورداری از فقاهت و آشنایی با احکام اسلام و شایستگی روحی و اخلاقی به گونه‌ای که تحت تأثیر هواهای نفسانی، تهدید و تطمیع قرار نگیرد. (تقوا و عدالت) و کارایی در مقام مدیریت جامعه و بینش سیاسی و اجتماعی لازم، بهترین و نزدیک‌ترین گزینه ممکن به معصوم(ع) است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها، حکومت اسلامی، سال اول، شماره ۱، ص۸۹</ref> علاوه بر اینکه تعابیری همچون «فانّهم حجّتی علیکم و انا حجّه الله علیهم»<ref>حرّ عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت: دار احیاء التراث، ج۱۸، ص۱۰۱</ref>و «فلیرضوا به حکماً فانّی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا و لم یقبله منه، فانّما استخف بحکم الله و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله».<ref>همان، ج۱۸، ص۹۹</ref> در روایات به خوبی بیانگر لزوم تبعیت و اطاعت از ایشان در عصر غیبت است و این اطاعت و تبعیت از ولی فقیه در راستای اطاعت از قانون اسلام است و ولی فقیه به عنوان حافظ احکام و دستورات اسلام و مجری آن در عصر غیبت، مورد اطاعت مردم قرار می‌گیرد. پس این اطاعت و پیروی مشروط به رعایت احکام و قوانین اسلامی است و خارج از این چارچوب نه تنها ولی فقیه بلکه پیامبر اکرم و ائمه اطهار ـ(ع) ـ نیز ولایتی ندارند؛ چنان‌که امام خمینی (ره) در این باره فرمودند: «حکومت اسلام حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانون، فرمان و حکم خداست. قانون اسلام، یا فرمان خدا، بر همه افراد و بر دولت اسلامی حکومت تام دارد. همه افراد، از رسول اکرم(ص) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند، همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده و در لسان قرآن و نبی اکرم(ص) بیان شده است».<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۳ش، ص۴۴–۴۵</ref>
در اسلام تبعیت و اطاعت محض تنها از آن خداوند متعال و معصومین(ع) می‌باشد، امّا غیر معصوم در هر سطح و رتبه علمی و عملی که قرار داشته باشد، به دلیل وجود احتمال خطا و اشتباه در حوزه علم و عمل نمی‌تواند مورد اطاعت و تبعیت محض قرار بگیرد؛ زیرا دستور به اطاعت و تبعیت محض از غیر معصوم به دلیل وجود احتمال خطا و اشتباه در او موجب گمراهی و انحراف افراد می‌شود که امری ناپسند می‌باشد و از حکیم علی الاطلاق قبیح و محال است. بر این اساس، در مورد ولی فقیه کسی معتقد به اطاعت و تبعیت محض نیست. امّا نفی اطاعت و تبعیت محض از ولی فقیه به معنای نفی اصل لزوم تبعیت و اطاعت از او نبوده و اصل لزوم اطاعت و تبعیت از ولی فقیه مستند به ادلّه عقلی و نقلی است؛ زیرا در عصر غیبت امام معصوم(ع) و در شرایطی که امکان دسترسی به معصوم(ع) وجود ندارد و مردم از درک فیض حضور امام(ع) محروم هستند، عقل حکم می‌کند که نزدیک‌ترین گزینه به امام معصوم(ع) برگزیده شود و ولی فقیه به دلیل برخورداری از فقاهت و آشنایی با احکام اسلام و شایستگی روحی و اخلاقی به گونه‌ای که تحت تأثیر هواهای نفسانی، تهدید و تطمیع قرار نگیرد. (تقوا و عدالت) و کارایی در مقام مدیریت جامعه و بینش سیاسی و اجتماعی لازم، بهترین و نزدیک‌ترین گزینه ممکن به معصوم(ع) است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها، حکومت اسلامی، سال اول، شماره ۱، ص۸۹</ref>
 
علاوه بر اینکه تعابیری همچون «فانّهم حجّتی علیکم و انا حجّه الله علیهم»<ref>حرّ عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت: دار احیاء التراث، ج۱۸، ص۱۰۱</ref>و «فلیرضوا به حکماً فانّی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا و لم یقبله منه، فانّما استخف بحکم الله و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله».<ref>همان، ج۱۸، ص۹۹</ref> در روایات به خوبی بیانگر لزوم تبعیت و اطاعت از ایشان در عصر غیبت است و این اطاعت و تبعیت از ولی فقیه در راستای اطاعت از قانون اسلام است و ولی فقیه به عنوان حافظ احکام و دستورات اسلام و مجری آن در عصر غیبت، مورد اطاعت مردم قرار می‌گیرد. پس این اطاعت و پیروی مشروط به رعایت احکام و قوانین اسلامی است و خارج از این چارچوب نه تنها ولی فقیه بلکه پیامبر اکرم و ائمه اطهار ـ(ع) ـ نیز ولایتی ندارند؛ چنان‌که امام خمینی (ره) در این باره فرمودند: «حکومت اسلام حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانون، فرمان و حکم خداست. قانون اسلام، یا فرمان خدا، بر همه افراد و بر دولت اسلامی حکومت تام دارد. همه افراد، از رسول اکرم(ص) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند، همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده و در لسان قرآن و نبی اکرم(ص) بیان شده است».<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۳ش، ص۴۴–۴۵</ref>


هر چند احتمال خطا و اشتباه در رهبری فقیه جامع‌الشرایط منتفی نیست ولی در نظام جمهوری اسلامی بر اساس قانون، تدابیری اندیشیده شده است تا ضریب خطا و اشتباه در تصمیمات ایشان تا حد قابل ملاحظه‌ای کاهش پیدا کند و به این منظور از یکسو ویژگی‌ها و صفاتی همچون فقاهت، عدالت و تقوا به عنوان ابزار نظارت درونی برای ولی فقیه در نظر گرفته شده است تا در سایه بهره‌مندی از این ویژگی‌ها تحت تأثیر خواهش‌های نفسانی و تهدیدها و تطمیع‌ها قرار نگیرد و از سوی دیگر در کنار این نظارت درونی، نظارت بیرونی نیز در قالب نظارت مجلس خبرگان مورد توجه قرار گرفته است، مجموع این ابزارها موجب می‌شود تا ضریب خطا و اشتباه در تصمیمات رهبری نظام تا حدی کاهش پیدا نماید که به این مقدار خطا و اشتباه در نظر عقل و عقلا اعتنا نمی‌شود و این روش و شیوه، قابل اطمینان‌ترین روش و معقول‌ترین شیوه ممکن برای اداره جامعه در صورت دسترسی نداشتن به امام معصوم «ع» می‌باشد.
هر چند احتمال خطا و اشتباه در رهبری فقیه جامع‌الشرایط منتفی نیست ولی در نظام جمهوری اسلامی بر اساس قانون، تدابیری اندیشیده شده است تا ضریب خطا و اشتباه در تصمیمات ایشان تا حد قابل ملاحظه‌ای کاهش پیدا کند و به این منظور از یکسو ویژگی‌ها و صفاتی همچون فقاهت، عدالت و تقوا به عنوان ابزار نظارت درونی برای ولی فقیه در نظر گرفته شده است تا در سایه بهره‌مندی از این ویژگی‌ها تحت تأثیر خواهش‌های نفسانی و تهدیدها و تطمیع‌ها قرار نگیرد و از سوی دیگر در کنار این نظارت درونی، نظارت بیرونی نیز در قالب نظارت مجلس خبرگان مورد توجه قرار گرفته است، مجموع این ابزارها موجب می‌شود تا ضریب خطا و اشتباه در تصمیمات رهبری نظام تا حدی کاهش پیدا نماید که به این مقدار خطا و اشتباه در نظر عقل و عقلا اعتنا نمی‌شود و این روش و شیوه، قابل اطمینان‌ترین روش و معقول‌ترین شیوه ممکن برای اداره جامعه در صورت دسترسی نداشتن به امام معصوم «ع» می‌باشد.


=== ولایت مطلقه فقیه ===
=== تفاوت میان اطاعت محض و ولایت مطلقه فقیه ===
بر این اساس، نباید میان ولایت مطلقه فقیه و اطاعت مطلق خلط شود؛ زیرا ولایت مطلقه فقیه، اطاعت مطلق و محض از ایشان را به همراه ندارد و این گونه نیست که اگر کسی قائل به ولایت مطلقه فقیه شد، اطاعت محض از ایشان را نیز لازم بداند، بلکه ولایت مطلقه فقیه ناظر به گستره حوزه و قلمرو اختیارات ولی فقیه است و به معنای این است که اختیارات ولی فقیه در عصر غیبت تنها محدود به امور حسبیه و ضروریات نبوده و ولی فقیه در زمان غیبت در زمینه اداره حکومت، تمام اختیاراتی را که پیامبر و امامان معصوم(ع) در امر حکومت و سیاست و اداره جامعه بر عهده داشتند را دارا می‌باشد، حضرت امام (ره) فرمودند: «فقیه عادل همه اختیاراتی را که پیامبر «ص» و ائمه اطهار «ع» در امر سیاست و حکومت دارا بودند، دارا است و معقول نیست در اختیارات آن دو فرقی باشد؛ زیرا حاکم هر شخصی که باشد، مجری احکام الهی و اقامه کننده حدود شرعی و گیرنده خراج و مالیات و تصرف کننده در آنها بر طبق صلاح مسلیمن است… وقتی می‌گوییم ولایتی را که رسول اکرم (ص) و ائمه «ع)) داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ‌کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه ((ع» و رسول اکرم (ص) است؛ زیرا اینجا صحبت از مقام نیست. بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت؛ یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است، نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیرعادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد».<ref>امام خمینی، البیع، قم: اسماعیلیان، ۱۳۶۳، ج۲، ص۴۶۷</ref>
نباید میان ولایت مطلقه فقیه و اطاعت مطلق خلط شود؛ زیرا ولایت مطلقه فقیه، اطاعت مطلق و محض از ایشان را به همراه ندارد و این گونه نیست که اگر کسی قائل به ولایت مطلقه فقیه شد، اطاعت محض از ایشان را نیز لازم بداند، بلکه ولایت مطلقه فقیه ناظر به گستره حوزه و قلمرو اختیارات ولی فقیه است و به معنای این است که اختیارات ولی فقیه در عصر غیبت تنها محدود به امور حسبیه و ضروریات نبوده و ولی فقیه در زمان غیبت در زمینه اداره حکومت، تمام اختیاراتی را که پیامبر و امامان معصوم(ع) در امر حکومت و سیاست و اداره جامعه بر عهده داشتند را دارا می‌باشد. امام خمینی فرمودند: «فقیه عادل همه اختیاراتی را که پیامبر «ص» و ائمه اطهار «ع» در امر سیاست و حکومت دارا بودند، دارا است و معقول نیست در اختیارات آن دو فرقی باشد؛ زیرا حاکم هر شخصی که باشد، مجری احکام الهی و اقامه کننده حدود شرعی و گیرنده خراج و مالیات و تصرف کننده در آنها بر طبق صلاح مسلیمن است… وقتی می‌گوییم ولایتی را که رسول اکرم (ص) و ائمه «ع)) داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ‌کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه ((ع» و رسول اکرم (ص) است؛ زیرا اینجا صحبت از مقام نیست. بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت؛ یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است، نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیرعادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد».<ref>امام خمینی، البیع، قم: اسماعیلیان، ۱۳۶۳، ج۲، ص۴۶۷</ref>


بنابر این، ولایت مطلقه فقیه ناظر به گستره حوزه و قلمرو اختیارات ولی فقیه و بدین معناست که اختیارات ولی فقیه در عصر غیبت نه محدود به امور حسبیه و ضروری است و نه محصور در احکام فرعیه است، بلکه ولی فقیه در زمان غیبت، تمام اختیاراتی که پیامبر و امامان معصوم(ع) در امر حکومت و سیاست و اداره جامعه بر عهده داشتند را دارا می‌باشد.
بنابر این، ولایت مطلقه فقیه ناظر به گستره حوزه و قلمرو اختیارات ولی فقیه و بدین معناست که اختیارات ولی فقیه در عصر غیبت نه محدود به امور حسبیه و ضروری است و نه محصور در احکام فرعیه است، بلکه ولی فقیه در زمان غیبت، تمام اختیاراتی که پیامبر و امامان معصوم(ع) در امر حکومت و سیاست و اداره جامعه بر عهده داشتند را دارا می‌باشد.
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱

ویرایش