مشروعیت حکومت در اسلام: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{در دست ویرایش|کاربر=A.rezapour }}
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
مشروعیت حکومت در مکتب اسلام و تشیع به مراجعه به آراء و افکار مردم بوده است.
مشروعیت حکومت در مکتب اسلام چگونه است؟{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|حکومت دینی}}
{{درگاه|حکومت دینی}}مشروعیت حکومت در اسلام الهی است و تنها خداوند این حق را دارد. این حق به پیامبر اکرم(ص) و ائمه اطهار(ع) داده شده است و در زمان غیبت، با توجه به نصب عام امام، باید دست فقیهان باشد. مردم در حکومت دینی، نقش بسزایی را دارند و عینیت و تحقق نظام اسلامی به خواست مردم است. تا زمانی که مردم حکومت دینی را نخواهند عینیت نمی‌یابد.


== معنای مشروعیت حکومت ==
== معنای مشروعیت حکومت ==
یکی از مفاهیمی که هر حکومتی خواسته یا ناخواسته به آن مَحَک زده می‌شود و موجب التزام حکومت نسبت به آن می‌شود، مشروعیت است؛ لذا در تفکر سیاسی حکومت‌ها، مفهوم مشروعیت دارای جایگاه خاصی است. البتّه مشروعیتی که در فلسفه سیاست از آن سخن می‌رود، معنائی خاص دارد و می‌توان گفت این واژه در فرهنگ سیاسی مرادف «قانونی بودن» است؛ لذا مشروع بودن یک حکومتی، قانونی بودن آن قلمداد می‌گردد<ref>ر. ک. مصباح یزدی، محمدتقی، حکومت و مشروعیت، فصلنامه کتاب نقد، شماره ۷، ص۴۳.</ref> به گونه‌ای که گروهی حق حاکمیت بر مردم داشته و مردم نیز در قبال، موظف به اطاعت باشند.
یکی از مفاهیمی که هر حکومتی خواسته یا ناخواسته به آن مَحَک زده می‌شود و موجب التزام حکومت نسبت به آن می‌شود، مشروعیت است؛ لذا در تفکر سیاسی حکومت‌ها، مفهوم مشروعیت دارای جایگاه خاصی است. البتّه مشروعیتی که در فلسفه سیاست از آن سخن می‌رود، معنائی خاص دارد و می‌توان گفت این واژه در فرهنگ سیاسی مرادف «قانونی بودن» است؛ لذا مشروع بودن یک حکومتی، قانونی بودن آن قلمداد می‌گردد<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، حکومت و مشروعیت، فصلنامه کتاب نقد، شماره ۷، ص۴۳.</ref> به گونه‌ای که گروهی حق حاکمیت بر مردم داشته و مردم نیز در قبال، موظف به اطاعت باشند.


== ملاک مشروعیت حکومت‌ها ==
== ملاک مشروعیت حکومت‌ها ==
خط ۲۲: خط ۲۰:


== مشروعیت حکومت در اسلام ==
== مشروعیت حکومت در اسلام ==
در اندیشه سیاسی و نیز فقهی ـ کلامی اسلام، مشروعیت حکومت و نیز حقانیت آن به ذات حضرت احدیت بر می‌گردد و این از گزاره‌های ثابت و غیرقابل تغییر در فرهنگ و تفکر سیاسی اسلام است؛ چرا که در پرتو این اعتقاد، خداست که مالک اصلی و سلطان حقیقی و حاکم مطلق است، چنان‌که در قرآن در موارد متعددی به این مطلب تصریح شده است.<ref>سوره آل عمران، آیه ۲۶. سوره آل عمران، آیه ۱۵۴. سوره انعام، آیه ۵۷. سوره انعام، آیه ۶۲.</ref>  آنچه خداوند فرمان داده و حکم می‌کند حق و مشروع است و از آن‌جا که مسلمین بر این اعتقادند که خدای تعالی احکامش در جهت مصالح بندگانش بوده و از جهتی مطابق با ارزش‌های اخلاقی است، لذا فرمانبرداری از فرامین و دستورات او را بر خود لازم می‌بینند؛ بنابراین مشروعیت به معنای التزام‌آوری دینی برای مردم جز در حکومت الله بر مردم تصور مثبت و بلکه معقول ندارد. و از آن‌جا که او در حکومت خود، مختار است از این روی می‌تواند به هر کس که بخواهد این حاکمیت را یا مقداری از آن را ببخشد و بدین صورت کسی را برای حاکمیت بر جامعه‌ای معین نماید. «انَّ ربَّکَ فعالٌ لما یرید»<ref>سوره هود، آیه ۱۰۷.</ref> و از این روست که در نظام سیاسی اسلام، حکومت آن شخص نیز مشروعیت می‌یابد.
در اندیشه سیاسی و نیز فقهی ـ کلامی اسلام، مشروعیت حکومت و نیز حقانیت آن به ذات حضرت احدیت بر می‌گردد و این از گزاره‌های ثابت و غیرقابل تغییر در فرهنگ و تفکر سیاسی اسلام است؛ چرا که در پرتو این اعتقاد، خداست که مالک اصلی و سلطان حقیقی و حاکم مطلق است، چنان‌که در قرآن در موارد متعددی به این مطلب تصریح شده است.<ref>سوره آل عمران، آیه ۲۶. سوره آل عمران، آیه ۱۵۴. سوره انعام، آیه ۵۷. سوره انعام، آیه ۶۲.</ref>  آنچه خداوند فرمان داده و حکم می‌کند حق و مشروع است و از آن‌جا که مسلمین بر این اعتقادند که خدای تعالی احکامش در جهت مصالح بندگانش بوده و از جهتی مطابق با ارزش‌های اخلاقی است، لذا فرمانبرداری از فرامین و دستورات او را بر خود لازم می‌بینند؛ بنابراین مشروعیت به معنای التزام‌آوری دینی برای مردم جز در حکومت الله بر مردم تصور مثبت و بلکه معقول ندارد. و از آنجا که او در حکومت خود، مختار است از این روی می‌تواند به هر کس که بخواهد این حاکمیت را یا مقداری از آن را ببخشد و بدین صورت کسی را برای حاکمیت بر جامعه‌ای معین نماید.<ref>سوره هود، آیه ۱۰۷.</ref> و از این روست که در نظام سیاسی اسلام، حکومت آن شخص نیز مشروعیت می‌یابد.


نمونه بارز اعطاء حق حاکمیت را می‌توان در وجود مقدس حضرت پیغمبر به نظاره نشست، آن‌گاه که از جانب خدای حاکم، حق حاکمیت بر جامعه به او عطا شد، تا بتواند بر جامعه حکومت کرده و اهداف الهی را پیاده نماید. در این دیدگاه بین دو تفکر شیعی و سنی اختلافی نیست و نقطه اختلاف، در حکومت حاکمان بعد از پیامبر(ص) است و از نظر تشیع همانگونه که مشروعیت حکومت پیامبر(ص) از جانب خدا و به اذن و نصب او بوده است، حکومت امامان معصوم(ص) نیز همین‌گونه است و آنان نیز از جانب خدای سبحان ـ جل جلاله ـ لکن به ابلاغ نبوی به حکومت منصوب شده‌اند.
نمونه بارز اعطاء حق حاکمیت را می‌توان در وجود مقدس حضرت پیغمبر به نظاره نشست، آن‌گاه که از جانب خدای حاکم، حق حاکمیت بر جامعه به او عطا شد، تا بتواند بر جامعه حکومت کرده و اهداف الهی را پیاده نماید. در این دیدگاه بین دو تفکر شیعی و سنی اختلافی نیست و نقطه اختلاف، در حکومت حاکمان بعد از پیامبر(ص) است و از نظر تشیع همانگونه که مشروعیت حکومت پیامبر(ص) از جانب خدا و به اذن و نصب او بوده است، حکومت امامان معصوم(ص) نیز همین‌گونه است و آنان نیز از جانب خدای سبحان لکن به ابلاغ نبوی به حکومت منصوب شده‌اند.


در باب مشروعیت حکومت حاکمان در زمان غیبت امام معصوم(ع) نیز، باز آنچه مبنای تفکر و اندیشه سیاسی شیعه است، مشروعیت یابی «حکومت آنان به نصب عام امام معصوم(ع)» است و از همین منظر در باب مشروعیت حکومت فقیه در زمان غیبت سخن می‌رود.
در باب مشروعیت حکومت حاکمان در زمان غیبت امام معصوم(ع) نیز، باز آنچه مبنای تفکر و اندیشه سیاسی شیعه است، مشروعیت یابی «حکومت آنان به نصب عام امام معصوم(ع)» است. حکومت دینی زمانی مشروعیت می‌یابد که منتسب به ذات خداوند تعالی بوده باشد و در غیر این صورت هیچ‌گونه مشروعیتی الهی بر آن متصور نیست.
 
محصّل کلام این‌که حکومت دینی زمانی مشروعیت می‌یابد که منتسب به ذات خداوند تعالی بوده باشد و در غیر این صورت هیچ‌گونه مشروعیتی الهی بر آن متصور نیست.


== نقش مردم در حکومت الهی ==
== نقش مردم در حکومت الهی ==
در خصوص نقش مردم در حکومت دینی که خود از گزینه‌های بسیار درخشان در مباحث حقوقی و سیاسی به شمار می‌آید، باید گفت که مردم در حکومت دینی نقش به سزائی دارند. بنگرید: هر حکومت به اعتباری، دو جنبه می‌تواند داشته باشد. جنبه مشروعیت داشتن و جنبه عینیت یافتن و این‌ها دو امر متفاوت هستند. با توجه به آنچه که در تبیین مشروعیت حکومت دینی گذشت مردم نسبت به حکومت، مشروعیت آفرین نیستند؛ یعنی حقانیت و الهی بودن و به تبع آن التزام آوری، امری است خاص حضرت احدیت همان‌طور که گذشت. امّا نسبت به جنبه دوم حکومت یعنی مقبولیت داشتن و عینیت یافتن، مردم نقشی اساسی داشته و عنصر مهم در تحقق حکومت و عینیت بخشیدن به آن هستند؛ بدین معنا که اگر در جهت تحقق حکومت، اقدامی ننمایند، حکومت دینی نیز محقق نخواهد شد و اگر آن را پذیرفتند و در جهت تحقق آن کوشیدند، بدون شک برپا خواهد شد و مصداق بارز آن برپائی حکومت پیغمبر(ص) بود که مسلمین با اشتیاق وافر برای حکومتش آغوش باز کرده و در تحققش از هرگونه کمک دریغ نورزیدند و همین باعث تحکیم پایه‌های حکومت نبوی گردید. و از طرفی عدم پذیرش و تحرّک مردم نسبت به حکومت امیرالمؤمنین(ع) موجب عدم برپایی حکومتش حدود ۲۵ سال گردید (این مقام هم‌اکنون در بیان تبیین علل و اسباب آن نمی‌باشد) و تحقق حکومت چهار سال و چند ماهه او هم به جهت روی آوری جامعه به ایشان بود و نباید این نکته مهم را فراموش کرد که ولایت و حکومت آن حضرت(ع) همان‌طور که در زمان خلافتش مشروعیت داشت در همان ۲۵ سال کنار زدنش از حکومت نیز چنین بود، لکن به جهت عدم اقدام مردم در زمینه عینیت بخشیدن به آن، محقق نشد.
در خصوص نقش مردم در حکومت دینی که خود از گزینه‌های بسیار درخشان در مباحث حقوقی و سیاسی به شمار می‌آید، باید گفت که مردم در حکومت دینی نقش به سزائی دارند. هر حکومت به اعتباری، دو جنبه می‌تواند داشته باشد. جنبه مشروعیت داشتن و جنبه عینیت یافتن و اینها دو امر متفاوت هستند. با توجه به آنچه که در تبیین مشروعیت حکومت دینی گذشت مردم نسبت به حکومت، مشروعیت آفرین نیستند؛ یعنی حقانیت و الهی بودن و به تبع آن التزام آوری، امری است خاص حضرت احدیت همان‌طور که گذشت. امّا نسبت به جنبه دوم حکومت یعنی مقبولیت داشتن و عینیت یافتن، مردم نقشی اساسی داشته و عنصر مهم در تحقق حکومت و عینیت بخشیدن به آن هستند؛ بدین معنا که اگر در جهت تحقق حکومت، اقدامی ننمایند، حکومت دینی نیز محقق نخواهد شد و اگر آن را پذیرفتند و در جهت تحقق آن کوشیدند، بدون شک برپا خواهد شد. و مصداق بارز آن برپائی حکومت پیغمبر(ص) بود که مسلمین با اشتیاق وافر برای حکومتش آغوش باز کرده و در تحققش از هرگونه کمک دریغ نورزیدند و همین باعث تحکیم پایه‌های حکومت نبوی گردید. و از طرفی عدم پذیرش و تحرّک مردم نسبت به حکومت امیرالمؤمنین(ع) موجب عدم برپایی حکومتش حدود ۲۵ سال گردید. و تحقق حکومت چهار سال و چند ماهه او هم به جهت روی آوری جامعه به ایشان بود و نباید این نکته مهم را فراموش کرد که ولایت و حکومت آن حضرت(ع) همان‌طور که در زمان خلافتش مشروعیت داشت در همان ۲۵ سال کنار زدنش از حکومت نیز چنین بود، لکن به جهت عدم اقدام مردم در زمینه عینیت بخشیدن به آن، محقق نشد.


این‌که عامل اصلی تحقق حکومت علی(ع) بعد از ۲۵ سال سکوت، آراء و مقبولیت مردمی بوده است، نه به معنای این است که آراء و مقبولیت مردمی به حکومت او مشروعیت بخشید، چنان‌که کم و بیش در بعضی نوشته‌ها و نشریات گفته می‌شود که: «مشروعیت حکومت در مکتب اسلام و تشیع به مراجعه به آراء و افکار مردم بوده است» یا این‌که «حضرت علی(ع) پس از ۲۵ سال سکوت پس از بر عهده گرفتن امر حکومت، عامل اصلی پذیرش حکومت از سوی خود را، آرای مردم قلمداد می‌کنند». باید گفت اگر مراد از مشروعیت در اینگونه کلمات، مشروعیت مصطلح در حکومت دینی است چنانچه بحث آن گذشت، قطعاً نمی‌تواند وجه عقلی و دینی داشته باشد سوای این که سازوکار یک تحقیق علمی هم محسوب نمی‌گردد. و اگر مراد از مشروعیت، مقبولیت مردمی باشد، از آن‌جا که در تفکر سیاسی ـ دینی اسلام، چنین گزینه‌ای حقیقتاً مفهومی غیر از معنای مشروعیت دارد و استعمال آن در چنین معنایی مقارنت بیان را به نحو لزوم می‌طلبد و بیان چنین معنایی به نحو اطلاق، نه مجوز لغوی دارد و نه وجه علمی، غیر از آن‌که چنین استعمال، موجب انحراف افکار نیز می‌شود و چه بسا ارکان عنصر اعتقاد و ایمان نهفته در دل و جان خداجویان و حقیقت‌طلبان را متزلزل سازد و موجب پیدایش و تورم نابهنجاری تفکر در عرصه اندیشه اعتقادی گردد.
این‌که عامل اصلی تحقق حکومت علی(ع) بعد از ۲۵ سال سکوت، آراء و مقبولیت مردمی بوده است، نه به معنای این است که آراء و مقبولیت مردمی به حکومت او مشروعیت بخشید، چنان‌که کم و بیش در بعضی نوشته‌ها و نشریات گفته می‌شود که: «مشروعیت حکومت در مکتب اسلام و تشیع به مراجعه به آراء و افکار مردم بوده است» یا این‌که «حضرت علی(ع) پس از ۲۵ سال سکوت پس از بر عهده گرفتن امر حکومت، عامل اصلی پذیرش حکومت از سوی خود را، آرای مردم قلمداد می‌کنند». باید گفت اگر مراد از مشروعیت در اینگونه کلمات، مشروعیت مصطلح در حکومت دینی است چنانچه بحث آن گذشت، قطعاً نمی‌تواند وجه عقلی و دینی داشته باشد سوای این که سازوکار یک تحقیق علمی هم محسوب نمی‌گردد. و اگر مراد از مشروعیت، مقبولیت مردمی باشد، از آنجا که در تفکر سیاسی ـ دینی اسلام، چنین گزینه‌ای حقیقتاً مفهومی غیر از معنای مشروعیت دارد و استعمال آن در چنین معنایی مقارنت بیان را به نحو لزوم می‌طلبد و بیان چنین معنایی به نحو اطلاق، نه مجوز لغوی دارد و نه وجه علمی، غیر از آن‌که چنین استعمال، موجب انحراف افکار نیز می‌شود و چه بسا ارکان عنصر اعتقاد و ایمان نهفته در دل و جان خداجویان و حقیقت‌طلبان را متزلزل سازد و موجب پیدایش و تورم نابهنجاری تفکر در عرصه اندیشه اعتقادی گردد.


== منابع ==
== منابع ==
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵

ویرایش