اطاعت از ولایت فقیه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
آیا ولایت از نظر لغوی به معنای سرپرست قراردادن و از نظر مفهومی یعنی اطاعت محض بعد از شناخت کامل و به صورت بی چون و چرا از حق که در مرحله اول از خداست و در مرحله دوم از کسانی که معرفی می‌کند مثل پیامبر و امامان و نائبان ایشان؟
معنای ولایت چیست و اطاعت از آن چگونه است؟{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
{{درگاه|حکومت دینی}}
{{درگاه|حکومت دینی}}
خط ۲۴: خط ۲۳:
«همانا اصل در ماده ولّی، وقوع چیزی به دنبال دیگر با رابطه بین آنهاست و دنبال اعم از جلو یا عقب است کما اینکه دو شیء اعم از این است که در وجود و از نظر محل و اعتبار مختلف باشند و همچنین رابطه نیز اعم از این است که خوب باشدیا بد و اما مفاهیم قرب و حب و نصر و متابعت از آثار این اصل هستند به حسب اختلاف موارد. پس از مصادیق ولایت، ولایت به معنای تدبیر امور غیر و قیام به کفایت جریان زندگی و معاش اوست زیرا ولّی و متولی در ورا متولی علیه قرار دارند و رابطه بین آنها تدبیر امور و قیام به آن است».<ref>أنّ الأصل الواحد فی المادّه: هو وقوع شیء وراء شیء مع رابطه بینهما و الوراء أعمّ من القدّام و الخلف. کما أنّ الشیئین أعمّ من أن یکونا مختلفین وجودا أو بلحاظ المحلّ و الاعتبار. و الرابطه أیضا أعمّ من أن تکون حسنه أو سیّئه و أمّا مفاهیم القرب و الحبّ و النصر و المتابعه: فمن آثار الأصل باختلاف الموارد. فمن مصادیقه: الولایه بمعنی تدبیر امور الغیر و القیام بکفایه جریان حیاته و معاشه، فانّ الولیّ و المتولّی واقع وراء المتولّی علیه، و الرابطه بینهما تدبیر الأمور و القیام به رک. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: مرکز الکتاب للترجمه و النشر، ۱۴۰۲ق، ج۱۳، ص۲۰۳–۲۰۴</ref>
«همانا اصل در ماده ولّی، وقوع چیزی به دنبال دیگر با رابطه بین آنهاست و دنبال اعم از جلو یا عقب است کما اینکه دو شیء اعم از این است که در وجود و از نظر محل و اعتبار مختلف باشند و همچنین رابطه نیز اعم از این است که خوب باشدیا بد و اما مفاهیم قرب و حب و نصر و متابعت از آثار این اصل هستند به حسب اختلاف موارد. پس از مصادیق ولایت، ولایت به معنای تدبیر امور غیر و قیام به کفایت جریان زندگی و معاش اوست زیرا ولّی و متولی در ورا متولی علیه قرار دارند و رابطه بین آنها تدبیر امور و قیام به آن است».<ref>أنّ الأصل الواحد فی المادّه: هو وقوع شیء وراء شیء مع رابطه بینهما و الوراء أعمّ من القدّام و الخلف. کما أنّ الشیئین أعمّ من أن یکونا مختلفین وجودا أو بلحاظ المحلّ و الاعتبار. و الرابطه أیضا أعمّ من أن تکون حسنه أو سیّئه و أمّا مفاهیم القرب و الحبّ و النصر و المتابعه: فمن آثار الأصل باختلاف الموارد. فمن مصادیقه: الولایه بمعنی تدبیر امور الغیر و القیام بکفایه جریان حیاته و معاشه، فانّ الولیّ و المتولّی واقع وراء المتولّی علیه، و الرابطه بینهما تدبیر الأمور و القیام به رک. مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران: مرکز الکتاب للترجمه و النشر، ۱۴۰۲ق، ج۱۳، ص۲۰۳–۲۰۴</ref>


در جمع‌بندی نظرات در معنای ولّی و ولایت می‌توان گفت: همه معانی ولّی به یک اصل بازمی‌گردد و از مصادیق و موارد استعمال آن است و آن آمدن چیزی است در پی چیز دیگر، بدون آن که فاصله ای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از این رو این واژه با هیئت‌های مختلف (به فتح و کسر) در معنای «حب و دوستی»، «نصرت و یاری»، «متابعت و پیروی» و «سرپرستی» استعمال شده که وجه مشترک همه این معانی همان قرب معنوی است.
در جمع‌بندی نظرات در معنای ولّی و ولایت می‌توان گفت: همه معانی ولّی به یک اصل بازمی‌گردد و از مصادیق و موارد استعمال آن است و آن آمدن چیزی است در پی چیز دیگر، بدون آن که فاصله‌ای در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانی، قرب و نزدیکی آن دو به یکدیگر است. از این رو این واژه با هیئت‌های مختلف (به فتح و کسر) در معنای «حب و دوستی»، «نصرت و یاری»، «متابعت و پیروی» و «سرپرستی» استعمال شده که وجه مشترک همه این معانی همان قرب معنوی است.


== معنای اصطلاحی ولایت ==
== معنای اصطلاحی ولایت ==
خط ۳۳: خط ۳۲:
اطاعت جزء مفهوم ولایت نیست، بلکه لازمه ولایت، اطاعت است در عین حال ولایت ملازم با اطاعت محض نیست، اطاعت محض تنها در مورد ولایت خداوند و معصومین(ع) است.
اطاعت جزء مفهوم ولایت نیست، بلکه لازمه ولایت، اطاعت است در عین حال ولایت ملازم با اطاعت محض نیست، اطاعت محض تنها در مورد ولایت خداوند و معصومین(ع) است.


در اسلام تبعیت و اطاعت محض تنها از آن خداوند متعال و معصومین(ع) می‌باشد، امّا غیر معصوم در هر سطح و رتبه علمی و عملی که قرار داشته باشد، به دلیل وجود احتمال خطا و اشتباه در حوزه علم و عمل نمی‌تواند مورد اطاعت و تبعیت محض قرار بگیرد؛ زیرا دستور به اطاعت و تبعیت محض از غیر معصوم به دلیل وجود احتمال خطا و اشتباه در او موجب گمراهی و انحراف افراد می‌شود که امری ناپسند می‌باشد و از حکیم علی الاطلاق قبیح و محال است، بر این اساس، در مورد ولی فقیه کسی معتقد به اطاعت و تبعیت محض نیست. امّا نفی اطاعت و تبعیت محض از ولی فقیه به معنای نفی اصل لزوم تبعیت و اطاعت از او نبوده و اصل لزوم اطاعت و تبعیت از ولی فقیه مستند به ادلّه عقلی و نقلی است؛ زیرا در عصر غیبت امام معصوم(ع) و در شرایطی که امکان دسترسی به معصوم(ع) وجود ندارد و مردم از درک فیض حضور امام(ع) محروم هستند، عقل حکم می‌کند که نزدیک‌ترین گزینه به امام معصوم(ع) برگزیده شود و ولی فقیه به دلیل برخورداری از فقاهت و آشنایی با احکام اسلام و شایستگی روحی و اخلاقی به گونه ای که تحت تأثیر هواهای نفسانی، تهدید و تطمیع قرار نگیرد (تقوا و عدالت) و کارایی در مقام مدیریت جامعه و بینش سیاسی و اجتماعی لازم، بهترین و نزدیک‌ترین گزینه ممکن به معصوم(ع) است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها، حکومت اسلامی، سال اول، شماره ۱، ص۸۹</ref> علاوه بر اینکه تعابیری همچون «فانّهم حجّتی علیکم و انا حجّه الله علیهم»<ref>حرّ عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت: دار احیاء التراث، ج۱۸، ص۱۰۱</ref>و «فلیرضوا به حکماً فانّی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا و لم یقبله منه، فانّما استخف بحکم الله و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله».<ref>همان، ج۱۸، ص۹۹</ref> در روایات به خوبی بیانگر لزوم تبعیت و اطاعت از ایشان در عصر غیبت است و این اطاعت و تبعیت از ولی فقیه در راستای اطاعت از قانون اسلام است و ولی فقیه به عنوان حافظ احکام و دستورات اسلام و مجری آن در عصر غیبت، مورد اطاعت مردم قرار می‌گیرد. پس این اطاعت و پیروی مشروط به رعایت احکام و قوانین اسلامی است و خارج از این چارچوب نه تنها ولی فقیه بلکه پیامبر اکرم و ائمه اطهار ـ(ع) ـ نیز ولایتی ندارند؛ چنان‌که امام خمینی (ره) در این باره فرمودند: «حکومت اسلام حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانون، فرمان و حکم خداست. قانون اسلام، یا فرمان خدا، بر همه افراد و بر دولت اسلامی حکومت تام دارد. همه افراد، از رسول اکرم(ص) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند، همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده و در لسان قرآن و نبی اکرم(ص) بیان شده است».<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۳ش، ص۴۴–۴۵</ref>
== اطاعت از ولایت فقیه ==
در اسلام تبعیت و اطاعت محض تنها از آن خداوند متعال و معصومین(ع) می‌باشد، امّا غیر معصوم در هر سطح و رتبه علمی و عملی که قرار داشته باشد، به دلیل وجود احتمال خطا و اشتباه در حوزه علم و عمل نمی‌تواند مورد اطاعت و تبعیت محض قرار بگیرد؛ زیرا دستور به اطاعت و تبعیت محض از غیر معصوم به دلیل وجود احتمال خطا و اشتباه در او موجب گمراهی و انحراف افراد می‌شود که امری ناپسند می‌باشد و از حکیم علی الاطلاق قبیح و محال است. بر این اساس، در مورد ولی فقیه کسی معتقد به اطاعت و تبعیت محض نیست. امّا نفی اطاعت و تبعیت محض از ولی فقیه به معنای نفی اصل لزوم تبعیت و اطاعت از او نبوده و اصل لزوم اطاعت و تبعیت از ولی فقیه مستند به ادلّه عقلی و نقلی است؛ زیرا در عصر غیبت امام معصوم(ع) و در شرایطی که امکان دسترسی به معصوم(ع) وجود ندارد و مردم از درک فیض حضور امام(ع) محروم هستند، عقل حکم می‌کند که نزدیک‌ترین گزینه به امام معصوم(ع) برگزیده شود و ولی فقیه به دلیل برخورداری از فقاهت و آشنایی با احکام اسلام و شایستگی روحی و اخلاقی به گونه‌ای که تحت تأثیر هواهای نفسانی، تهدید و تطمیع قرار نگیرد. (تقوا و عدالت) و کارایی در مقام مدیریت جامعه و بینش سیاسی و اجتماعی لازم، بهترین و نزدیک‌ترین گزینه ممکن به معصوم(ع) است.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، اختیارات ولی فقیه در خارج از مرزها، حکومت اسلامی، سال اول، شماره ۱، ص۸۹</ref> علاوه بر اینکه تعابیری همچون «فانّهم حجّتی علیکم و انا حجّه الله علیهم»<ref>حرّ عاملی، محمد بن الحسن، وسائل الشیعه، بیروت: دار احیاء التراث، ج۱۸، ص۱۰۱</ref>و «فلیرضوا به حکماً فانّی قد جعلته علیکم حاکماً فاذا حکم بحکمنا و لم یقبله منه، فانّما استخف بحکم الله و علینا ردّ و الرادّ علینا الرادّ علی الله و هو علی حدّ الشرک بالله».<ref>همان، ج۱۸، ص۹۹</ref> در روایات به خوبی بیانگر لزوم تبعیت و اطاعت از ایشان در عصر غیبت است و این اطاعت و تبعیت از ولی فقیه در راستای اطاعت از قانون اسلام است و ولی فقیه به عنوان حافظ احکام و دستورات اسلام و مجری آن در عصر غیبت، مورد اطاعت مردم قرار می‌گیرد. پس این اطاعت و پیروی مشروط به رعایت احکام و قوانین اسلامی است و خارج از این چارچوب نه تنها ولی فقیه بلکه پیامبر اکرم و ائمه اطهار ـ(ع) ـ نیز ولایتی ندارند؛ چنان‌که امام خمینی (ره) در این باره فرمودند: «حکومت اسلام حکومت قانون است. در این طرز حکومت، حاکمیت منحصر به خداست و قانون، فرمان و حکم خداست. قانون اسلام، یا فرمان خدا، بر همه افراد و بر دولت اسلامی حکومت تام دارد. همه افراد، از رسول اکرم(ص) گرفته تا خلفای آن حضرت و سایر افراد تا ابد تابع قانون هستند، همان قانونی که از طرف خدای تبارک و تعالی نازل شده و در لسان قرآن و نبی اکرم(ص) بیان شده است».<ref>امام خمینی، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۳ش، ص۴۴–۴۵</ref>


هر چند احتمال خطا و اشتباه در رهبری فقیه جامع‌الشرایط منتفی نیست ولی در نظام جمهوری اسلامی بر اساس قانون، تدابیری اندیشیده شده است تا ضریب خطا و اشتباه در تصمیمات ایشان تا حد قابل ملاحظه ای کاهش پیدا کند و به این منظور از یکسو ویژگیها و صفاتی همچون فقاهت، عدالت و تقوا به عنوان ابزار نظارت درونی برای ولی فقیه در نظر گرفته شده است تا در سایه بهره‌مندی از این ویژگی‌ها تحت تأثیر خواهش‌های نفسانی و تهدیدها و تطمیع‌ها قرار نگیرد و از سوی دیگر در کنار این نظارت درونی، نظارت بیرونی نیز در قالب نظارت مجلس خبرگان مورد توجه قرار گرفته است، مجموع این ابزارها موجب می‌شود تا ضریب خطا و اشتباه در تصمیمات رهبری نظام تا حدی کاهش پیدا نماید که به این مقدار خطا و اشتباه در نظر عقل و عقلا اعتنا نمی‌شود و این روش و شیوه، قابل اطمینان‌ترین روش و معقول‌ترین شیوه ممکن برای اداره جامعه در صورت دسترسی نداشتن به امام معصوم «ع» می‌باشد.
هر چند احتمال خطا و اشتباه در رهبری فقیه جامع‌الشرایط منتفی نیست ولی در نظام جمهوری اسلامی بر اساس قانون، تدابیری اندیشیده شده است تا ضریب خطا و اشتباه در تصمیمات ایشان تا حد قابل ملاحظه‌ای کاهش پیدا کند و به این منظور از یکسو ویژگی‌ها و صفاتی همچون فقاهت، عدالت و تقوا به عنوان ابزار نظارت درونی برای ولی فقیه در نظر گرفته شده است تا در سایه بهره‌مندی از این ویژگی‌ها تحت تأثیر خواهش‌های نفسانی و تهدیدها و تطمیع‌ها قرار نگیرد و از سوی دیگر در کنار این نظارت درونی، نظارت بیرونی نیز در قالب نظارت مجلس خبرگان مورد توجه قرار گرفته است، مجموع این ابزارها موجب می‌شود تا ضریب خطا و اشتباه در تصمیمات رهبری نظام تا حدی کاهش پیدا نماید که به این مقدار خطا و اشتباه در نظر عقل و عقلا اعتنا نمی‌شود و این روش و شیوه، قابل اطمینان‌ترین روش و معقول‌ترین شیوه ممکن برای اداره جامعه در صورت دسترسی نداشتن به امام معصوم «ع» می‌باشد.


بر این اساس، نباید میان ولایت مطلقه فقیه و اطاعت مطلق خلط شود؛ زیرا ولایت مطلقه فقیه، اطاعت مطلق و محض از ایشان را به همراه ندارد و این گونه نیست که اگر کسی قائل به ولایت مطلقه فقیه شد، اطاعت محض از ایشان را نیز لازم بداند، بلکه ولایت مطلقه فقیه ناظر به گستره حوزه و قلمرو اختیارات ولی فقیه است و به معنای این است که اختیارات ولی فقیه در عصر غیبت تنها محدود به امور حسبیه و ضروریات نبوده و ولی فقیه در زمان غیبت در زمینه اداره حکومت، تمام اختیاراتی را که پیامبر و امامان معصوم(ع) در امر حکومت و سیاست و اداره جامعه بر عهده داشتند را دارا می‌باشد، حضرت امام (ره) فرمودند: «فقیه عادل همه اختیاراتی را که پیامبر «ص» و ائمه اطهار «ع» در امر سیاست و حکومت دارا بودند، دارا است و معقول نیست در اختیارات آن دو فرقی باشد؛ زیرا حاکم هر شخصی که باشد، مجری احکام الهی و اقامه کننده حدود شرعی و گیرنده خراج و مالیات و تصرف کننده در آنها بر طبق صلاح مسلیمن است… وقتی می‌گوییم ولایتی را که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ائمه «ع)) داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ‌کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه ((ع» و رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ زیرا اینجا صحبت از مقام نیست. بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت؛ یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است، نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیرعادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد».<ref>امام خمینی، البیع، قم: اسماعیلیان، ۱۳۶۳، ج۲، ص۴۶۷</ref>
== ولایت مطلقه فقیه ==
بر این اساس، نباید میان ولایت مطلقه فقیه و اطاعت مطلق خلط شود؛ زیرا ولایت مطلقه فقیه، اطاعت مطلق و محض از ایشان را به همراه ندارد و این گونه نیست که اگر کسی قائل به ولایت مطلقه فقیه شد، اطاعت محض از ایشان را نیز لازم بداند، بلکه ولایت مطلقه فقیه ناظر به گستره حوزه و قلمرو اختیارات ولی فقیه است و به معنای این است که اختیارات ولی فقیه در عصر غیبت تنها محدود به امور حسبیه و ضروریات نبوده و ولی فقیه در زمان غیبت در زمینه اداره حکومت، تمام اختیاراتی را که پیامبر و امامان معصوم(ع) در امر حکومت و سیاست و اداره جامعه بر عهده داشتند را دارا می‌باشد، حضرت امام (ره) فرمودند: «فقیه عادل همه اختیاراتی را که پیامبر «ص» و ائمه اطهار «ع» در امر سیاست و حکومت دارا بودند، دارا است و معقول نیست در اختیارات آن دو فرقی باشد؛ زیرا حاکم هر شخصی که باشد، مجری احکام الهی و اقامه کننده حدود شرعی و گیرنده خراج و مالیات و تصرف کننده در آنها بر طبق صلاح مسلیمن است… وقتی می‌گوییم ولایتی را که رسول اکرم (ص) و ائمه «ع)) داشتند، بعد از غیبت، فقیه عادل دارد، برای هیچ‌کس این توهم نباید پیدا شود که مقام فقها همان مقام ائمه ((ع» و رسول اکرم (ص) است؛ زیرا اینجا صحبت از مقام نیست. بلکه صحبت از وظیفه است. ولایت؛ یعنی حکومت و اداره کشور و اجرای قوانین شرع مقدس، یک وظیفه سنگین و مهم است، نه اینکه برای کسی شأن و مقام غیرعادی به وجود بیاورد و او را از حد انسان عادی بالاتر ببرد».<ref>امام خمینی، البیع، قم: اسماعیلیان، ۱۳۶۳، ج۲، ص۴۶۷</ref>


بنابر این، ولایت مطلقه فقیه ناظر به گستره حوزه و قلمرو اختیارات ولی فقیه و بدین معناست که اختیارات ولی فقیه در عصر غیبت نه محدود به امور حسبیه و ضروری است و نه محصور در احکام فرعیه است، بلکه ولی فقیه در زمان غیبت، تمام اختیاراتی که پیامبر و امامان معصوم(ع) در امر حکومت و سیاست و اداره جامعه بر عهده داشتند را دارا می‌باشد.
بنابر این، ولایت مطلقه فقیه ناظر به گستره حوزه و قلمرو اختیارات ولی فقیه و بدین معناست که اختیارات ولی فقیه در عصر غیبت نه محدود به امور حسبیه و ضروری است و نه محصور در احکام فرعیه است، بلکه ولی فقیه در زمان غیبت، تمام اختیاراتی که پیامبر و امامان معصوم(ع) در امر حکومت و سیاست و اداره جامعه بر عهده داشتند را دارا می‌باشد.
خط ۴۳: خط ۴۴:
مقصود از اطلاق در عبارت ولایت مطلقه فقیه شمول و مطلق بودن نسبی در مقابل سایر دیدگاه‌هایی است که این اطلاق و شمول را قایل نیستند، نه اینکه مطلق از هر جهت باشد، به عبارت دیگر مقصود از اطلاق گسترش دامنه ولایت فقیه تا آنجاست که شریعت امتداد دارد و مسئولیت اجرایی ولی فقیه در تمامی ابعاد مصالح امت می‌باشد.
مقصود از اطلاق در عبارت ولایت مطلقه فقیه شمول و مطلق بودن نسبی در مقابل سایر دیدگاه‌هایی است که این اطلاق و شمول را قایل نیستند، نه اینکه مطلق از هر جهت باشد، به عبارت دیگر مقصود از اطلاق گسترش دامنه ولایت فقیه تا آنجاست که شریعت امتداد دارد و مسئولیت اجرایی ولی فقیه در تمامی ابعاد مصالح امت می‌باشد.


متأسفانه جهل یا تجاهل نسبت به مفهوم ولایت مطلقه فقیه موجب شده تا برخی ولایت مطلقه فقیه را با حکومت مطلقه و استبدادی که در آن حاکم بدون هیچ محدودیتی حکومت نموده و ملزم به رعایت هیچ ملاک و ضابطه ای نیست، یکسان انگارند و ولایت مطلقه فقیه را به معنای نفی هر گونه محدودیت وضابطه ای در اعمال ولایت از سوی فقیه و رها از هر قید و شرطی تصور کنند، در حالی که بر اساس مبانی اعتقادی ما چنین امری نسبت به معصومین(ع) نیز پذیرفته نیست که آن بزرگواران بدون هیچ ضابطه و میزان و ملاکی بتوانند حکم کنند، چه برسد به ولی فقیه، پس چگونه ممکن است فقیه بتواند بدون هیچ معیاری تنها به میل و اراده خویش در هر زمینه ای حکم کند.
== ولایت فقیه در مقابل استبداد ==
متأسفانه جهل یا تجاهل نسبت به مفهوم ولایت مطلقه فقیه موجب شده تا برخی ولایت مطلقه فقیه را با حکومت مطلقه و استبدادی که در آن حاکم بدون هیچ محدودیتی حکومت نموده و ملزم به رعایت هیچ ملاک و ضابطه ای نیست، یکسان انگارند و ولایت مطلقه فقیه را به معنای نفی هر گونه محدودیت و ضابطه‌ای در اعمال ولایت از سوی فقیه و رها از هر قید و شرطی تصور کنند، در حالی که بر اساس مبانی اعتقادی ما چنین امری نسبت به معصومین(ع) نیز پذیرفته نیست که آن بزرگواران بدون هیچ ضابطه و میزان و ملاکی بتوانند حکم کنند، چه برسد به ولی فقیه، پس چگونه ممکن است فقیه بتواند بدون هیچ معیاری تنها به میل و اراده خویش در هر زمینه ای حکم کند.


اساساً فلسفه وجودی ولایت فقیه، حفظ و نگاهبانی از دین و تعالیم اسلامی است و ولی فقیه ملزم به رعایت قوانین الهی است و اگر در موردی بخواهد بدلخواه خود قوانین اسلام را تغییر دهد، از ولایت ساقط می‌شود.
اساساً فلسفه وجودی ولایت فقیه، حفظ و نگاهبانی از دین و تعالیم اسلامی است و ولی فقیه ملزم به رعایت قوانین الهی است و اگر در موردی بخواهد بدلخواه خود قوانین اسلام را تغییر دهد، از ولایت ساقط می‌شود.
automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱

ویرایش