automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۰۱۱
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
نجاست سگ از موضوعات فقه اسلامی است که اکثر فقهای شیعه و اهل سنت بر | نجاست سگ از موضوعات فقه اسلامی است که اکثر فقهای شیعه و اهل سنت بر آن اذعان دارند. این فتوا برخاسته از روایات و اجماع است و در قرآن به آن اشارهای نشده است. سید مرتضی بر خلاف فقها، فتوا بر پاک بودن موی سگ داده است. در میان اهل سنت هم مالکیها قائل به طهارت هستند. | ||
== نجاست سگ در روایات == | == نجاست سگ در روایات == | ||
عمده دلیل برای حکم نجاست | عمده دلیل برای حکم نجاست سگ، روایات میباشند. از احکامی که قرآن آن را بیان نکرده ولی در روایات آمده است، نجاست سگ است. این نوع احکام، توسط [[پیامبر اسلام(ص)]] و ائمه معصوم(ع) بیان شده است. در یکی از روایات، ابیسهل قریشی از [[امام صادق(ع)]] در مورد گوشت سگ سؤال کرد. ایشان فرمودند: سگ نجس است.<ref>کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵، ج۱، صفحه ۲۴۵.</ref> | ||
[[شیخ حر عاملی]] از علمای شیعه در کتاب [[وسائل الشیعه]] بخشی را به نجاست پوست، مو و پشم سگ و خوک اختصاص داده است که آن را نجس و خرید و فروش آن را حرام میداند.<ref>حر عاملی، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ج۴، ص۳۵۲.</ref> فقها، سگ را نجس العین میدانند.<ref>موسوعة الإمام الخميني (استفتائات امام خمينى( س))، الخميني، السيد روح الله، ج۱، ص۳۵۰</ref> | [[شیخ حر عاملی]] از علمای شیعه در کتاب [[وسائل الشیعه]] بخشی را به نجاست پوست، مو و پشم سگ و خوک اختصاص داده است که آن را نجس و خرید و فروش آن را حرام میداند.<ref>حر عاملی، وسایل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت، ج۴، ص۳۵۲.</ref> فقها، سگ را نجس العین میدانند.<ref>موسوعة الإمام الخميني (استفتائات امام خمينى( س))، الخميني، السيد روح الله، ج۱، ص۳۵۰</ref> | ||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
تمامی فقهای شیعه سگ را عین نجس میدانند. سید مرتضی تنها فقیهی است که موی سگ را پاک میداند. و اعتقاد دارد مذهب شیعه هم چنین نظری دارد. و این نسبت را به ابوحنیفه هم میدهد.<ref>المسائل الناصریات، سید مرتضی، ج۱، ص۱۰۰</ref> دلیل فتوای خود را بی روح بودن مو و نیز آیه ۸۰ سوره نحل میداند:{{قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ ۙ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَىٰ حِينٍ|ترجمه=و خدا براى شما خانههايتان را مايه آرامش قرار داد، و از پوست دامها براى شما خانههايى نهاد كه آن[ها] را در روز جابجا شدنتان و هنگام ماندنتان سبك مىيابيد، و از پشمها و كُركها و موهاى آنها وسايل زندگى كه تا چندى مورد استفاده است [قرار داد].|سوره=نحل|آیه=۸۰}} | تمامی فقهای شیعه سگ را عین نجس میدانند. سید مرتضی تنها فقیهی است که موی سگ را پاک میداند. و اعتقاد دارد مذهب شیعه هم چنین نظری دارد. و این نسبت را به ابوحنیفه هم میدهد.<ref>المسائل الناصریات، سید مرتضی، ج۱، ص۱۰۰</ref> دلیل فتوای خود را بی روح بودن مو و نیز آیه ۸۰ سوره نحل میداند:{{قرآن|وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمْ مِنْ بُيُوتِكُمْ سَكَنًا وَجَعَلَ لَكُمْ مِنْ جُلُودِ الْأَنْعَامِ بُيُوتًا تَسْتَخِفُّونَهَا يَوْمَ ظَعْنِكُمْ وَيَوْمَ إِقَامَتِكُمْ ۙ وَمِنْ أَصْوَافِهَا وَأَوْبَارِهَا وَأَشْعَارِهَا أَثَاثًا وَمَتَاعًا إِلَىٰ حِينٍ|ترجمه=و خدا براى شما خانههايتان را مايه آرامش قرار داد، و از پوست دامها براى شما خانههايى نهاد كه آن[ها] را در روز جابجا شدنتان و هنگام ماندنتان سبك مىيابيد، و از پشمها و كُركها و موهاى آنها وسايل زندگى كه تا چندى مورد استفاده است [قرار داد].|سوره=نحل|آیه=۸۰}} | ||
مذهب مالکیه هم اعتقاد بر عدم نجاست سگ دارد.<ref>الفقه على المذاهب الخمسة، مغنية، الشيخ محمد جواد، ج۱، ص۲۴</ref> در روایتی آمده است که پیامبر گفته است ظرفی که سگ آن را لیسیده را هفت بار بشویید. مالکی با استناد به آیه{{قرآن|فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ|ترجمه=از آن صيد كه برايتان مىگيرند و نگه مىدارند بخوريد|سوره=مائده|آیه=۴}} به این روایت اشکال | مذهب مالکیه هم اعتقاد بر عدم نجاست سگ دارد.<ref>الفقه على المذاهب الخمسة، مغنية، الشيخ محمد جواد، ج۱، ص۲۴</ref> در روایتی آمده است که پیامبر(ص) گفته است ظرفی که سگ آن را لیسیده را هفت بار بشویید. مالکی با استناد به آیه{{قرآن|فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ|ترجمه=از آن صيد كه برايتان مىگيرند و نگه مىدارند بخوريد|سوره=مائده|آیه=۴}} به این روایت اشکال میکند.<ref>مسايل كابل، محسنى، شيخ محمد آصف، ج۱، ص۱۴۴</ref> {{مطالعه بیشتر}} | ||
==منابع== | ==منابع== |