automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جز (←عدالت) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
خط ۶: | خط ۵: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
مهمترین '''شاخصههای حکومت اسلامی''' عبارتند از: تطابق حکومت با [[توحید]] و حق حاکمیت الهی، مقبولیت مردمی، حضور مردم در تصمیمگیری و انتخاب مدیران ارشد، پذیرش آزادیهای مشروع، [[عدالت]]، پیشرفت و توسعه مادی و معنوی. | |||
{{درگاه|حکومت دینی}} | {{درگاه|حکومت دینی}} | ||
==تطابق با توحید و حق حاکمیت الهی== | ==تطابق با توحید و حق حاکمیت الهی== | ||
خط ۲۰: | خط ۲۴: | ||
مشروعیت حکومت از منظر اسلام باید از ناحیه پروردگار متعال باشد. در عین حال اینگونه نیست که مردم در حکومت اسلامی هیچ نقشی نداشته باشند بلکه پذیرش مردم هم در عصر حضور امام معصوم و هم در عصر غیبت، شرایط تحقق حکومت و اِعمال حاکمیت را فراهم میآورد. | مشروعیت حکومت از منظر اسلام باید از ناحیه پروردگار متعال باشد. در عین حال اینگونه نیست که مردم در حکومت اسلامی هیچ نقشی نداشته باشند بلکه پذیرش مردم هم در عصر حضور امام معصوم و هم در عصر غیبت، شرایط تحقق حکومت و اِعمال حاکمیت را فراهم میآورد. | ||
به عبارت دیگر بنا به دلائلی چون آیات و روایات،<ref>{{عربی|اطیعواالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم}} و آیه {{عربی|انما ولیّکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکوه و هم راکعون}} (مائده آیه ۵۵) دلالت بر نصب امامان معصوم به امر ولایت دارند.</ref> امامان معصوم از جانب پروردگار به امامت و ولایت منصوب گشته و حق حاکمیت، ولایت و زعامت سیاسی را از ناحیه خداوند دارند و روایات معصومین هم حاکی از این است که ولایت و زعامت فقهای جامعالشرایط در عصر غیبت از ناحیه امام معصوم بوده و به نیابت عام از جانب معصوم منصوب شدهاند.<ref>به عنوان مثال امام صادق(ع) در روایت عمربن حنظله به این نصب تصریح میکنند و میفرمایند من کان منکم ممن قد روی حدیثا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته حاکما (اصول کافی جلد اول کتاب فضل العلم، باب اختلاف الحدیث، ص۶۷.)</ref> | به عبارت دیگر بنا به دلائلی چون آیات و روایات،<ref>{{عربی|اطیعواالله و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم}} و آیه {{عربی|انما ولیّکم الله و رسوله والذین آمنوا الذین یقیمون الصلاه و یؤتون الزکوه و هم راکعون}} (مائده آیه ۵۵) دلالت بر نصب امامان معصوم به امر ولایت دارند.</ref> [[امامان معصوم]] از جانب پروردگار به امامت و ولایت منصوب گشته و حق حاکمیت، ولایت و زعامت سیاسی را از ناحیه [[خداوند]] دارند و روایات معصومین هم حاکی از این است که ولایت و زعامت فقهای جامعالشرایط در [[عصر غیبت]] از ناحیه امام معصوم بوده و به نیابت عام از جانب معصوم منصوب شدهاند.<ref>به عنوان مثال امام صادق(ع) در روایت عمربن حنظله به این نصب تصریح میکنند و میفرمایند من کان منکم ممن قد روی حدیثا و نظر فی حلالنا و حرامنا و عرف احکامنا فلیرضوا به حکماً فانی قد جعلته حاکما (اصول کافی جلد اول کتاب فضل العلم، باب اختلاف الحدیث، ص۶۷.)</ref> | ||
لکن مشخص است تا مردم حمایت نکنند این ولایت و زعامت در سطح تشکیل حکومت محقق نخواهد گشت و شرایط و زمینه برای اِعمال حاکمیت فراهم نمیگردد، چنانکه حضرت علی(ع) میفرماید: لا رأی لمن لایطاع.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷</ref> در واقع بدون اقبال و همراهی مردم، بسط ید برای حاکم و زمینه برای اِعمال حاکمیت وی فراهم نیست. و این مطلب از فرمایش حضرت امیر(ع) که فرمود: لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر،<ref>نهج البلاغه، خطبه سوم</ref> در خصوص اِعمال حکومت و حاکمیت ایشان، (با توجه به هجوم مردم برای بیعت) فهمیده میشود که حضور و بیعت بیعت کنندگان زمینه گسترده نفوذ و اعمال ولایت حضرت را فراهم نمود و بهانهای برای مخالفت باقی نگذاشت. | لکن مشخص است تا مردم حمایت نکنند این ولایت و زعامت در سطح تشکیل حکومت محقق نخواهد گشت و شرایط و زمینه برای اِعمال حاکمیت فراهم نمیگردد، چنانکه [[حضرت علی(ع)]] میفرماید: لا رأی لمن لایطاع.<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۷.</ref> در واقع بدون اقبال و همراهی مردم، بسط ید برای حاکم و زمینه برای اِعمال حاکمیت وی فراهم نیست. و این مطلب از فرمایش حضرت امیر(ع) که فرمود: لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر،<ref>نهج البلاغه، خطبه سوم.</ref> در خصوص اِعمال حکومت و حاکمیت ایشان، (با توجه به هجوم مردم برای بیعت) فهمیده میشود که حضور و بیعت بیعت کنندگان زمینه گسترده نفوذ و اعمال ولایت حضرت را فراهم نمود و بهانهای برای مخالفت باقی نگذاشت. | ||
دراین زمینه امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: پیامبر خدا(ص) با من پیمانی بست و فرمود ای پسر ابوطالب، پیشوایی و رهبری امت من در حقیقت از آن توست… اگر مردم بدون نزاع ولایت تو را پذیرفتند در امر حکومت قیام کن و اگر درباره تو اختلاف کردند آنان را به حال خود واگذار.. .<ref>کشف المحجه، ابن طاووس، چاپ بیروت، ص۱۸.</ref> همین روایت مشخص میکند که اگر چه ولایت به حق از آن حضرت امیر(ع) است لکن پذیرش مردم در تحقق حکومت حضرت علی(ع) کار ساز است. در واقع مقبولیت و پذیرش مردم بستر و زمینه حاکمیت و اِعمال حکومت مشروع را فراهم میکند و اگر این مقبولیت و پذیرش مردم نباشد گستره نفوذ و اِعمال حاکمیت و ولایت در حدّ ممکن و مقدور محدود میشود و زمینه گسترش آن فراهم نمیشود. | دراین زمینه [[امیرالمؤمنین(ع)]] فرمودند: [[پیامبر خدا(ص)]] با من پیمانی بست و فرمود: ای پسر ابوطالب، پیشوایی و رهبری امت من در حقیقت از آن توست… اگر مردم بدون نزاع ولایت تو را پذیرفتند در امر حکومت قیام کن و اگر درباره تو اختلاف کردند آنان را به حال خود واگذار.. .<ref>کشف المحجه، ابن طاووس، چاپ بیروت، ص۱۸.</ref> همین روایت مشخص میکند که اگر چه ولایت به حق از آن حضرت امیر(ع) است لکن پذیرش مردم در تحقق حکومت حضرت علی(ع) کار ساز است. در واقع مقبولیت و پذیرش مردم بستر و زمینه حاکمیت و اِعمال حکومت مشروع را فراهم میکند و اگر این مقبولیت و پذیرش مردم نباشد گستره نفوذ و اِعمال حاکمیت و ولایت در حدّ ممکن و مقدور محدود میشود و زمینه گسترش آن فراهم نمیشود. | ||
==حضور مردم پس از استقرار حکومت اسلامی== | ==حضور مردم پس از استقرار حکومت اسلامی== | ||
خط ۵۶: | خط ۶۰: | ||
پیشرفت و توسعه از موضوعاتی که هر نظام سیاسی به دنبال تحقق آن میباشد. در این میان نظامهای سیاسی از منظر رشد و پیشرفت به دو دسته تقسیم میشوند: | پیشرفت و توسعه از موضوعاتی که هر نظام سیاسی به دنبال تحقق آن میباشد. در این میان نظامهای سیاسی از منظر رشد و پیشرفت به دو دسته تقسیم میشوند: | ||
* فاقد الگوی رشد و توسعه مستقل: این نوع | * فاقد الگوی رشد و توسعه مستقل: این نوع حکومت تابع الگوهای غیر بومی و عمدتاً تقلیدی هستند. | ||
* دارای الگوی رشد و توسعه مستقل: این نوع حکومت بر اساس الزامات بومی و فرهنگی خاص خود دارای الگوی رشد میباشد. | * دارای الگوی رشد و توسعه مستقل: این نوع حکومت بر اساس الزامات بومی و فرهنگی خاص خود دارای الگوی رشد میباشد. | ||
از میان این دو دسته، نظام حکومتی اسلام، از نظامهایی است که خود دارای الگوهای رشد و پیشرفت مستقل میباشد. آنچه بیش از هر چیز دیگری در این الگو خود نمایی میکند این است که در این الگو، رشد و پیشرفت مادی و معنوی به صورت توامان و همزمان مد نظر است. بر خلاف الگوهای غربی رشد و توسعه که با توجه به حاکمیت سکولاریسم و مادیگرایی، تنها به فکر رشد و پیشرفت مادی انسانها هستند و کاری با جنبههای معنوی آنها ندارند. | از میان این دو دسته، نظام حکومتی اسلام، از نظامهایی است که خود دارای الگوهای رشد و پیشرفت مستقل میباشد. آنچه بیش از هر چیز دیگری در این الگو خود نمایی میکند این است که در این الگو، رشد و پیشرفت مادی و معنوی به صورت توامان و همزمان مد نظر است. بر خلاف الگوهای غربی رشد و توسعه که با توجه به حاکمیت سکولاریسم و مادیگرایی، تنها به فکر رشد و پیشرفت مادی انسانها هستند و کاری با جنبههای معنوی آنها ندارند. | ||
از منظر اسلام، دنیا و | از منظر اسلام، دنیا و [[آخرت]]، مادیت و معنویت، با یکدیگر در پیوند و ارتباط مستقیم بوده و به همین دلیل، انسان تنها در صورتی به رشد حقیقی میرسد که هر دو جنبه آن با یکدیگر رشد و توسعه پیدا کند و گرنه انسانی که رشد او در جنبههای معنوی او مورد غفلت قرار بگیرد و صرفا به او به عنوان موجودی مادی نگریسته شود حیوانی است که تنها تفاوت آن با سایر جانداران، بالا بودن نسبی قدرت تفکر و نوآوری اوست. | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۶۷: | خط ۷۱: | ||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی =سیاست | ||
| شاخه فرعی۱ = | | شاخه فرعی۱ = | ||
| شاخه فرعی۲ = | | شاخه فرعی۲ = | ||
خط ۷۳: | خط ۷۷: | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه =شد | ||
| تیترها = | | تیترها =شد | ||
| ویرایش = | | ویرایش =شد | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی =شد | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = |