شاخصه‌های حکومت اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
{{درگاه|حکومت دینی}}
{{درگاه|حکومت دینی}}
==تطابق با توحید و حق حاکمیت الهی==
==تطابق با توحید و حق حاکمیت الهی==
هر حکومتی با تکیه بر حاکمیت خود به اعمال اقتدار سیاسی می‌پردازد و خواست خود را در داخل و خارج از کشور تحقق می‌بخشد. مقوم حاکمیت، سلطه و قدرت سیاسی است که حاکم با کاربرد مشروع آن، انسجام و وحدت جامعه را حفظ می‌کند. در خصوص اینکه منشأ حاکمیت چیست، چند نظر مطرح است:
* سلطه و زور یک فرد یا طبقه بر کل جامعه، که از آن به حاکمیت فردی تعبیر می‌شود.
* اراده و پذیرش عمومی مردم، که آن را حاکمیت مردمی گویند.
* مالکیت و ربوبیت حق‌تعالی.


(مشروعیت الهی حکومت) به عبارت دیگر اساس و سرچشمه قدرت سیاسی و توانایی حکومت بر انجام امور و وظایف و اعمال آمریت را «حاکمیت» می‌نامند. هر حکومتی با تکیه بر حاکمیت خود به اعمال اقتدار سیاسی می‌پردازد و خواست خود را در داخل و خارج از کشور تحقق می‌بخشد. مقوم حاکمیت، سلطه و قدرت سیاسی است که حاکم با کاربرد مشروع آن، انسجام و وحدت جامعه را حفظ می‌کند. اما در خصوص این مسئله که منشأ حاکمیت چیست، چند نظر مطرح است.
مهمترین شاخصه حکومت اسلامی وجود مشروعیت الهی در آنست. در نظام سیاسی اسلام بر اساس مبانی دینی و از جمله با مراجعه به آیاتی همچون {{عربی|إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّه}}<ref>(انعام:۵۷)</ref> {{عربی|أَلَا لَهُ الْحُكْمُ|ترجمه=آگاه باشید حکم (خلق) با خداست}}<ref>(انعام:۶۲)</ref> حاکمیت به صورت انحصاری از آن خداوند است و به همین دلیل گفته می‌شود در نظام سیاسی اسلام حاکمیت از ربوبیت تشریعی خداوند سر چشمه می‌گیرد.


# گروهی منشأ حاکمیت را «سلطه و زور» یک فرد یا طبقه می‌دانند که از آن به حاکمیت فردی تعبیر می‌شود.
چنین اعتقادی ایجاب می‌کند که تصرف در امور مخلوقات خدا حتماً با اذن خداوند صورت گیرد، در واقع تشکیل حکومت و تنظیم قوانین و ایجاد نظم مستلزم تصرف در امور انسان‌ها است و این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، نظریه سیاسی اسلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، ۱۳۷۷ش، ج۲، ص۴۰.</ref> یا از طرف او مأذون و منصوب باشد.
# گروهی دیگر منشأ آن را اراده و پذیرش عمومی مردم قلمداد می‌کنند که آن را حاکمیت مردمی گویند.
# گروهی دیگر منشأ حاکمیت را مالکیت و ربوبیت حق تعالی برمی‌شمارند.
در نظام سیاسی اسلام بر اساس مبانی دینی و از جمله با مراجعه به آیاتی همچون «ان الحکم الا لله<ref>انعام/۵۷</ref>»، «الا له الحکم<ref>همان/۶۲</ref>» و … می‌توان دریافت حاکمیت به صورت انحصاری از آن خداوند است و به همین دلیل گفته می‌شود در نظام سیاسی اسلام حاکمیت از ربوبیت تشریعی خداوند سر چشمه می‌گیرد و او ربّ و صاحب اختیار هستی و انسان‌ها می‌باشد. چنین اعتقادی ایجاب می‌کند که تصرف در امور مخلوقات خدا حتماً با اذن خداوند صورت گیرد، در واقع تشکیل حکومت و تنظیم قوانین و ایجاد نظم مستلزم تصرف در امور انسان‌ها و محدود ساختن آزادی افراد است و این امر تنها از سوی کسی رواست که دارای این حق و اختیار باشد<ref>مصباح یزدی، محمدتقی، نظریه سیاسی اسلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۷۷، ج۲، ص۴۰.</ref> یا از طرف او مأذون و منصوب باشد. وقتی خداوند که منشأ حقوق است حق حکومت و ولایت بر مردم را به پیامبر اکرم(ص)، امامان معصوم(ع) یا جانشینان معصوم واگذار نموده است، او حق دارد احکام الهی را در جامعه پیاده کند، چون از ناحیه کسی نصب شده است که همه هستی و حقوق و خوبی‌ها از اوست.<ref>مصباح یزدی، محمد تقی، نظریه سیاسی اسلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، ۱۳۷۸ش، ج۲، ص۴۰.</ref> بر این اساس در بینش اسلامی، منبع و سرچشمه مشروعیت، الهی بوده و از ولایت تشریعی و اراده تشریعی خداوند سرچشمه می‌گیرد، روح مشروعیت را اذن الهی تشکیل می‌دهد و رأی و خواست مردم در مقام فعلیت بخشیدن و عینیت بخشیدن به حکومت و زمینه‌سازی برای تشکیل حکومت، مؤثر است، پس این‌طور نیست که رأی مردم در مشروعیت دخالت داشته باشد به گونه ای که این رأی موجب نفوذ در حوزه مشروعیت باشد، حوزه مشروعیت همیشه از نظر تطرق<ref>راهیابی و دخالت و نفوذ</ref> مردمی مصون است و حوزه مقبولیت همیشه برای تطرق مردمی باز می‌باشد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، شریعت، روح سیاست، سیاست متعالیه از منظر حکمت متعالیه، نشست‌ها و گفتگوها، قم، پژوهشکده علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۷ش، ص۱۸۱.</ref> در نتیجه بر اساس آموزه‌های دینی، منبع مشروعیت از ناحیه خداوند است و از ولایت و اراده تشریعی او سرچشمه می‌گیرد و مردم هیچ حقی در این حوزه ندارند.


==مقبولیت مردمی در استقرار حکومت اسلامی==
==مقبولیت مردمی در استقرار حکومت اسلامی==
۷٬۲۳۰

ویرایش