automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۲۲۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
خط ۵: | خط ۴: | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
راعنا در زبان عربی به معنای مراعات ما را کن است اما در زبان عبری فحش و ناسزا است. در قرآن خطاب به مؤمنین آمده است که از کلمه انظرنا استفاده کنید نه راعنا که دستاویز یهودیان برای استهزاء شود. | |||
== | == متن آیه == | ||
ابن | {{قرآن بزرگ|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَقُولُوا رَاعِنَا وَقُولُوا انْظُرْنَا | ||
| سوره = بقره | |||
| آیه = ۱۰۴ | |||
| ترجمه = اى كسانى كه ايمان آوردهايد، نگوييد: «راعنا»، و بگوييد: «انظرنا»، | |||
}} | |||
== تفاوت معنای راعنا در زبان عربی و عبری == | |||
[[ابن عباس]]، مفسر معروف نقل میکند: مسلمانان صدر اسلام هنگامی که [[پیامبر(ص)]] مشغول سخن گفتن بود و بیان آیات و احکام الهی میکرد، گاهی از او میخواستند کمی با تأنی سخن بگوید تا بتواند مطالب را خوب درک کنند و سؤالات و خواستههای خود را نیز مطرح نمایند. | |||
برای این درخواست جمله «راعنا» که از ماده «الرعی» به معنی مهلت دادن است به کار میبردند، ولی یهود کلمه «راعنا» را از ماده «الرعونه» به معنی کودنی و حماقت است استعمال میکردند (در صورت اول مفهومش این است که به ما مهلت بده، ولی در صورت دوم این است که «ما را تحمیق کن!»). | برای این درخواست جمله «راعنا» که از ماده «الرعی» به معنی مهلت دادن است به کار میبردند، ولی یهود کلمه «راعنا» را از ماده «الرعونه» به معنی کودنی و حماقت است استعمال میکردند (در صورت اول مفهومش این است که به ما مهلت بده، ولی در صورت دوم این است که «ما را تحمیق کن!»). | ||
خط ۱۶: | خط ۲۲: | ||
بعضی دیگر از مفسران گفتهاند: که جمله «راعنا» در لغت یهود یک نوع دشنام است و مفهومش این بود «بشنو که هرگز نشنوی» این جمله را تکرار میکردند و میخندیدند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، اول، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص ۳۸۴.</ref> | بعضی دیگر از مفسران گفتهاند: که جمله «راعنا» در لغت یهود یک نوع دشنام است و مفهومش این بود «بشنو که هرگز نشنوی» این جمله را تکرار میکردند و میخندیدند.<ref>مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الإسلامیه، اول، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص ۳۸۴.</ref> | ||
واژه «راعنا» در آیه ۴۶ سوره نساء نیز از زبان یهود آمده است.<ref>برخی از آنان که یهودیاند، سخنان را از جایگاههایش میگردانند، و در حالی که زبانشان را میپیچانند، و به دین (اسلام) طعنه میزنند، میگویند: «شنیدیم و نافرمانی کردیم. و (نیز میگویند:) بشنو، در حالی که غیر شنوندهای! و (به قصد توهین میگویند: راعِنا (که به معنای «ما را احمق کن» است)» و اگر (بر فرض) آنان میگفتند: «شنیدیم و اطاعت کردیم و (سخنان ما را) بشنو و به ما مهلت بده (تا حقایق را درک کنیم)» حتماً برایشان بهتر و پایدارتر بود. و لیکن خدا، آنان را بخاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است از این رو جز اندکی ایمان نمیآورند.</ref> از این آیه به خوبی استفاده میشود که مسلمانان باید در برنامههای خود مراقب باشند که هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتی از یک جمله کوتاه که ممکن است سوژهای برای سوء استفاده دشمنان قرار گیرد احتراز جویند.{{پایان پاسخ}} | |||
واژه «راعنا» در آیه ۴۶ سوره نساء نیز از زبان یهود آمده است.<ref>برخی از آنان که یهودیاند، سخنان را از جایگاههایش میگردانند، و در حالی که زبانشان را میپیچانند، و به دین (اسلام) طعنه میزنند، میگویند: «شنیدیم و نافرمانی کردیم. و (نیز میگویند:) بشنو، در حالی که غیر شنوندهای! و (به قصد توهین میگویند: راعِنا (که به معنای «ما را احمق کن» است)» و اگر (بر فرض) آنان میگفتند: «شنیدیم و اطاعت کردیم و (سخنان ما را) بشنو و به ما مهلت بده (تا حقایق را درک کنیم)» حتماً برایشان بهتر و پایدارتر بود. و لیکن خدا، آنان را بخاطر کفرشان، از رحمت خود دور ساخته است از این رو جز اندکی ایمان نمیآورند.</ref> | |||
از این آیه به خوبی استفاده میشود که مسلمانان باید در برنامههای خود مراقب باشند که هرگز بهانه به دست دشمن ندهند، حتی از یک جمله کوتاه که ممکن است | |||
{{پایان پاسخ}} | |||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} | ||
== مطالعه بیشتر == | == مطالعه بیشتر == | ||
* تفسیر نمونه، ج۱، ص۳۸۳–۳۸۵. | |||
* بینات در شأن نزول آیات، ص۲۵. | |||
موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص۳۷۰–۳۷۴. | * موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، پنجم، ۱۳۷۴ ش، ج۱، ص۳۷۰–۳۷۴. | ||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | {{پایان مطالعه بیشتر}} | ||