هرمنوتیک: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۹ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۴ نوامبر ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}


هرمنوتیک به معنای [[تفسیر]] و تأویل آمده است.<ref name=":1">[http://ensani.ir/fa/article/61715/%D9%87%D8%B1%D9%85%D9%86%D9%88%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D8%A2%D9%86 قنبری، آیت، «هرمنوتیک و انواع آن»]</ref> هرمنوتیک در ابتدا تنها در متون دینی بود، اما درک و کشف این نکته که هستى نیز به اندازه دین، رازدار است و دیدن نوعى رابطه متقابل بین دین و هستى، هرمنوتیک را از عرصه دین به عرصه هستى نیز کشاند.<ref name=":1" />
هرمنوتیک به معنای [[تفسیر]] و تأویل برای فهم معنا دانسته شده است.<ref name=":1">[http://ensani.ir/fa/article/61715/%D9%87%D8%B1%D9%85%D9%86%D9%88%D8%AA%DB%8C%DA%A9-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D8%A2%D9%86 قنبری، آیت، «هرمنوتیک و انواع آن»]</ref> هرمنوتیک در ابتدا تنها در متون دینی بود، اما درک و کشف این نکته که هستى نیز به اندازه دین، رازدار است، هرمنوتیک را از عرصه دین به عرصه هستى نیز کشاند.<ref name=":1" />


شلایرماخر که از او به عنوان بنیان‌گذار علم هرمنوتیک نوین یاد می‌شود، معتقد بود در روند تفسیر علاوه بر آشنایی با لغت و قواعد دستور زبان، امر دیگری لازم است که تفسیرکننده باید بتواند شخصیت نویسنده یا گوینده را در یابد، آن را بازسازی کند و منظور او را حدس بزند.<ref>ر. ک. علم هرمنوتیک، ص۹۵–۹۸.</ref> او در عبارتی می‌گوید «شیوه حدس آن است که انسان به وسیله آن و از طریق قرار دادن خود به جای دیگری، سعی کند تا به‌طور مستقیم آن شخص را در خود در یابد».<ref>ر. ک. وین پراد فوت، تجربه دینی، ترجمه عباس یزادانی، قم: انتشارات طه، ۱۳۷۷، ص۷۸.</ref>
شلایرماخر که از او به عنوان بنیان‌گذار علم هرمنوتیک نوین یاد می‌شود، معتقد بود در روند تفسیر علاوه بر آشنایی با لغت و قواعد دستور زبان، امر دیگری لازم است که تفسیرکننده باید بتواند شخصیت نویسنده یا گوینده را در یابد، آن را بازسازی کند و منظور او را حدس بزند.<ref>ر. ک. علم هرمنوتیک، ص۹۵–۹۸.</ref> او در عبارتی می‌گوید «شیوه حدس آن است که انسان به وسیله آن و از طریق قرار دادن خود به جای دیگری، سعی کند تا به‌طور مستقیم آن شخص را در خود در یابد».<ref>ر. ک. وین پراد فوت، تجربه دینی، ترجمه عباس یزادانی، قم: انتشارات طه، ۱۳۷۷، ص۷۸.</ref>


دیلتای (۱۸۳۳–۱۹۱۱م) متفکر آلمانی، نظریه شلایرماخر را که معتقد بود هدف مفسر این است که نیت مؤلف را در یابد را پذیرفت اما با یک گام جلوتر از او، مدعی شد که تفسیر، احیای مجدد تجربه مؤلف است. افزون بر آن، او قلمرو هرمنوتیک را گسترش داد. به نظر او، هرمنوتیک تنها به متون نوشتاری و گفتارهای شفاهی اختصاص ندارد بلکه شامل همه تعابیر و پدیده‌های فرهنگی چون نقاشی، طراحی، قطعه موسیقی و … می‌شود که همه اینها از طریق هرمنوتیک، دوباره تجربه و ادراک می‌شود.<ref>تجربه دینی، ص۸۲.</ref>
دیلتای (۱۸۳۳–۱۹۱۱م) متفکر آلمانی، نظریه شلایرماخر را که معتقد بود هدف مفسر این است که نیت مؤلف را در یابد را پذیرفت اما مدعی شد که تفسیر، احیای مجدد تجربه مؤلف است. افزون بر آن، او قلمرو هرمنوتیک را گسترش داد. به نظر او، هرمنوتیک تنها به متون نوشتاری و گفتارهای شفاهی اختصاص ندارد بلکه شامل همه تعابیر و پدیده‌های فرهنگی چون نقاشی، طراحی، قطعه موسیقی و … می‌شود که همه اینها از طریق هرمنوتیک، دوباره تجربه و ادراک می‌شود.<ref>تجربه دینی، ص۸۲.</ref>


هرمنوتیک با مارتین هیدگر (۱۸۸۹–۱۹۷۶ م) وارد مرحله جدیدی شد. براساس نگرش هیدگر، پدیده فهم را باید به گونه‌ای فلسفی بررسی کرد.<ref>درآمدی بر هرمنوتیک، ص۱۳۵.</ref> از نظر هیدگر، فهم، امری تاریخمند و گذراست و پیش ساختارها نقش اساسی در پیدایش فهم انسانی دارند. فهم و تفسیر در درون ذهنیت‌ها و پیش ساختارهای شکل گرفته معنا می‌یابد.<ref>درآمدی بر هرمنوتیک، ص۱۳۵، ص۱۶۵.</ref>
هرمنوتیک با مارتین هیدگر (۱۸۸۹–۱۹۷۶ م) وارد مرحله جدیدی شد. براساس نگرش هیدگر، پدیده فهم را باید به گونه‌ای فلسفی بررسی کرد.<ref>درآمدی بر هرمنوتیک، ص۱۳۵.</ref> از نظر هیدگر، فهم، امری تاریخمند و گذراست و پیش ساختارها نقش اساسی در پیدایش فهم انسانی دارند. فهم و تفسیر در درون ذهنیت‌ها و پیش ساختارهای شکل گرفته معنا می‌یابد.<ref>درآمدی بر هرمنوتیک، ص۱۳۵، ص۱۶۵.</ref>


گادامر کار فلسفی هایدگر را دنبال کرد. به عقیده وی، تفسیر و فهم متن، یکی‌شدن ذهن مفسر با متن است. در یک طرف، مفسر و ذهنیت و افق معنایی او قرار دارد و در سویی دیگر متن و افق معنایی آن. تفسیر، ترکیب و یکی‌شدن افق گذشته (متن) با افق کنونی (ذهن مفسر) است. کار هرمنوتیک، اتصال دادن این افق‌ها به هم و برقرار کردن نوعی هم‌سخنی و دیالوگ میان مفسر و متن است.<ref name=":0">هرمنوتیک مدرن، بابک احمدی، مهران مهاجر، محمد نبوی، تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۷، ص۹۴–۹۹ و علم هرمنوتیک، همان، ص۱۹۹–۲۰۳.</ref>
گادامر کار فلسفی هایدگر را دنبال کرد. به عقیده وی، تفسیر و فهم متن، یکی‌شدن ذهن مفسر با متن است. در یک طرف، مفسر و ذهنیت و افق معنایی او قرار دارد و در سویی دیگر. تفسیر، ترکیب و یکی‌شدن افق گذشته (متن) با افق کنونی (ذهن مفسر) است. کار هرمنوتیک، اتصال دادن این افق‌ها به هم و برقرار کردن هم‌سخنی و دیالوگ میان مفسر و متن است.<ref name=":0">هرمنوتیک مدرن، بابک احمدی، مهران مهاجر، محمد نبوی، تهران: نشر مرکز، ۱۳۷۷، ص۹۴–۹۹ و علم هرمنوتیک، همان، ص۱۹۹–۲۰۳.</ref>


گادامر تأکید دارد که همه فهم‌ها و قرائت‌هایی که از متن به‌دست می‌آید، معتبر هستند. در نگاه هرمنوتیکی گادامر کشف نیت مؤلف مورد توجه نیست: زیرا متن را نباید تجلی و تبلور ذهنیت مؤلف دانست. متن تجلی گفتگوی هر مفسر با متن است. نهایتاً ما نمی‌توانیم در پی آن باشیم که تفسیر ما صحیح یا بهتر از تفسیر دیگران باشد؛ چراکه فهم‌ها در مقایسه با مقصود مؤلف سنجیده نمی‌شود. پس اساساً فهم درست و نادرست، صحیح و ناصحیح و بهتر و بدتر در دیدگاه او وجود ندارد.<ref name=":0" />
گادامر تأکید دارد که همه فهم‌ها و قرائت‌هایی که از متن به‌دست می‌آید، معتبر هستند. در نگاه هرمنوتیکی گادامر کشف نیت مؤلف مورد توجه نیست: زیرا متن را نباید تجلی و تبلور ذهنیت مؤلف دانست. متن تجلی گفتگوی هر مفسر با متن است. نهایتاً ما نمی‌توانیم در پی آن باشیم که تفسیر ما صحیح یا بهتر از تفسیر دیگران باشد؛ چراکه فهم‌ها در مقایسه با مقصود مؤلف سنجیده نمی‌شود. پس اساساً فهم درست و نادرست، صحیح و ناصحیح و بهتر و بدتر در دیدگاه او وجود ندارد.<ref name=":0" />
۱۱٬۹۱۳

ویرایش