automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) (ابرابزار) |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱: | خط ۱۱: | ||
خشیت در قرآن کریم به معنای ترس و بیمی است که با تعظیم و بزرگداشت چیزی همراه است. و بیشتر این حالت از راه علم و آگاهی نسبت به چیزی که از آن خشیّت و بیم هست، حاصل میشود. | خشیت در قرآن کریم به معنای ترس و بیمی است که با تعظیم و بزرگداشت چیزی همراه است. و بیشتر این حالت از راه علم و آگاهی نسبت به چیزی که از آن خشیّت و بیم هست، حاصل میشود. | ||
لذا دانشمندان مصداق چنین حالتی هستند.<ref>راغب اصفهانی، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، تهران، انتشارات مرتضوی، ج۱، ص۶۰۴.</ref> که خداوند تبارک و تعالی میفرمایند: {{قرآن|... إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء}}.<ref>فاطر / ۲۸.</ref>.. | لذا دانشمندان مصداق چنین حالتی هستند.<ref>راغب اصفهانی، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، تهران، انتشارات مرتضوی، ج۱، ص۶۰۴.</ref> که خداوند تبارک و تعالی میفرمایند: {{قرآن|... إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء}}.<ref>فاطر / ۲۸.</ref>.. «از میان اصناف بندگان تنها، مردمان عالم و دانا، مطیع و خدا ترسند». | ||
تنها و تنها، عالمان از خدا میترسند، علم خشیّت آور است؛ یعنی هر که علم دارد، خشیّت دارد و از آن سو در ادعیه تصریح شده است که هر کس خشیّت ندارد. عالم نیست.<ref>شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق، ص۴۷۲، دعای روز چهارشنبه.</ref> | تنها و تنها، عالمان از خدا میترسند، علم خشیّت آور است؛ یعنی هر که علم دارد، خشیّت دارد و از آن سو در ادعیه تصریح شده است که هر کس خشیّت ندارد. عالم نیست.<ref>شیخ طوسی، مصباح المتهجد، بیروت، مؤسسه فقه الشیعه، ۱۴۱۱ق، ص۴۷۲، دعای روز چهارشنبه.</ref> | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
گرچه لفظ خوف و خشیّت به یک معناست؛ ولی اهل دل بین این دو فرق میگذارند. به این ترتیب که ریشه و منشأ این دو از هم جداست، چون ریشهٔ خوف احساس ناراحتی از چیزی که ناپسند است و ترس از عقاب و عذابی که ارتکاب گناه یا ترک واجبات به دنبال دارد و چون احتمال میدهد که در واجبات خلل و کوتاهی رخ داده باشد یا احیاناً معصیت و گناهی انجام داده باشد، انتظار عذاب دارد و احتمال کیفر میدهد و این حالت را اکثر مردم میتوانند داشته باشند، امّا خشیّت، حق و ترس از محرومیت و محجوب شدن از مقام قرب الهی به دست میآید نه احتمال عذاب و کیفر، و این چنین حالتی منحصر است به آن بندگان پاکی که اطلاع و آگاهی کامل بر عصمت و جلال و کبریائی او داشته و لذت قرب به حق را درک نموده باشد.<ref>همان، ص۳۶۸.</ref> | گرچه لفظ خوف و خشیّت به یک معناست؛ ولی اهل دل بین این دو فرق میگذارند. به این ترتیب که ریشه و منشأ این دو از هم جداست، چون ریشهٔ خوف احساس ناراحتی از چیزی که ناپسند است و ترس از عقاب و عذابی که ارتکاب گناه یا ترک واجبات به دنبال دارد و چون احتمال میدهد که در واجبات خلل و کوتاهی رخ داده باشد یا احیاناً معصیت و گناهی انجام داده باشد، انتظار عذاب دارد و احتمال کیفر میدهد و این حالت را اکثر مردم میتوانند داشته باشند، امّا خشیّت، حق و ترس از محرومیت و محجوب شدن از مقام قرب الهی به دست میآید نه احتمال عذاب و کیفر، و این چنین حالتی منحصر است به آن بندگان پاکی که اطلاع و آگاهی کامل بر عصمت و جلال و کبریائی او داشته و لذت قرب به حق را درک نموده باشد.<ref>همان، ص۳۶۸.</ref> | ||
پس در نتیجه خشیّت و خدا ترسی، از عناصر ارزشمند روحی است که در ارتباط انسان با جلال و جبروت الهی ظهور مییابد: {{قرآن|مَنْ خَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ | پس در نتیجه خشیّت و خدا ترسی، از عناصر ارزشمند روحی است که در ارتباط انسان با جلال و جبروت الهی ظهور مییابد: {{قرآن|مَنْ خَشِیَ الرَّحْمَن بِالْغَیْبِ وَجَاء بِقَلْبٍ مُّنِیبٍ}}<ref>ق / ۳۳.</ref> آن کس که از خدای مهربان در باطن ترسید و با قلب خاشع و نالان به درگاه او بازآمد. هر کس از خشیّت الهی از دیدگانش اشک ریزد و هر قطره ای که از دیده او بچکد، هموزن کوه احد ثواب در میزان عملش بنهند و نیز هر قطره ای، او را در بهشت چشمه ای دهند که در کنارش شهرها و قصرهائی باشد که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر دل هیچ بنده ای خطور نکرده باشد».<ref>شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه غفاری، تهران، کتابفروشی صدوق، چاپ اول، بی تا، ج۱، ص۶۸۰.</ref> | ||
{{پایان پاسخ}} | {{پایان پاسخ}} | ||
{{مطالعه بیشتر}} | {{مطالعه بیشتر}} |