تفاوت حکم دیه در آیه ۹۲ سوره نساء: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۲۸: خط ۲۸:
در این آیه، حکم دوم در ازای قتل غیر عمد با دو حکم دیگر تفاوت دارد. برای تبیین این تفاوت، باید به چند نکته توجه کرد:
در این آیه، حکم دوم در ازای قتل غیر عمد با دو حکم دیگر تفاوت دارد. برای تبیین این تفاوت، باید به چند نکته توجه کرد:


* بر خلاف تصور عموم مردم، دیه در نظام کیفری اسلام، بهای خون مقتول نیست. انسانی که به ناحق کشته شود، حتی اگر کافر باشد، هیچ چیزی نمی‌تواند خون ریخته شده و حیات سلب‌شده او را جبران کند. قرآن در آیات مختلفی، انسان‌ها را از ریختن خون بی‌گناه بیم داده و حفظ جان‌های محترم را، فارغ از اینکه مؤمن یا کافر باشند، از مهم‌ترین و اولی‌ترین اصول اخلاقی دانسته‌است.<ref>.. {{عربی|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۚ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ|سوره=انعام|آیه=۱۵۱}}</ref>
===دیه ملاک ارزش‌گذاری انسان نیست===
بر خلاف تصور عموم مردم، دیه در نظام کیفری اسلام، بهای خون مقتول نیست. انسانی که به ناحق کشته شود، حتی اگر کافر باشد، هیچ چیزی نمی‌تواند خون ریخته شده و حیات سلب‌شده او را جبران کند. قرآن در آیات مختلفی، انسان‌ها را از ریختن خون بی‌گناه بیم داده و حفظ جان‌های محترم را، فارغ از اینکه مؤمن یا کافر باشند، از مهم‌ترین و اولی‌ترین اصول اخلاقی دانسته‌است.<ref>.. {{عربی|وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ۚ ذَٰلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ|سوره=انعام|آیه=۱۵۱}}</ref>


خداوند در جای دیگری با صراحت بیشتر، کشتن انسانی بی‌گناه را برابر با کشتن تمام انسان‌ها و در مقابل، زنده‌کردن انسانی را برابر با زنده‌کردن تمام انسان‌ها معرفی می‌کند و در این امر، تفاوتی میان مؤمن و غیرمؤمن نمی‌گذارد.<ref>{{عربی|.. أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ|سوره=مائده|آیه=۳۲}}</ref>بنابراین فلسفه انسان‌شناختی، دیه‌ای که قاتل به خانواده مقتول می‌پردازد هرگز بهای خون مقتول نیست و نباید آن را ملاک ارزش‌گذاری اخلاقی و انسانی بر روی انسان‌ها تلقی کرد و بر اساس آن پرسید که چرا میان مرد و زن، بنده و آزاد، کافر و مؤمن،... تفاوت نهاده شده است. نمی‌توان پذیرفت که خسارت وارد شده به جامعه در صورت کشته‌شدن یک عالم یا مصلح اجتماعی، با پرداخت مال قابل جبران است! نمی‌توان باور کرد که ارزش انسانی کم‌سواد و معمولی با فردی متخصص و متعهد برابر است؟! در حالی که دیه آن‌ها مساوی است؟! ارزش انسان‌ها به ایمان، اخلاق، علم و خدمت به جامعه است که با هیچ شئ مادی قابل ارزش‌گذاری نیست!
خداوند در جای دیگری با صراحت بیشتر، کشتن انسانی بی‌گناه را برابر با کشتن تمام انسان‌ها و در مقابل، زنده‌کردن انسانی را برابر با زنده‌کردن تمام انسان‌ها معرفی می‌کند و در این امر، تفاوتی میان مؤمن و غیرمؤمن نمی‌گذارد.<ref>{{عربی|.. أَنَّهُ مَنْ قَتَلَ نَفْسًا بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعًا وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا ۚ|سوره=مائده|آیه=۳۲}}</ref>بنابراین فلسفه انسان‌شناختی، دیه‌ای که قاتل به خانواده مقتول می‌پردازد هرگز بهای خون مقتول نیست و نباید آن را ملاک ارزش‌گذاری اخلاقی و انسانی بر روی انسان‌ها تلقی کرد و بر اساس آن پرسید که چرا میان مرد و زن، بنده و آزاد، کافر و مؤمن،... تفاوت نهاده شده است. نمی‌توان پذیرفت که خسارت وارد شده به جامعه در صورت کشته‌شدن یک عالم یا مصلح اجتماعی، با پرداخت مال قابل جبران است! نمی‌توان باور کرد که ارزش انسانی کم‌سواد و معمولی با فردی متخصص و متعهد برابر است؟! در حالی که دیه آن‌ها مساوی است؟! ارزش انسان‌ها به ایمان، اخلاق، علم و خدمت به جامعه است که با هیچ شئ مادی قابل ارزش‌گذاری نیست!


* از نگاه نظام کیفری اسلام، دیه، نوعی تنبیه مالی و نیز جبران خسارت مالی و اقتصادی است که با کشته‌شدن مقتول به خانواده او وارد می‌شود. قاتل با پرداخت دیه، در واقع، بخشی از هزینه‌های زندگی خانواده مقتول را، جبران می‌کند. از این رو بسته به نقش اقتصادی فرد در خانواده و جامعه، دیه او هم کم یا زیاد می‌شود. به عنوان مثال از آن جا که مسؤولیت تأمین نیازمندی‌های اقتصادی خانواده با مردان است و زنان هیچ گونه مسؤولیتی در این خصوص ندارند، طبیعتاً با از بین‌رفتن مردی از یک خانواده، خسارت بیش‌تری به آن وارد می‌شود و به‌طور منطقی باید خسارتی که قاتل، مکلف به جبران آن است، بیش‌تر باشد. اما دیه، هرگز به معنای ارزش‌گذاری بر شخصیت انسانی زن و مرد نیست و نمی‌توان از این تفاوت، نتیجه گرفت که پس از نظر اسلام، شخصیت مرد از شخصیت زن ارزش‌مندتر است؛ زیرا از نگاه اسلام، ارزش هرانسانی به ملاک خردورزی،<ref>{{عربی|اول ما خلق الله العقل… ثم قال بک اعاقب و بک اثیب}}؛ اصول کافی کتاب العقل، حدیث اول.</ref> علم سودمند،<ref>... {{عربی|هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون انما یتذکر اولوالالباب}} (زمر: ۹)</ref> تقوا،<ref>{{عربی|... ان اکرمکم عندالله اتقکم…}} (حجرات: ۱۳)</ref> پیراستگی از خصلت‌های پست و آراستگی به خصائل نیک<ref>قال الامام الرضا(ع): اقربکم منی مجلسا یوم القیمه احسنکم خلقاً و خیرکم لاهله؛ مسند الامام الرضا، ج۱، ص۳۰۵.</ref> و قرب الی‌الله است و ای بسا زنانی که در این عرصه گوی سبقت را از مردان بربایند و ارزشی برابر با هزاران مرد داشته باشند.<ref>با اشاره به آیات پایانی سوره تحریم و تکریم قرآن کریم از شخصیت حضرت مریم و حضرت آسیه و نیز روایات فراوانی که در منزلت زنانی چون حضرت خدیجه و حضرت زهرا و دیگر بانوان بلندمرتبه که درود و سلام خداوند بر همه آنان باد.</ref> شاهد این سخن این است که اگر کسی پیامبر خدا را نیز بکشد، دیه‌ای که باید بپردازد با دیه دیگر مسلمانان تفاوتی ندارد. پس دیه و مقدار آن، ملاک ارزش‌گذاری انسانی و معنوی نیست.
===پرداخت دیه، تنبیه مالی قاتل===
از نگاه نظام کیفری اسلام، دیه، نوعی تنبیه مالی و نیز جبران خسارت مالی و اقتصادی است که با کشته‌شدن مقتول به خانواده او وارد می‌شود. قاتل با پرداخت دیه، در واقع، بخشی از هزینه‌های زندگی خانواده مقتول را، جبران می‌کند. از این رو بسته به نقش اقتصادی فرد در خانواده و جامعه، دیه او هم کم یا زیاد می‌شود. به عنوان مثال از آن جا که مسؤولیت تأمین نیازمندی‌های اقتصادی خانواده با مردان است و زنان هیچ گونه مسؤولیتی در این خصوص ندارند، طبیعتاً با از بین‌رفتن مردی از یک خانواده، خسارت بیش‌تری به آن وارد می‌شود و به‌طور منطقی باید خسارتی که قاتل، مکلف به جبران آن است، بیش‌تر باشد. اما دیه، هرگز به معنای ارزش‌گذاری بر شخصیت انسانی زن و مرد نیست و نمی‌توان از این تفاوت، نتیجه گرفت که پس از نظر اسلام، شخصیت مرد از شخصیت زن ارزش‌مندتر است؛ زیرا از نگاه اسلام، ارزش هرانسانی به ملاک خردورزی،<ref>{{عربی|اول ما خلق الله العقل… ثم قال بک اعاقب و بک اثیب}}؛ اصول کافی کتاب العقل، حدیث اول.</ref> علم سودمند،<ref>... {{عربی|هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون انما یتذکر اولوالالباب}} (زمر: ۹)</ref> تقوا،<ref>{{عربی|... ان اکرمکم عندالله اتقکم…}} (حجرات: ۱۳)</ref> پیراستگی از خصلت‌های پست و آراستگی به خصائل نیک<ref>قال الامام الرضا(ع): اقربکم منی مجلسا یوم القیمه احسنکم خلقاً و خیرکم لاهله؛ مسند الامام الرضا، ج۱، ص۳۰۵.</ref> و قرب الی‌الله است و ای بسا زنانی که در این عرصه گوی سبقت را از مردان بربایند و ارزشی برابر با هزاران مرد داشته باشند.<ref>با اشاره به آیات پایانی سوره تحریم و تکریم قرآن کریم از شخصیت حضرت مریم و حضرت آسیه و نیز روایات فراوانی که در منزلت زنانی چون حضرت خدیجه و حضرت زهرا و دیگر بانوان بلندمرتبه که درود و سلام خداوند بر همه آنان باد.</ref> شاهد این سخن این است که اگر کسی پیامبر خدا را نیز بکشد، دیه‌ای که باید بپردازد با دیه دیگر مسلمانان تفاوتی ندارد. پس دیه و مقدار آن، ملاک ارزش‌گذاری انسانی و معنوی نیست.


* درباره حکمت تفاوت دیه مؤمنی که متعلق به گروهی کافران حربی است با مؤمنی که متعلق به گروهی از کافران معاهد است، توجه به این نکته راهگشاست که در صورت اول، هرچند قاتل، به سبب انجام خطایی بزرگ، باید بندهٔ مؤمنی را آزاد کند یا دو ماه پی‌درپی روزه بگیرد، اما نباید دیه‌ای به خانواده مقتول بپردازد؛ زیرا بنابر فرض مسئله، مقتول، متعلق به خانواده‌ای از کافران حربی است و اگر مبلغ دیه به این کافران داده شود، به احتمال قوی در راه مبارزه و ستیز با اسلام هزینه خواهد شد. این حکم، فارغ از خاستگاه شرعی، مبنای عقلی و عقلایی دارد؛ زیرا عقل و عقلا چنین داوری می‌کنند که اگر با کسانی در جنگ هستیم، هرگونه کمک مالی به آن‌ها، در واقع تجهیز دشمن به زیان جبهه خودی است و این کار، یقیناً کاری نادرست، غیرمنطقی و غیراخلاقی است. نکته دیگری که باید بر آن افزود این است که از نگاه فقهی و حقوقی اسلام، جان و مال کافران حربی، که در صدد نابود کردن اسلام و مسلمانان هستند و برای جان و مال مسلمانان ارزشی قائل نیستند و اگر فرصتی بیابند همه را نابود کرده یا تصاحب می‌کنند، ارزشی ندارد و می‌توان در صورت امکان، اموال آن‌ها را تصاحب کرد. همچنانکه کافران حربی نیز همین نگرش و رفتار را با مسلمانان دارند؛ بنابراین پرداخت دیه به خانواده‌ای که جزء کافران حربی محسوب می‌شوند، کاری برخلاف حکم اسلام درباره جان و مال کافران حربی است. پس روشن شد که این دو حکم، در واقع بر دو موضوع متفاوت بار شده است؛ حکم لزوم پرداخت دیه، متعلق به موضوع قتل مقتول مؤمنی است که از گروه کافران معاهد است و حکم عدم لزوم پرداخت دیه، مربوط به موضوع قتل مقتول مؤمنی است که متعلق به گروه کافران حربی است. از این رو با تفاوت موضوع، طبعا حکم نیز متفاوت خواهد بود!
===عدم تامین مالی دشمنان===
درباره حکمت تفاوت دیه مؤمنی که متعلق به گروهی کافران حربی است با مؤمنی که متعلق به گروهی از کافران معاهد است، توجه به این نکته راهگشاست که در صورت اول، هرچند قاتل، به سبب انجام خطایی بزرگ، باید بندهٔ مؤمنی را آزاد کند یا دو ماه پی‌درپی روزه بگیرد، اما نباید دیه‌ای به خانواده مقتول بپردازد؛ زیرا بنابر فرض مسئله، مقتول، متعلق به خانواده‌ای از کافران حربی است و اگر مبلغ دیه به این کافران داده شود، به احتمال قوی در راه مبارزه و ستیز با اسلام هزینه خواهد شد. این حکم، فارغ از خاستگاه شرعی، مبنای عقلی و عقلایی دارد؛ زیرا عقل و عقلا چنین داوری می‌کنند که اگر با کسانی در جنگ هستیم، هرگونه کمک مالی به آن‌ها، در واقع تجهیز دشمن به زیان جبهه خودی است و این کار، یقیناً کاری نادرست، غیرمنطقی و غیراخلاقی است. نکته دیگری که باید بر آن افزود این است که از نگاه فقهی و حقوقی اسلام، جان و مال کافران حربی، که در صدد نابود کردن اسلام و مسلمانان هستند و برای جان و مال مسلمانان ارزشی قائل نیستند و اگر فرصتی بیابند همه را نابود کرده یا تصاحب می‌کنند، ارزشی ندارد و می‌توان در صورت امکان، اموال آن‌ها را تصاحب کرد. همچنانکه کافران حربی نیز همین نگرش و رفتار را با مسلمانان دارند؛ بنابراین پرداخت دیه به خانواده‌ای که جزء کافران حربی محسوب می‌شوند، کاری برخلاف حکم اسلام درباره جان و مال کافران حربی است. پس روشن شد که این دو حکم، در واقع بر دو موضوع متفاوت بار شده است؛ حکم لزوم پرداخت دیه، متعلق به موضوع قتل مقتول مؤمنی است که از گروه کافران معاهد است و حکم عدم لزوم پرداخت دیه، مربوط به موضوع قتل مقتول مؤمنی است که متعلق به گروه کافران حربی است. از این رو با تفاوت موضوع، طبعا حکم نیز متفاوت خواهد بود!
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


۷٬۲۳۰

ویرایش