automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جز (ابرابزار) |
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
بنابراین انگیزه و هدف امام حسین(ع) از قیام خونین کربلا چیزی جز عمل به وظیفه شرعی و انجام تکالیف الهی نبود. | بنابراین انگیزه و هدف امام حسین(ع) از قیام خونین کربلا چیزی جز عمل به وظیفه شرعی و انجام تکالیف الهی نبود. | ||
==نقش خواست مردم در قیام عاشورا== | |||
یکی از نکات قابل توجه در قیام امام و به طور کلی موضوع جایگاه حاکمیت سیاسی معصومین یا نایبان ایشان، مسئله توجه به نقش رضایت و خواست مردم در آن است و آن این که به طور حتم شکلگیری حاکمیت سیاسی حاکم اسلامی و اعمال این حاکمیت پس از پذیرش، اعلام رضایت و اقبال مردمی به آن تحقق یافتنی است؛ چنانکه اساس حکومت رسول خدا صلّی الله علیه و آله در مدینه، حاکمیت سیاسی امیرمؤمنان علی علیه السّلام در کوفه و پس از ایشان دوران بسیار کوتاه حکومت امام حسن مجتبی علیه السّلام در پی اعلام حمایت و بیعت گروههای کثیری از مسلمانان با آنان تحقق یافت و استمرار آن نیز با حمایت عملی مسلمانان از آنان امکان مییافت، امّا این مسئله هرگز به مفهوم مشروعیت بخش دانستن خواست مردم برای حکومت دینی و حاکم اسلامی نیست، حاکمیت سیاسی در زمان حضور معصوم انحصاراً متعلق به آنان و در زمان غیبت نیز از آنِ نایبان جامعالشرایط معصومین است و مردم مجاز نیستند به حاکمیت و ولایت سیاسی غیر آنان رضایت دهند.<ref>به عنوان مثال آیات متعددی از قرآن کریم ضمن تأکید بر ولایت سیاسی رسول خدا(ص) از مؤمنان میخواهد که اوامر ایشان را اطاعت کنند و در برابر حکم خدا و رسول اختیار و حق مخالفتی برای خود قایل نباشند. رک: نساء، ۶۴، احزاب، ۳۴.</ref> حال چنانچه مردم خلاف این عمل نمودند گر چه مرتکب گناه شدهاند امّا در عین حال هیچ حاکم اسلامی حاکمیت سیاسی خود را بر آنان تحمیل نخواهد کرد و اساساً زمینه چنین حاکمیتی نیز تحقق خارجی نخواهد یافت، این دقیقاً همان نکته ای است که حکومت مردم سالاری دینی را از دموکراسی به مفهوم غربی آن متمایز میسازد؛ زیرا در دموکراسی ملاک حقانیت و تمایز میان حق و باطل فقط نظر و خواست عمومی است و حکومت موظف است هر آنچه مردم میخواهند عمل کند؛ چرا که در این نوع حکومت ماورای خواست عموم هیچ حقی قابل اثبات نیست. | یکی از نکات قابل توجه در قیام امام و به طور کلی موضوع جایگاه حاکمیت سیاسی معصومین یا نایبان ایشان، مسئله توجه به نقش رضایت و خواست مردم در آن است و آن این که به طور حتم شکلگیری حاکمیت سیاسی حاکم اسلامی و اعمال این حاکمیت پس از پذیرش، اعلام رضایت و اقبال مردمی به آن تحقق یافتنی است؛ چنانکه اساس حکومت رسول خدا صلّی الله علیه و آله در مدینه، حاکمیت سیاسی امیرمؤمنان علی علیه السّلام در کوفه و پس از ایشان دوران بسیار کوتاه حکومت امام حسن مجتبی علیه السّلام در پی اعلام حمایت و بیعت گروههای کثیری از مسلمانان با آنان تحقق یافت و استمرار آن نیز با حمایت عملی مسلمانان از آنان امکان مییافت، امّا این مسئله هرگز به مفهوم مشروعیت بخش دانستن خواست مردم برای حکومت دینی و حاکم اسلامی نیست، حاکمیت سیاسی در زمان حضور معصوم انحصاراً متعلق به آنان و در زمان غیبت نیز از آنِ نایبان جامعالشرایط معصومین است و مردم مجاز نیستند به حاکمیت و ولایت سیاسی غیر آنان رضایت دهند.<ref>به عنوان مثال آیات متعددی از قرآن کریم ضمن تأکید بر ولایت سیاسی رسول خدا(ص) از مؤمنان میخواهد که اوامر ایشان را اطاعت کنند و در برابر حکم خدا و رسول اختیار و حق مخالفتی برای خود قایل نباشند. رک: نساء، ۶۴، احزاب، ۳۴.</ref> حال چنانچه مردم خلاف این عمل نمودند گر چه مرتکب گناه شدهاند امّا در عین حال هیچ حاکم اسلامی حاکمیت سیاسی خود را بر آنان تحمیل نخواهد کرد و اساساً زمینه چنین حاکمیتی نیز تحقق خارجی نخواهد یافت، این دقیقاً همان نکته ای است که حکومت مردم سالاری دینی را از دموکراسی به مفهوم غربی آن متمایز میسازد؛ زیرا در دموکراسی ملاک حقانیت و تمایز میان حق و باطل فقط نظر و خواست عمومی است و حکومت موظف است هر آنچه مردم میخواهند عمل کند؛ چرا که در این نوع حکومت ماورای خواست عموم هیچ حقی قابل اثبات نیست. |