علت خارجی ناميدن اهل‌بيت(ع) توسط كوفيان: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵: خط ۵:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
اخبار معتبری که دلالت کند در کوفه عنوان خارجی بر امام حسین(ع) گفته شده، وجود ندارد. همچنین کوفه مرکز حکومت امام علی(ع) بود و او سال‌ها در آن حکومت کرد. امام حسین(ع) سال‌ها در آنجا زندگی کرد و به همراه کوفی‌ها در سپاه امام علی(ع) حضور داشت.
اخبار معتبری که دلالت کند در کوفه عنوان خارجی بر امام حسین(ع) گفته شده، وجود ندارد. کوفه مرکز حکومت امام علی(ع) بود و او سال‌ها در آن حکومت کرد. امام حسین(ع) نیز سال‌ها در آنجا زندگی کرد و به همراه اهل کوفه در سپاه امام علی(ع) حضور داشت.


شام برخلاف کوفه بود. اما بیشتر مردم شام، امام حسین(ع) و اهل‌بیت آن حضرت را نمی‌شناختند که علت اصلی آن تبلیغات خصمانهٔ بنی امیه و وارونه نشان دادن حقایق اسلام و سفارشات پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) بود، که به جهت دشمنی دیرینه با بنی‌هاشم و حسادت به اهل‌بیت(ع) اجازهٔ نشر فضایل آن‌ها را نمی‌دادند؛ چرا که بیم داشتند موقعیّت نامشروع آن‌ها در معرض خطر و نابودی قرار گیرد. در میان مردم شام، تعداد کسانی که پیامبر را دیده بودند خیلی کم بود، و آنان نیز اسلام را چنان‌که باید، نمی‌شناختند؛ اما در کوفه از اصحاب پیامبر(ص) و به ویژه شیعیان واقعی ائمه(ع)، افراد زیادی بودند که اهل‌بیت را به خوبی می‌شناختند و در حد توان و به سهم خود با زبان و بیان و برخورد عملی از آن‌ها دفاع می‌کردند؛ مانند عبدالله بن عفیف<ref>الارشاد، ج۲، ص۱۱۷.</ref> و توابین و زید بن ارقم ـ صحابهٔ بزرگوار پیامبر ـ که در کوفه به ابن زیاد ـ لعنه الله علیه ـ گفت: «چوب از لب‌های حسین(ع) بردار، خودم بارها دیدم پیامبر(ص) لب‌هایش را روی این لب‌ها قرار می‌داد و می‌مکید».<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.</ref> مرد دیگری نیز در کوفه چنین سخنی را به ابن زیاد گفت.<ref>همان، ۱۵۴.</ref> شماری از مردم شام نیز امام حسین(ع) و اهل بیت او را می‌شناختند، ولی نمی‌دانستند اسیران همان اهل بیت پیامبر(ص) هستند، مانند پیرمردی که به امام سجاد(ع) خطاب کرد: الحمد لله که خدا شما را کشت و …، امام سجاد(ع) پرسید: آیا قرآن خوانده‌ای؟ گفت: آری؛ سپس امام آیاتی که در شأن اهل بیت(ع) بود؛ قرائت کرد و فرمود: «نحن اولئک» آن اهل‌بیت ما هستیم. پیرمرد سرش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من استغفار و توبه می‌کنم.<ref>همان، ج۴۵، ص۱۵۵.</ref>
البته در شام، امام حسین(ع) و اهل‌بیت او را نمی‌شناختند که علت اصلی آن تبلیغات خصمانهٔ بنی امیه و وارونه نشان دادن حقایق اسلام و سفارشات پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) بود، که به جهت دشمنی دیرینه با بنی‌هاشم و حسادت به اهل‌بیت(ع) اجازهٔ نشر فضایل آن‌ها را نمی‌دادند؛ چرا که بیم داشتند موقعیّت نامشروع آن‌ها در معرض خطر و نابودی قرار گیرد. در میان مردم شام، تعداد کسانی که پیامبر را دیده بودند خیلی کم بود، و آنان نیز اسلام را چنان‌که باید، نمی‌شناختند؛  


عدّه‌ای نیز ـ چه از کوفه و چه از شام ـ اهل‌بیت را می‌شناختند، ولی به خاطر حفظ مال و منصب، دین را به دنیا فروختند؛ مانند منادی گمراهی که در شام فریاد زد: ای اهل شام! این اسیران، اهل‌بیت ملعون هستند!<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۵۴.</ref>
در کوفه از اصحاب پیامبر(ص) و به ویژه شیعیان واقعی ائمه(ع)، افراد زیادی بودند که اهل‌بیت را به خوبی می‌شناختند و در حد توان و به سهم خود با زبان و بیان و برخورد عملی از آن‌ها دفاع می‌کردند؛ مانند عبدالله بن عفیف<ref>الارشاد، ج۲، ص۱۱۷.</ref> و توابین و زید بن ارقم ـ صحابهٔ بزرگوار پیامبر ـ که در کوفه به ابن‌زیاد گفت: «چوب از لب‌های حسین(ع) بردار، خودم بارها دیدم پیامبر(ص) لب‌هایش را روی این لب‌ها قرار می‌داد».<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.</ref> مرد دیگری نیز در کوفه چنین سخنی را به ابن‌زیاد گفت.<ref>همان، ۱۵۴.</ref>
 
شماری از مردم شام نیز امام حسین(ع) و اهل بیت او را می‌شناختند، ولی نمی‌دانستند اسیران همان اهل بیت پیامبر(ص) هستند، مانند پیرمردی که به امام سجاد(ع) خطاب کرد: الحمد لله که خدا شما را کشت و …، امام سجاد(ع) پرسید: آیا قرآن خوانده‌ای؟ گفت: آری؛ سپس امام آیاتی که در شأن اهل بیت(ع) بود؛ قرائت کرد و فرمود: «نحن اولئک» آن اهل‌بیت ما هستیم. پیرمرد سرش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من استغفار و توبه می‌کنم.<ref>همان، ج۴۵، ص۱۵۵.</ref>


در کتاب «منتهی الآمال» آمده است: «قتلهٔ کربلا به فرماندار موصل نوشتند: ما می‌آییم، از ما استقبال کن! فرماندار موصل با عدهٔ بسیاری تا چند کیلومتر به استقبال آن‌ها رفتند؛ بعضی گفتند: مگر چه خبر است؟ گفتند: سر بریدهٔ خارجی‌ها را می‌آوردند!، ولی می‌بینیم در همان‌جا مردی شجاع و عارف به حق و مقام اهل‌بیت(ع) می‌گوید: ای مردم این سر بریدهٔ خارجی‌ها نیست، بلکه سر حسین بن علی(ع) و یارانش است؛ همین که آگاه شدند، عده‌ای از مردم آمادهٔ جنگ با لشکر یزید شدند.»<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۷۷۳ ، انتشارات هجرت، ۱۴۱۱هـ.</ref>
در کتاب «منتهی الآمال» آمده است: «قتلهٔ کربلا به فرماندار موصل نوشتند: ما می‌آییم، از ما استقبال کن! فرماندار موصل با عدهٔ بسیاری تا چند کیلومتر به استقبال آن‌ها رفتند؛ بعضی گفتند: مگر چه خبر است؟ گفتند: سر بریدهٔ خارجی‌ها را می‌آوردند!، ولی می‌بینیم در همان‌جا مردی شجاع و عارف به حق و مقام اهل‌بیت(ع) می‌گوید: ای مردم این سر بریدهٔ خارجی‌ها نیست، بلکه سر حسین بن علی(ع) و یارانش است؛ همین که آگاه شدند، عده‌ای از مردم آمادهٔ جنگ با لشکر یزید شدند.»<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۷۷۳ ، انتشارات هجرت، ۱۴۱۱هـ.</ref>
۱۱٬۹۱۳

ویرایش