۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour }} | {{در دست ویرایش|کاربر=Rezapour}} | ||
{{شروع متن}} | {{شروع متن}} | ||
{{سوال}} | {{سوال}} | ||
چرا | چرا کوفیان که امام حسین(ع) را میشناختند و میدانستند که اسیران به شهر آمده، اهلبیت ایشانند؛ اما آنها را خارجی نامیدند؟ آیا این به صورت شایعه بوده یا واقعاً با آگاهی کامل و به خاطر دنیا، آنها را خارجی نامسلمان قلمداد میکردند. | ||
{{پایان سوال}} | {{پایان سوال}} | ||
{{پاسخ}} | {{پاسخ}} | ||
مورد سؤال، | مورد سؤال، بیشتر بر مردم شام صدق میکند نه مردم کوفه که بیشتر شیعی بودهاند و امیرالمؤمنین(ع) سالها در آن حکومت کرده بود. اخبار معتبری که دلالت کند در کوفه عنوان خارجی بر امام حسین(ع) گفته شده، وجود ندارد؛ اما بیشتر مردم شام، امام حسین(ع) و اهلبیت آن حضرت را نمیشناختند که علت اصلی آن تبلیغات خصمانهٔ بنی امیه و وارونه نشان دادن حقایق اسلام و سفارشات پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) بود، که به جهت دشمنی دیرینه با بنیهاشم و حسادت به اهلبیت(ع) اجازهٔ نشر فضایل آنها را نمیدادند؛ چرا که بیم داشتند موقعیّت نامشروع آنها در معرض خطر و نابودی قرار گیرد. در میان مردم شام، تعداد کسانی که پیامبر را دیده بودند خیلی کم بود، و آنان نیز اسلام را چنانکه باید، نمیشناختند؛ اما در کوفه از اصحاب پیامبر(ص) و به ویژه شیعیان واقعی ائمه(ع)، افراد زیادی بودند که اهلبیت را به خوبی میشناختند و در حد توان و به سهم خود با زبان و بیان و برخورد عملی از آنها دفاع میکردند؛ مانند عبدالله بن عفیف<ref>الارشاد، ج۲، ص۱۱۷.</ref> و توابین و زید بن ارقم ـ صحابهٔ بزرگوار پیامبر ـ که در کوفه به ابن زیاد ـ لعنه الله علیه ـ گفت: «چوب از لبهای حسین(ع) بردار، خودم بارها دیدم پیامبر(ص) لبهایش را روی این لبها قرار میداد و میمکید».<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۱۶.</ref> مرد دیگری نیز در کوفه چنین سخنی را به ابن زیاد گفت.<ref>همان، ۱۵۴.</ref> شماری از مردم شام نیز امام حسین(ع) و اهل بیت او را میشناختند، ولی نمیدانستند اسیران همان اهل بیت پیامبر(ص) هستند، مانند پیرمردی که به امام سجاد(ع) خطاب کرد: الحمد لله که خدا شما را کشت و …، امام سجاد(ع) پرسید: آیا قرآن خواندهای؟ گفت: آری؛ سپس امام آیاتی که در شأن اهل بیت(ع) بود؛ قرائت کرد و فرمود: «نحن اولئک» آن اهلبیت ما هستیم. پیرمرد سرش را به طرف آسمان بلند کرد و گفت: خدایا! من استغفار و توبه میکنم.<ref>همان، ج۴۵، ص۱۵۵.</ref> | ||
عدّهای نیز ـ چه از کوفه و چه از شام ـ اهلبیت را میشناختند، ولی به خاطر حفظ مال و منصب، دین را به دنیا فروختند؛ مانند منادی گمراهی که در شام فریاد زد: ای اهل شام! این اسیران، اهلبیت ملعون هستند!<ref>بحارالانوار، ج۴۵، ص۱۵۴.</ref> | |||
در | در کتاب «منتهی الآمال» آمده است: «قتلهٔ کربلا به فرماندار موصل نوشتند: ما میآییم، از ما استقبال کن! فرماندار موصل با عدهٔ بسیاری تا چند کیلومتر به استقبال آنها رفتند؛ بعضی گفتند: مگر چه خبر است؟ گفتند: سر بریدهٔ خارجیها را میآوردند!، ولی میبینیم در همانجا مردی شجاع و عارف به حق و مقام اهلبیت(ع) میگوید: ای مردم این سر بریدهٔ خارجیها نیست، بلکه سر حسین بن علی(ع) و یارانش است؛ همین که آگاه شدند، عدهای از مردم آمادهٔ جنگ با لشکر یزید شدند.»<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۷۷۳ ، انتشارات هجرت، ۱۴۱۱هـ.</ref> | ||
==منابع== | == منابع == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{شاخه | {{شاخه | ||
| شاخه اصلی = | | شاخه اصلی = | ||
|شاخه فرعی۱ = | |شاخه فرعی۱ = | ||
|شاخه فرعی۲ = | |شاخه فرعی۲ = | ||
|شاخه فرعی۳ = | |شاخه فرعی۳ = | ||
}} | }} | ||
{{تکمیل مقاله | {{تکمیل مقاله | ||
| شناسه = | | شناسه = | ||
| تیترها = | | تیترها = | ||
| ویرایش = | | ویرایش = | ||
| لینکدهی = | | لینکدهی = | ||
| ناوبری = | | ناوبری = | ||
| نمایه = | | نمایه = | ||
| تغییر مسیر = | | تغییر مسیر = | ||
| ارجاعات = | | ارجاعات = | ||
| بازبینی = | | بازبینی = | ||
| تکمیل = | | تکمیل = | ||
| اولویت = | | اولویت = | ||
| کیفیت = | | کیفیت = | ||
}} | }} | ||
{{پایان متن}} | {{پایان متن}} |