automoderated، دیوانسالاران، مدیران
۷٬۲۳۰
ویرایش
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
====نقد روایت سر به محمل کوبیدن==== | ====نقد روایت سر به محمل کوبیدن==== | ||
اصل این ماجرا چنین است که فردی بنام "مسلم جصاص (گچکار)" نقل میکند: به هنگامی که در حال بازسازی دروازه اصلی شهر کوفه بوده هیاهویی میشنود و به سمت هیاهو حرکت کرده و میبیند که اسرای واقعه عاشورا در کجاوه | اصل این ماجرا چنین است که فردی بنام "مسلم جصاص (گچکار)" نقل میکند: به هنگامی که در حال بازسازی دروازه اصلی شهر [[کوفه]] بوده هیاهویی میشنود و به سمت هیاهو حرکت کرده و میبیند که اسرای [[واقعه عاشورا]] در کجاوه بودند و در این هنگام سر بریده [[امام حسین(ع)]] را بالای نیزه بردند که حضرت زینب با مشاهده سر بریده برادر، سر خود را از فرط ناراحتی به چوب محمل میکوبد چنانچه خون از زیر مقنعه اش جاری شد. و با چشم گریان اشعاری را قرائت کردند.<ref>ناسخ التواریخ، ج۶، ص۵۴.</ref> | ||
این مطلب برگرفته شده از کتابی بنام "نورالعین فی مشهد الحسین" میباشد که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده میشود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بیاعتبار بودن آن صحه گذاشتهاند. چنانچه شیخ عباس | این مطلب برگرفته شده از کتابی بنام "[[نورالعین فی مشهد الحسین]]" میباشد که نویسنده آن مشخص نیست و تنها به ابراهیم بن محمد نیشابوری اسفراینی نسبت داده میشود که شخصی اشعری مذهب و شافعی مسلک بود و بسیاری از علما در بیاعتبار بودن آن صحه گذاشتهاند. چنانچه [[شیخ عباس قمی]]، صاحب [[مفاتیح الجنان]] بیان میکند که: نسبت سر شکستن به حضرت زینب بعید است چون ایشان عقیله [[بنیهاشم]] و صاحب [[مقام رضا]] و تسلیم است. وی سپس با استناد به کتابهای معتبر مینویسد که اصلاً محمل و هودجی در کار نبود تا آنحضرت سرش را به آن بکوبد.<ref>منتهی الآمال، شیخ عباس قمی، ج۱، ص۷۵</ref> | ||
همچنین | همچنین آیتالله حاج میرزا محمد ارباب نیز در خصوص بیاعتبار بودن کتاب نورالعین و بی اساس بودن گفتههای مسلم جصاص تأکید دارد.<ref>الاربعین الحسینیه، میرزا محمد ارباب، چاپ اسوه، ص۲۳۲</ref> | ||
====دلایل عدم اعتبار==== | ====دلایل عدم اعتبار==== | ||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
===۲. جزع برای امام حسین(ع)=== | ===۲. جزع برای امام حسین(ع)=== | ||
از دلایل قمهزنی اینست که؛ قمه زنان، قمهزنی را از مصادیق جزع و عزاداری میدانند. به این دلیل که جزع و عزاداری برای امام حسین(ع) از شعائر الهی است پس قمهزنی نیز به تبع آن جایز و حتی مستحب است. | از دلایل قمهزنی اینست که؛ قمه زنان، قمهزنی را از مصادیق جزع و عزاداری میدانند. به این دلیل که جزع و عزاداری برای امام حسین(ع) از [[شعائر الهی]] است پس قمهزنی نیز به تبع آن جایز و حتی مستحب است. | ||
====نقد این دیدگاه==== | ====نقد این دیدگاه==== | ||
در عزاداری، محدوده آن باید توسط شرع یا عقل معین گردد و از خرافه و مثل آن پرهیز شود. امام خمینی در اینباره چنین میگوید: | در عزاداری، محدوده آن باید توسط شرع یا عقل معین گردد و از خرافه و مثل آن پرهیز شود. [[امام خمینی]] در اینباره چنین میگوید: | ||
"در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام امام حسین(ع) بر پا میشود ... ما و هیچیک از دینداران نمیگوییم که با این مراسم، هر کسی هر کاری میکند خوب است. چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان، بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کردهاند".<ref>کشف اسرار، امام خمینی، ص۱۷۳.</ref> | "در خصوص عزاداری و مجالسی که به نام امام حسین(ع) بر پا میشود ... ما و هیچیک از دینداران نمیگوییم که با این مراسم، هر کسی هر کاری میکند خوب است. چه بسا علمای بزرگ و دانشمندان، بسیاری از این کارها را ناروا دانسته و از آن جلوگیری کردهاند".<ref>کشف اسرار، امام خمینی، ص۱۷۳.</ref> | ||
خط ۶۵: | خط ۶۵: | ||
«... لا شیی فی الطلم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه … و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب»<ref>تهذیب، ج۸، ص۳۲۵</ref>؛ «چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست … و برای مثل حسین(ع) لطمه به صورت زده شده و گریبان چاک زده شده است». | «... لا شیی فی الطلم علی الخدود سوی الاستغفار و التوبه … و علی مثله تلطم الخدود و تشق الجیوب»<ref>تهذیب، ج۸، ص۳۲۵</ref>؛ «چیزی در زدن بر صورت به جز استغفار و توبه نیست … و برای مثل حسین(ع) لطمه به صورت زده شده و گریبان چاک زده شده است». | ||
که امام صادق(ع) در بیان این معنا میباشند که برای لطمه زدن بصورت کفاره ای لازم نیست و چون عمل توسط زنان هاشمی و برای سرورانی همچون امام حسین(ع) انجام شده فقط توبه و استغفار برای آن کافی است، به اینگونه بیان شده: | که [[امام صادق(ع)]] در بیان این معنا میباشند که برای لطمه زدن بصورت کفاره ای لازم نیست و چون عمل توسط زنان هاشمی و برای سرورانی همچون امام حسین(ع) انجام شده فقط [[توبه]] و [[استغفار]] برای آن کافی است، به اینگونه بیان شده: | ||
" و علی مثله فلتطلم الخدود و لتشق الجیوب " "و بر مثل حسین(ع) باید بصورت زد و گریبان چاک داد. | " و علی مثله فلتطلم الخدود و لتشق الجیوب " "و بر مثل حسین(ع) باید بصورت زد و گریبان چاک داد. | ||
خط ۷۵: | خط ۷۵: | ||
الف) به تصریح فقیهان شیعه سند این روایت ضعیف است: | الف) به تصریح فقیهان شیعه سند این روایت ضعیف است: | ||
* شهید ثانی در مسالک الافهام در این باره میگوید: سند این روایت ضعیف میباشد، زیرا خالد بن سدیر که در سند آن است فردی غیر موثق میباشد.<ref>مسالک الافهام، ج۱۰، ص۲۷</ref> | * [[شهید ثانی]] در مسالک الافهام در این باره میگوید: سند این روایت ضعیف میباشد، زیرا خالد بن سدیر که در سند آن است فردی غیر موثق میباشد.<ref>مسالک الافهام، ج۱۰، ص۲۷</ref> | ||
* شیخ صدوق در مورد او گفته که روایات کتابش جعلی است. | * شیخ صدوق در مورد او گفته که روایات کتابش جعلی است. | ||
* آقا رضا همدانی در کتاب مصباح الفقیه مینویسد: این روایت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن صلاحیت برای دلیل واقع شدن را ندارد.<ref>مصباح الفقیه، ج۱، ص۴۳۰</ref> | * آقا رضا همدانی در کتاب مصباح الفقیه مینویسد: این روایت به خاطر ضعف سندش و اعراض اصحاب از آن صلاحیت برای دلیل واقع شدن را ندارد.<ref>مصباح الفقیه، ج۱، ص۴۳۰</ref> |