شرح حکمت نهم نهج‌البلاغه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
ویژگی طبیعی عالم دنیا این است که انسان را از نظر قدرت و فکر به سوی ضعف و سستی برده و در چنین حالتی انسان ثروتمند نمی‌تواند از سرمایه خویش نیز به خوبی برای زندگی دنیا و آخرت بهره بگیرد. بر این اساس همان‌گونه که ثروت، قدرت و … امانتی در دست انسان است، کارهای خیری هم که موجب سعادت انسان است نیز وقت و فصل خاصی در زندگی انسان دارد و این‌گونه نیست که در هر زمان بتوان انجام داد.
ویژگی طبیعی عالم دنیا این است که انسان را از نظر قدرت و فکر به سوی ضعف و سستی برده و در چنین حالتی انسان ثروتمند نمی‌تواند از سرمایه خویش نیز به خوبی برای زندگی دنیا و آخرت بهره بگیرد. بر این اساس همان‌گونه که ثروت، قدرت و … امانتی در دست انسان است، کارهای خیری هم که موجب سعادت انسان است نیز وقت و فصل خاصی در زندگی انسان دارد و این‌گونه نیست که در هر زمان بتوان انجام داد.


برخی دیگر از شارحان نهج البلاغه این کلام را به گونه دیگری تفسیر نموده‌اند، معیار و ملاک اقبال و رو آوردن مردم به یک انسان، این است که دارای مقام، قدرت، ثروت و سائر اشکال قدرت باشد در چنین شرائطی دیده می‌شود که دیگران سعی می‌کنند به هر نحوی خود را به آن صاحب مقام عاریتی نزدیک کنند و برای رسیدن به این هدف خویش از گفتن و نشر خوبیهائی را که آن شخص ندارد ولی در دیگران یافت می‌شود، برای او و به نفع او برمی‌شمارند<ref>علامه جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، هفتم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶ش، ج۲۳، ص۱۸۷.</ref> یعنی مسئله ثناگوئی بی‌دلیل خیلی‌ها همان هدف سوء خود آنان است نتیجه سوء این عملکرد زشت که بر معیاری باطلی بنا نهاده شده این است که اگر روزی هدف مورد نظر چاپلوسان برآورده نشود یا آن صاحب مقام و قدرت، مقام و قدرتش را از دست بدهد و دنیا به او پشت کند، دیگر نه تنها خوبی‌های دیگران را برای او تابلو درست نمی‌کند بلکه حتی نیکیهای خود او را هم منکر می‌شود و راهکار این مشکل اجتماعی قرار گرفتن تحت تعلیمات حیات بخش اسلام و تربیت‌های سازنده آن است که از یکسو توانایی‌ها و استعدادهای خدادادی خود انسان را تحریک می‌کند که برای خود و جامعه اش کاری کند و اراده اش را تقویت نموده و از وابستگی خویش به غیر خدا بکاهد و اصلاً به مقتضای توحید افعالی احدی غیر از خدا را مؤثر نبیند و در خود نیازی به تملق دیگران نبیند و از سوی دیگر به موجب اینکه هر چه غیر خداست از خود استقلال ندارد بنابراین تنها تکیه گاه انسان باید به غنی و بی‌نیاز مطلق یعنی خداوند باشد.
برخی دیگر از شارحان نهج البلاغه این کلام را به گونه دیگری تفسیر نموده‌اند، معیار و ملاک اقبال و رو آوردن مردم به یک انسان، این است که دارای مقام، قدرت، ثروت و ... باشد در چنین شرائطی دیده می‌شود که دیگران سعی می‌کنند به هر نحوی خود را به آن صاحب مقام عاریتی نزدیک کنند و برای رسیدن به این هدف خویش از گفتن و نشر خوبی‌هائی را که آن شخص ندارد ولی در دیگران یافت می‌شود، برای او و به نفع او برشمارند.<ref>جعفری، محمد تقی، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، هفتم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۶ش، ج۲۳، ص۱۸۷.</ref> یعنی مسئله ثناگوئی بی‌دلیل بسیاری از افراد همان هدف سوء آنان است، نتیجه سوء این عملکرد زشت که بر معیاری باطل بنا نهاده شده، این است که اگر روزی هدف مورد نظر چاپلوسان برآورده نشود یا آن صاحب مقام و قدرت، مقام و قدرتش را از دست بدهد و دنیا به او پشت کند، دیگر نه تنها خوبی‌های دیگران را برای او تابلو درست نمی‌کند بلکه حتی نیکیهای خود او را هم منکر می‌شود و راهکار این مشکل اجتماعی قرار گرفتن تحت تعلیمات حیات بخش اسلام و تربیت‌های سازنده آن است که از یکسو توانایی‌ها و استعدادهای خدادادی خود انسان را تحریک می‌کند که برای خود و جامعه اش کاری کند و اراده اش را تقویت نموده و از وابستگی خویش به غیر خدا بکاهد و اصلاً به مقتضای توحید افعالی احدی غیر از خدا را مؤثر نبیند و در خود نیازی به تملق دیگران نبیند و از سوی دیگر به موجب اینکه هر چه غیر خداست از خود استقلال ندارد بنابراین تنها تکیه گاه انسان باید به غنی و بی‌نیاز مطلق یعنی خداوند باشد.


این کلام کوتاه علی(ع) مطلبی را هم به صاحب مقام و ثروت گوشزد می‌کند و می‌گوید یک انسان به کمال رسید نباید فریب مگس‌های انسان نمای را که دور شیرینی قدرت و ثروت جمع می‌شوند، بخورد و بداند آنان همان طوری که یک روزی زیبائی‌های دیگران را به خاطر ثروتش به او نسبت می‌دادند روزی دیگر همان را می‌گیرند و انسان از چاپلوسی چنین افرادی نباید دلشاد باشد و مبادا در اثر این هیاهو و رفت آمد، تورمی در خود حیوانی او به وجود آید زیرا انسان‌هایی که تعلیم و تربیت اسلامی و انسانی را دیده‌اند این اقبال و ادبار هیچ تأثیری در دل و مغز آنان نمی‌گذارد. امام علی(ع) به برادرش عقیل می‌فرماید: «تراکم انبوه مردم در دور من بر عزت من نمی‌افزاید و هم چنین پراکنده شدن آنان از دور من، موجب وحشت من نمی‌گردد».<ref>فیض الاسلام، حاج سید علینقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، دوم، ۱۳۷۵ش، انتشارات فقیه، ص۹۴۷.</ref>
این کلام کوتاه علی(ع) مطلبی را هم به صاحب مقام و ثروت گوشزد می‌کند و می‌گوید یک انسان به کمال رسید نباید فریب مگس‌های انسان نمای را که دور شیرینی قدرت و ثروت جمع می‌شوند، بخورد و بداند آنان همان طوری که یک روزی زیبائی‌های دیگران را به خاطر ثروتش به او نسبت می‌دادند روزی دیگر همان را می‌گیرند و انسان از چاپلوسی چنین افرادی نباید دلشاد باشد و مبادا در اثر این هیاهو و رفت آمد، تورمی در خود حیوانی او به وجود آید زیرا انسان‌هایی که تعلیم و تربیت اسلامی و انسانی را دیده‌اند این اقبال و ادبار هیچ تأثیری در دل و مغز آنان نمی‌گذارد. امام علی(ع) به برادرش عقیل می‌فرماید: «تراکم انبوه مردم در دور من بر عزت من نمی‌افزاید و هم چنین پراکنده شدن آنان از دور من، موجب وحشت من نمی‌گردد».<ref>فیض الاسلام، حاج سید علینقی، ترجمه و شرح نهج البلاغه، دوم، ۱۳۷۵ش، انتشارات فقیه، ص۹۴۷.</ref>
خط ۲۱: خط ۲۱:


== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
== معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر ==
۱ـ علامه محمد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ج۲۳، ص۱۸۷ به بعد.
* علامه محمد تقی جعفری، شرح نهج البلاغه، ج۲۳، ص۱۸۷ به بعد.
{{پایان مطالعه بیشتر}}
{{پایان مطالعه بیشتر}}


خط ۲۷: خط ۲۷:
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{شاخه
{{شاخه
  | شاخه اصلی =
  | شاخه اصلی = حدیث
  | شاخه فرعی۱ =
  | شاخه فرعی۱ = فقه الحدیث
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۲ =
  | شاخه فرعی۳ =
  | شاخه فرعی۳ =
۱٬۴۰۷

ویرایش