automoderated، ناظمان (CommentStreams)، trustworthy
۱۶٬۱۰۵
ویرایش
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
A.rezapour (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
در بیان ویژگیهای مدرنیسم، برخی از تحلیل گران به ذکر چند ویژگی عمده و کلی آن بسنده کردهاند؛ اما برخی،<ref>اندیشه حوزه، سال ششم، ش۱، طالبی، ابوتراب، ص۵۹–۶۵، تجدد ـ سنت و احیاگری.</ref> بهطور مشخص تر و جزئی تر، عرصههای گوناگون را متمایز ساخته، ویژگیهای مدرنیسم را در شاخههای مختلف معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی، برشمرده اند. روشن است که این رویکرد، بسیار روشنتر و گویاتر از رویکرد نخست میباشد، از این رو ما نیز بر همین اساس به پاسخ این پرسش خواهیم پرداخت. | در بیان ویژگیهای مدرنیسم، برخی از تحلیل گران به ذکر چند ویژگی عمده و کلی آن بسنده کردهاند؛ اما برخی،<ref>اندیشه حوزه، سال ششم، ش۱، طالبی، ابوتراب، ص۵۹–۶۵، تجدد ـ سنت و احیاگری.</ref> بهطور مشخص تر و جزئی تر، عرصههای گوناگون را متمایز ساخته، ویژگیهای مدرنیسم را در شاخههای مختلف معرفت شناختی، هستی شناختی، انسان شناختی و جامعه شناختی، برشمرده اند. روشن است که این رویکرد، بسیار روشنتر و گویاتر از رویکرد نخست میباشد، از این رو ما نیز بر همین اساس به پاسخ این پرسش خواهیم پرداخت. | ||
== | == ویژگیهای معرفت شناختی مدرنیسم == | ||
۱. علم گرایی یا علم زدگی: مدرنیسم با اصالت دادن به علوم تجربی، آن را از سایر شناختها برتر دانسته و در امور مختلف زندگی بر آن تکیه میکند.<ref>همان، ص۵۹.</ref> و قلمرو معرفتی انسان را به پدیدهها محدود ساخته، واقعیتهای دیگر را مردود میداند یا از آن غفلت میورزد. | ۱. علم گرایی یا علم زدگی: مدرنیسم با اصالت دادن به علوم تجربی، آن را از سایر شناختها برتر دانسته و در امور مختلف زندگی بر آن تکیه میکند.<ref>همان، ص۵۹.</ref> و قلمرو معرفتی انسان را به پدیدهها محدود ساخته، واقعیتهای دیگر را مردود میداند یا از آن غفلت میورزد. | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
۳. عقلگرایی یا استدلال گرایی (Rationalism): عقل مدرن؛ عقل ابزاری، استدلال گر، جزئی، فنی و تکنولوژیک است و از آن به(Reason) تعبیر میشود و در مقابل آن، «عقل کلّی» یا «عقل سنّتی» قرار دارد که از آن با عنوان (Intellect) یاد میشود. این عقل از ویژگیهایی برخوردار است که آن را مختصّ به عصر مدرن کرده است: ۱. برخلاف عقل کلّی، تنها معطوف به غایات و اغراض عملی صرف است؛ ۲. قلمرو آن طبیعت مادّی است؛ ۳. شأن آن عبارت است از تنظیم منطقی مواد خام و معلومات تجربی (اعم از علوم طبیعی و علوم اجتماعی) و نتیجهگیری از آنها. به دلیل ویژگی دوم، عقل مدرن همواره درصدد ایجاد قدرت پیشبینی و کنترل طبیعت و روابط اجتماعی و طرح و برنامهریزی جهت امر معاش است.<ref>فرهنگ واژهها، ص۵۳۲.</ref> این عقلانیّت، یکی از محوریترین مؤلفههای مدرنیسم است و در واقع نقطه جدایی سه دوره یا سه رویکرد ماقبل مدرن، مدرن و پست مدرن را تشکیل میدهد؛ چرا که در تفکر ماقبل مدرن و سنّتی، عقل، عنصری لازم اما ناکافی قلمداد میشود، ولی عصر مدرن آن را کافی و کامل دانسته و بر آن تکیه میکند و آن را تنها عنصر سعادت آفرین میداند (عقل بسندگی). رویکرد پست مدرن، در نقطه مقابل این دو رویکرد، با نوعی بدبینی و شکاکیت، عقل را از اعتبار و فایده میاندازد (عقل گریزی) و گاه آن را به سخریّه میگیرد.<ref>همان، ص۵۳۲–۵۳۳.</ref> | ۳. عقلگرایی یا استدلال گرایی (Rationalism): عقل مدرن؛ عقل ابزاری، استدلال گر، جزئی، فنی و تکنولوژیک است و از آن به(Reason) تعبیر میشود و در مقابل آن، «عقل کلّی» یا «عقل سنّتی» قرار دارد که از آن با عنوان (Intellect) یاد میشود. این عقل از ویژگیهایی برخوردار است که آن را مختصّ به عصر مدرن کرده است: ۱. برخلاف عقل کلّی، تنها معطوف به غایات و اغراض عملی صرف است؛ ۲. قلمرو آن طبیعت مادّی است؛ ۳. شأن آن عبارت است از تنظیم منطقی مواد خام و معلومات تجربی (اعم از علوم طبیعی و علوم اجتماعی) و نتیجهگیری از آنها. به دلیل ویژگی دوم، عقل مدرن همواره درصدد ایجاد قدرت پیشبینی و کنترل طبیعت و روابط اجتماعی و طرح و برنامهریزی جهت امر معاش است.<ref>فرهنگ واژهها، ص۵۳۲.</ref> این عقلانیّت، یکی از محوریترین مؤلفههای مدرنیسم است و در واقع نقطه جدایی سه دوره یا سه رویکرد ماقبل مدرن، مدرن و پست مدرن را تشکیل میدهد؛ چرا که در تفکر ماقبل مدرن و سنّتی، عقل، عنصری لازم اما ناکافی قلمداد میشود، ولی عصر مدرن آن را کافی و کامل دانسته و بر آن تکیه میکند و آن را تنها عنصر سعادت آفرین میداند (عقل بسندگی). رویکرد پست مدرن، در نقطه مقابل این دو رویکرد، با نوعی بدبینی و شکاکیت، عقل را از اعتبار و فایده میاندازد (عقل گریزی) و گاه آن را به سخریّه میگیرد.<ref>همان، ص۵۳۲–۵۳۳.</ref> | ||
== | == ویژگیهای هستی شناختی مدرنیسم == | ||
رویکرد مدرنیسم نسبت به ساختار کلّی جهان و چگونگی ارتباط عناصر آن با یکدیگر، از ویژگیهای چندی برخوردار است که مهمترین آنها عبارتند از: | رویکرد مدرنیسم نسبت به ساختار کلّی جهان و چگونگی ارتباط عناصر آن با یکدیگر، از ویژگیهای چندی برخوردار است که مهمترین آنها عبارتند از: | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
۲. تغییر اندیشه رابطه انسان، جهان و خدا؛ اگر بر اساس تفکر سنّتی، خداوند حاکم مطلق و انسان، فرع تلقی میشد، مدرنیسم خدا را از حاکمیت مطلق بر انسان و جهان به زیر آورده و با اصالت دادن به انسان، وی را مسلط بر طبیعت خواند.<ref>فرهنگ واژهها، ص۵۳۲–۵۳۳.</ref> | ۲. تغییر اندیشه رابطه انسان، جهان و خدا؛ اگر بر اساس تفکر سنّتی، خداوند حاکم مطلق و انسان، فرع تلقی میشد، مدرنیسم خدا را از حاکمیت مطلق بر انسان و جهان به زیر آورده و با اصالت دادن به انسان، وی را مسلط بر طبیعت خواند.<ref>فرهنگ واژهها، ص۵۳۲–۵۳۳.</ref> | ||
== | == ویژگیهای انسان شناختی مدرنیسم == | ||
مدرنیسم، نگاه ویژه ای به وجود انسان و جایگاه و اهداف او در جهان دارد که دارای مشخصاتی است، از جمله: | مدرنیسم، نگاه ویژه ای به وجود انسان و جایگاه و اهداف او در جهان دارد که دارای مشخصاتی است، از جمله: | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
۴. احساس گرایی: مدرنیسم؛ در اخلاق، عاطفه و احساس، انسان را یگانه منشأ داوری در مورد حسن و قبح اخلاقی و درست و نادرست بودن افعال میداند و حوزه واقعیت و ارزش را از یکدیگر جدا میانگارد. بر این اساس، گزارههای اخلاقی حاکی از واقعیت نیستند، بلکه نشان دهنده احساسات و حالات گوینده اند. از این منظر، انسان برای هدایت و رستگاری اخلاقی هیچ گونه نیازی به یک منبع مافوق انسانی و فراطبیعی ندارد.<ref>فرهنگ واژهها، ص۵۳۸.</ref> | ۴. احساس گرایی: مدرنیسم؛ در اخلاق، عاطفه و احساس، انسان را یگانه منشأ داوری در مورد حسن و قبح اخلاقی و درست و نادرست بودن افعال میداند و حوزه واقعیت و ارزش را از یکدیگر جدا میانگارد. بر این اساس، گزارههای اخلاقی حاکی از واقعیت نیستند، بلکه نشان دهنده احساسات و حالات گوینده اند. از این منظر، انسان برای هدایت و رستگاری اخلاقی هیچ گونه نیازی به یک منبع مافوق انسانی و فراطبیعی ندارد.<ref>فرهنگ واژهها، ص۵۳۸.</ref> | ||
== | == ویژگیهای جامعهشناختی مدرنیسم == | ||
رویکردی که مدرنیسم نسبت به بنیادهای زندگی اجتماعی، ساختار حیات جمعی و مبانی سیاسی، اخلاقی و اقتصادی آن دارد، از اصول و ویژگیهای چندی برخوردار است که از آن جمله میتوان به ویژگیهای زیر اشاره کرد: | رویکردی که مدرنیسم نسبت به بنیادهای زندگی اجتماعی، ساختار حیات جمعی و مبانی سیاسی، اخلاقی و اقتصادی آن دارد، از اصول و ویژگیهای چندی برخوردار است که از آن جمله میتوان به ویژگیهای زیر اشاره کرد: | ||
خط ۶۳: | خط ۶۳: | ||
۶. سنت ستیزی: مدرنیسم با هرگونه عرف یا سنّت دیرینه و مألوف مخالفت میورزد و تنها در صورتی به بقای یک عرف و سنّت رضایت میدهد که با معیارها و بازاندیشیهایش سازگار باشد. این مؤلفه به نفی حجّیّت آداب و رسوم کهن و تجارب و رفتار گذشتگان میانجامد.<ref>فرهنگ واژهها، ص۵۳۷.</ref> | ۶. سنت ستیزی: مدرنیسم با هرگونه عرف یا سنّت دیرینه و مألوف مخالفت میورزد و تنها در صورتی به بقای یک عرف و سنّت رضایت میدهد که با معیارها و بازاندیشیهایش سازگار باشد. این مؤلفه به نفی حجّیّت آداب و رسوم کهن و تجارب و رفتار گذشتگان میانجامد.<ref>فرهنگ واژهها، ص۵۳۷.</ref> | ||
<span></span> | |||
== منابع == | == منابع == |