|
|
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{شاخه
| | |
| | شاخه اصلی =کلام
| |
| |شاخه فرعی۱ =امامت عامه
| |
| |شاخه فرعی۲ =فلسفه امامت
| |
| |شاخه فرعی۳ =
| |
| }}
| |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| جایگاه و اهمیت امامت در اندیشه شیعه چیست؟ | | جایگاه و اهمیت امامت در اندیشه شیعه چیست؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| | {{اصول دین و فروع دین}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| امامت در اندیشه شیعی به معنی جانشینی و سرپرستی امت اسلامی بعد از رحلت پیامبر، یک مقام الهی است که از طرف خداوند تعیین می شود. اطاعت و فرمانبرداری از امام به منزله اطاعت از خدا و رسول اوست که تنها راه هدایت و رسیدن به خداست. در احادیث شیعه شناخت امام به منزله شناخت خداوند بوده که واسطه فیض الهی بین مخلوقات و آفریدگار است و امام به عنوان حامی و حافظ دین خدا و عامل بقای اسلام قلمداد می شود. | | {{درگاه|غدیر}} |
| | [[امامت]] در اندیشه [[شیعه]] به معنی جانشینی و سرپرستی امت اسلامی بعد از وفات [[پیامبر|پیامبر(ص)]] میباشد و یک مقام الهی است که مصادیق آن از جانب [[خداوند]] تعیین می شوند. اطاعت و فرمانبرداری از امام به منزله اطاعت از خدا و رسول اوست که تنها راه هدایت و رسیدن به خداست. در احادیث شیعه شناخت امام به منزله شناخت خداوند بوده که واسطه فیض الهی بین مخلوقات و آفریدگار است و امام به عنوان حامی و حافظ دین خدا و عامل بقای [[اسلام]] قلمداد میشود. |
|
| |
|
| ===جایگاه امامت===
| | ==جایگاه امامت== |
| * امام، جانشین رسول خدا(ص). | | در عقاید شیعه شؤونی برای امام بیان شده است: |
| * امام، ولی و سرپرست امت اسلام، دارای مقام امامت و ولایت در امور دینی و دنیوی امت<ref>همان، ص۴۹.</ref> و این به معنای ریاست عامه بر امت و عالیترین منصب در جامعه دینی پس از پیامبر(ص). | | *امام، جانشین رسول خدا(ص). |
| * اطاعت و فرمانبرداری از امام واجب است به این دلیل که اطاعت از امام، اطاعت و فرمانپذیری از خدا و پیامبر اوست در حد اطاعت از فرمان پیامبر اکرم(ص) وجوب دارد.<ref>همان، ص۵۱.</ref> | | *امام، ولی و سرپرست امت اسلام، دارای مقام امامت و [[ولایت]] در امور دینی و دنیوی امت است<ref>امامت پژوهی، جمعی از نویسندگان، نشر دانشگاه علوم اسلامی رضوی، ۱۳۸۱ش، ص۴۹.</ref> و این به معنای ریاست عامه بر امت و عالیترین منصب در جامعه دینی پس از پیامبر(ص) می باشد. |
| | *اطاعت و فرمانبرداری از امام واجب است به این دلیل که اطاعت از امام، اطاعت و فرمانپذیری از خدا و پیامبر اوست.<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۵۱.</ref> |
|
| |
|
| ===تفاوت امامت با حکومت پادشاهان===
| | ==تفاوت امامت با حکومت پادشاهان== |
| ۱. اطاعت امام، در ردیف اطاعت خدا و پیامبر اکرم(ص) است. چنانکه قرآن اطاعت از {{قرآن|اولوالامر،<ref>نساء / ۵۹.</ref> (فرمانروایان) را چنین قلمداد کرده است.}}<ref>امامت پژوهی، ص۹۲.</ref> پیغمبر اکرم(ص) نیز تعداد ایشان را با ذکر نام، در روایاتی، ذکر فرموده، و آنان را از فرزندان و نسل خود دانسته است.
| | با توجه به کارکرد و اهمیت، امامت در اندیشه شیعه تفاوتهای اساسی با حکومت پادشاهی و سلطنتی شاهان و ملوک دارد: |
|
| |
|
| ۲. امامت، یک منصب الهی و فراتر از گزینش و انتخاب انسانها است؛ هرگز فردی از طریق انتخاب مردم یا انتخاب اهل حلّ و عقد و دایره شورا به مقام امامت نمیرسد، همانطور که نبی چنین است و خداوند متعال باید نبی و پیامبر را تعیین کند. در امامت هرگز انتخابات و فضیلت تراشیهای بی مبنا و تعیین رسمی به وسیله عوامل داخلی و خارجی، ملاک نیل به این مقام نیست.<ref>همان، ص۷۸.</ref>
| | *اطاعت امام، در ردیف اطاعت خدا و پیامبر اکرم(ص) است. چنانکه قرآن اطاعت از اولوالامر را در آیه ۵۹ از [[سوره نساء]] چنین قلمداد کرده است؛ {{قرآن|یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکمْ}}.<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۹۲.</ref> |
|
| |
|
| ۳. امامت، آخرین مرحله سیر تکاملی انسان؛ قرآن مجید، اهمیت خاصی برای امامت قائل است و آن را آخرین مرحله سیر تکاملی انسان شمرده است که تنها پیامبران اولوالعزم و کسانی که هم رتبه آنان است، به آن میرسند: {{قرآن|وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ.<ref>بقره / ۱۲۴.</ref> ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده آزمایش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم هستند، شایسته این مقامند). از آیه مورد بحث، چنین استفاده میشود که مقام امامت اعطا شده به ابراهیم(ع) بعد از پیروزی در همه این آزمونها، برتر از نبوت و رسالت او بوده است.}}<ref>امامت پژوهی، ص۷۹.</ref>
| | * امامت، منصبی الهی و فراتر از گزینش و انتخاب انسانها است؛ هرگز فردی از طریق انتخاب مردم یا انتخاب اهل حلّ و عقد و دایره شورا به مقام امامت نمیرسد، همانطور که نبی چنین است و خداوند نبی و پیامبر را تعیین میکند.<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۷۸.</ref> |
|
| |
|
| ۴. امامت، یگانه راه خدا؛ درباره مودّت خاندان رسالت و امامت، در آیات قرآن مجید، سه تعبیر وجود دارد که معلوم میشود پیروی از امامت، یگانه راه نزدیک شدن به خداست:
| | *سیر تکامل انسان با اعتقاد به امامت به پایان میرسد؛ قرآن، امامت را آخرین مرحله سیر تکاملی انسان برشمرده است که تنها [[پیامبران اولوالعزم]] و کسانی که هم رتبه آنان هستند، به آن میرسند: {{قرآن|وَإِذِ ابْتَلَی إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُک لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ}}.<ref>(بقره:۱۲۴).</ref> و ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبی از عهده آزمایش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم، ابراهیم(ع) عرض کرد: از دودمان من (نیز امامانی قرار بده) خداوند فرمود: پیمان من به ستمکاران نمیرسد (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم هستند، شایسته این مقامند). از آیه مورد بحث، چنین استفاده میشود که مقام امامت اعطا شده به [[ابراهیم(ع)]] بعد از پیروزی در همه این آزمونها، برتر از نبوت و رسالت او بوده است.<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۷۹.</ref> |
| ۱. در یک مورد، خداوند به پیامبرش میفرماید: {{قرآن|قُل لَّا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبَی<ref>شوری / ۲۳.</ref>؛ بگو: من مزد رسالت خود را از شما نمیخواهم، مگر دوستی نزدیکانم را».
| |
|
| |
|
| ۲. در مورد دیگر، میفرماید: {{قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُکم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّه…}}<ref>سباء / ۴۷.</ref>؛ بگو: مزدی که از شما میخواستم، به سود شماست (نه به سود من)، مزد من فقط به عهده خداست».
| | *یگانه راه خدا؛ درباره مودّت اهل بیت(ع)، در آیات قرآن، سه تعبیر وجود دارد که معلوم میشود پیروی از امامت، یگانه راه نزدیک شدن به خداست: |
|
| |
|
| ۳. درمورد سوم، میفرماید: {{قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن یَتَّخِذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلًا}}<ref>فرقان / ۵۷.</ref>؛ مزدی از شما نمیخواهم، مگر این که کسی از شما خواسته باشد راهی، به پروردگار انتخاب کند».
| | #<nowiki>پاداش رسالت پیامبر(ص): {{قرآن|قُل لَّا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّه فِی الْقُرْبَی</nowiki><ref>(شوری:۲۳).</ref>؛ بگو: من مزد رسالت خود را از شما نمیخواهم، مگر دوستی نزدیکانم را». |
| | #دوستی و مودت [[اهل بیت]](ع) به سود امت است: {{قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُکم مِّنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکمْ إِنْ أَجْرِیَ إِلَّا عَلَی اللَّه…}}<ref>(سباء:۴۷).</ref>؛ بگو: مزدی که از شما میخواستم، به سود شماست (نه به سود من)، مزد من فقط به عهده خداست». |
| | #دوستی اهل بیت(ع) راه هدایت به سوی خدا: {{قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُکمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَن شَاء أَن یَتَّخِذَ إِلَی رَبِّهِ سَبِیلًا}}<ref>(فرقان:۵۷).</ref>؛ مزدی از شما نمیخواهم، مگر این که کسی از شما خواسته باشد راهی، به سوی پروردگار انتخاب کند». |
|
| |
|
| پیامبر اکرم(ص) در آیه اوّل، مودّت ائمه حق را مزد رسالت خویش میداند و در آیه دوم، تذکر میدهد که سود این تنها مزد، برای امت است، نه برای من؛ و در آیه سوم، توضیح میدهد که فلسفه این موّدت «مزد» این است که یگانه راه پرورش و تکامل و حرکت به سوی کمال مطلق است. دعای ندبه سه آیه مذکور را با هم جمع نموده، این نتیجه را میگیرد: «فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک»؛ آنها (ائمه حق) راه به سوی تو و طریق وصول به رضوان تو بودند.<ref>امامت پژوهی، ص۸۵.</ref> | | پیامبر اکرم(ص) در آیه اوّل، مودّت ائمه(ع) را مزد رسالت خویش میداند و در آیه دوم، تذکر میدهد که سود این تنها مزد، برای امت است، نه برای من؛ و در آیه سوم، توضیح میدهد که فلسفه این موّدت «مزد» این است که یگانه راه پرورش و تکامل و حرکت به سوی کمال مطلق است. دعای ندبه سه آیه مذکور را با هم جمع نموده، این نتیجه را میگیرد: «فکانوا هم السبیل الیک و المسلک الی رضوانک»؛ آنها (ائمه حق) راه به سوی تو و طریق وصول به رضوان تو بودند.<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۸۵.</ref> |
|
| |
|
| نتیجه آنکه، تنها امامان حق هستند که میتوانند ما را به خدا برسانند.
| | *شناخت امام، اساس خداشناسی است؛ [[امام صادق(ع)]] میفرماید: [[امام حسین(ع)]] روزی بر یارانش وارد شد… در این هنگام، کسی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد! معرفت و شناخت خدا چیست؟ امام(ع) فرمود: معرفت خدا این است، که مردم هر عصر و زمان، امام و رهبر دوران خود را شناسایی کرده، فرمانبرداری و پیروی او را واجب بدانند.<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۸۵.</ref> |
|
| |
|
| ۵. شناخت امام، اساس خداشناسی؛ چنانچه از حضرت سید الشهداء(ع) نقل شده است؛ امام صادق(ع) میفرماید: حضرت امام حسین(ع) روزی بر یارانش وارد شد… در این هنگام، کسی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! پدر و مادرم فدای تو باد! معرفت و شناخت خدا چیست؟ امام(ع) فرمود: معرفت خدا این است، که مردم هر عصر و زمان، امام و رهبر دوران خود را شناسایی کرده، فرمان برداری و پیروی او را واجب بدانند.<ref>همان، ص۸۵.</ref>
| | *امام، واسطه فیض؛ هدف عالی انسان، رسیدن به کمال، اتصال به عالم غیب و تخلّق به «اخلاق الله» است. خداوند، کوشش و میل را در فطرت انسان قرار داد و اگر هوس و شهوت انسان، مانع نشود، میل فطری هر انسان، رسیدن به این کمال است. در این مسیر، کسی میتواند رهبر رهروان راه مستقیم باشد که خود، این مسیر را پیموده و به هدف عالی، رسیده باشد و لازم است همواره در میان انسانها چنین فرد برگزیدهای که در ارتباط مستقیم با جهان غیب و خداوند است، وجود داشته باشد تا واسطه فیض میان عالم ربوبی و نوع انسانی گردد، بدون امام حرکت استکمالی انسان، بی نتیجه است و میان عالم ربوبی و نوع انسانی، ارتباطی نخواهد بود. فرد برگزیده، در اصطلاح، «امام» نامیده میشود. امام، فرد کاملی است که به تمام عقاید حقه الهی، معتقد و به تمام اخلاق و صفات نیک، آراسته است و همه کمالاتی که از جانب خداوند افاضه شده و ممکن است در افراد، تحقق یابد، در او فعلیت یافته است.<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۸۵ و ۸۶.</ref> |
|
| |
|
| ۶. امام، واسطه فیض؛ هدف عالی انسان، نیل به کمالات ماورای طبیعت و اتصال به عالم غیب و تخلّق به «اخلاق الله» است خدای متعال، کوشش و میل را در فطرت انسان قرار داد و اگر هوی و هوس و شهوتهای زمینی انسان، مانع نشود، میل فطری هر انسان، وصول به این کمال است. طریق وصول به این کمال، همان «صراط المستقیم» است که درجات و مراتبی دارد و هر مرتبه، فوق مرتبه نازلتر قرار گرفته و میان مراتب آن، پیوند و اتصال ناگسستنی برقرار است. در این مسیر، کسی میتواند رهبر رهروان طریق مستقیم باشد که خود، این مسیر را پیموده و به هدف عالی، واصل شده باشد؛ و لازم است همواره در میان انسانها چنین فرد برگزیده ای که در ارتباط مستقیم با جهان غیب و عالم ربوبی است، وجود داشته باشد تا واسطه فیض میان عالم ربوبی و نوع انسانی گردد، وگرنه حرکت استکمالی افراد انسانی، بی غایت است و میان عالم ربوبی و نوع انسانی، ارتباطی نخواهد بود. بدیهی است که نوع بی غایت، محکوم به انقراض است، چنین فرد برگزیده ای، در اصطلاح شرع، «امام» نامیده میشود. امام، فرد کاملی است که به تمام عقاید حقه الهی، معتقد و به تمام اخلاق و صفات نیک، آراسته است و همه کمالاتی که از جانب خداوند افاضه شده و ممکن است در افراد، تحقق یابد، در او فعلیت یافته است.<ref>امامت پژوهی، ص۸۵ و ۸۶.</ref>
| | *جهان هستی و بقای سایر مخلوقات به وجود امام(ع) نیازمند است، [[امام رضا(ع)]] میفرماید: «بنا یمسک السموات و الارض أن تزولا؛ بواسطه ما اهل بیت است که آسمان و زمین فرو نمیریزند».<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۹۰.</ref> |
|
| |
|
| در حقیقت، مقام امام، مقام تحقق بخشیدن به اهداف مذهب و هدایت به معنای ایصال الی المطلوب است. نه فقط ارائه طریق، علاوه بر این، هدایت تکوینی را نیز شامل است؛ توضیح این که هدف از بعثت انبیاء و ارسال رسل، هدایت جامعه بشری است و این هدایت، دو بعد دارد:
| | *امام، قطب امت؛ امامت به عنوان هسته مرکزی خلافت و نگهدارنده، نظم دهنده و کنترلکننده حرکتهای انحرافی، نقش محوریت را در امت خواهد داشت و اگر امامت از جامعه برداشته شود، حرکتهای تکاملی امت و جامعه در کل جریانات، مختل خواهد شد و در نتیجه جامعه دچار تفرقه و پراکندگی میگردد. امام علی(ع) میفرماید: «الامامه نظام الامه، امامت نظام و عامل پایداری امت است».<ref>غررالحکم، ص۱۲۱.</ref> |
| ۱. هدایت به معنای «ارائه طریق» یعنی همان چیزی که وظیفه هر پیامبری است.
| |
| ۲. ایصال به مطلوب و رساندن به مقصود، که این نیز دو شاخه دارد:
| |
|
| |
|
| الف) هدایت تشریعی و تحقق بخشیدن به برنامههای دینی، خواه از طریق تشکیل حکومت و اجرای حدود و احکام الهی و عدالت اجتماعی و خواه از طریق تربیت و پرورش نفوس بهطور عملی که نیاز به ویژگیهای فراوانی از نظر علم، تقوا، شجاعت و مدیریت دارد.
| | [[امام علی(ع)]] در [[نهج البلاغه]]، معنای «نظام» را روشن میکند و میفرماید: «مَكانُ القَيِّمِ بالأمْرِ مَكانُ النِّظامِ مِنَ الخَرَزِ ، يَجْمَعُهُ و يَضُمُّهُ ، فإنِ انقَطَعَ النِّظامُ تَفَرَّقَ و ذَهَبَ ، ثُمَّ لَم يَجْتَمِعْ بِحَذافيرِهِ أبَدا» در این سخن امام(ع) زمامدار را به «نظام» و جامعه را به «خرز» تشبیه کرده است. ابن ابی الحدید در شرح سخن امام(ع) میگوید: نظام گردن بند، نخی است که آن را جمع میکند و نظم خاصی به آن میدهد، «خرز» به معنای دانههای سوراخ داری است که برای درست کردن گردن بند یا تسبیح استفاده میشود؛ بنابراین، معنای سخن امام(ع) چنین میشود: امام، رشتهای است که دانههای پراکنده یک جامعه را تحت نظام ویژهای درمیآورد و آنها را به هم پیوند میدهد. وقتی که این نخ، پاره شود، دانهها پراکنده میشوند و هر یک به سویی میروند و پس از آن، هیچگاه به صورت اول، فراهم نمیشوند. |
|
| |
|
| ب) هدایت تکوینی و رساندن به مقصود از طریق تأثیر و نفوذ معنوی و روحانی و تابش شعاع هدایت در قلب انسانهای آماده؛ که یک مسیر معنوی و درونی است.<ref>همان، ص۸۰.</ref>
| | بر این اساس، نظام ریشهای است که پراکندگیها را منسجم میکند و در یک مسیر و برای یک هدف، قرار میدهد. با در نظر گرفتن معنای «نظام» معنای روایت مذکور نیز چنین میشود. «امامت» رشتهای است که دانههای پراکنده امت مسلمان و ابعاد مختلف آن را منسجم میکند و به هم پیوند داده، در یک مسیر و برای یک هدف که تکامل و سعادت باشد، قرار میدهد و با قطع شدن این رشته، مسلمانان دچار تفرقه و پراکندگی و از هم گسیختگی میگردند و هر گروه، یک بُعد از اسلام را میگیرد و جامعه اسلامی، از اسلام، تهی میگردد.<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۹۸.</ref> |
|
| |
|
| ۷. جهان هستی و بقای سایر ممکنات به وجود امام(ع) هم از طریق عقل، قابل اثبات است هم از طریق نقل، که جهت اختصار فقط یک دلیل نقلی را بیان میکنیم: کتاب کمال الدین و تمام النعمه از حضرت امام رضا(ع) روایت میکند که آن حضرت میفرماید: «بنا یمسک السموات و الارض أن تزولا؛ بواسطه ما اهل بیت است که آسمان و زمین فرو نمیریزند».<ref>همان، ص۹۰.</ref>
| | *عدم شناخت امام، موجب گمراهی است: امام صادق(ع) میفرماید: زمین، آباد و اصلاح نمیشود، مگر به وجود امام، و هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است؛ و تا هنگامی که هر یک از شما نفس میکشید، بیشتر از هر چیز، به شناسایی امام نیازمندترید تا در این حال بگویید به کار خوبی پرداختهایم.<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۹۸.</ref> |
|
| |
|
| ۸. امام، قطب امت؛ امامت به عنوان هسته مرکزی خلافت و نگه دارنده، نظم دهنده و کنترلکننده حرکتهای انحرافی، نقش محوریت را در امت خواهد داشت و اگر امامت از جامعه برداشته شود، حرکتهای تکاملی امت و جامعه در کل جریانات، مختل خواهد شد و در نتیجه جامعه دچار تفرقه و پراکندگی میگردد. حضرت امیر(ع) میفرماید: «الامامه نظام الامه، امامت نظام و عامل پایداری امت است».<ref>غررالحکم، ص۱۲۱.</ref>
| | *تجلّی توحید در نظام امامت؛ همچنان که پیامبر به عنوان انسان کامل و شایسته به نیابت و خلافت خدا، حاکم جامعه است، پس از پیامبر اکرم(ص) امام حاکم است، لذا نظام امامت و ولایت باید از جانب خدا انفاذ شود تا حکومت شرعی و اطاعت از اوامرش، واجب باشد. در این نظام امامت است که عقیده توحید ظاهر میشود و با این امتیاز توحیدی، امت واحد، قانون واحد و حکومت واحد جهانی و همیشه نو و مترقی را تحقق میبخشد.<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۹۴.</ref> |
|
| |
|
| حضرت علی(ع) در نهج البلاغه، دقیقاً معنای «نظام» را روشن میکند و میفرماید: «مکان القیم من الامر مکان النظام من الخرز یجمعه و یضمه فإذا انقطع النظام، تفرق الخرز و ذهب ثم لم یجمع بحذافیره أبدا» در این سخن امام(ع) زمامدار را به «نظام» و جامعه را به «خرز» تشبیه کرده است. ابن ابی الحدید در شرح سخن امام(ع) میگوید: نظام گردن بند، نخی است که آن را جمع میکند و نظم خاصی به آن میدهد، «خرز» به معنای دانههای سوراخ داری است که برای درست کردن گردن بند یا تسبیح استفاده میشود؛ بنابراین، معنای سخن امام(ع) چنین میشود: زمامدار، رشتهای است که دانههای پراکنده یک جامعه را تحت نظام ویژه ای درمیآورد و آنها را به هم پیوند میدهد. وقتی که این نخ، پاره شود، دانهها پراکنده میشوند و هر یک به سویی میروند و پس از آن، هیچگاه به صورت اول، فراهم نمیشوند.
| | *وجود امام، عامل بقای اسلام؛ اثبات این امر، متوقف بر چند امر است: |
|
| |
|
| بر این اساس، نظام ریشه ای است که پراکندگیها را منسجم میکند و در یک مسیر و برای یک هدف، قرار میدهد. با در نظر گرفتن معنای «نظام» معنای روایت مذکور نیز چنین میشود. «امامت» رشتهای است که دانههای پراکنده امت مسلمان و ابعاد مختلف آن را منسجم میکند و به هم پیوند داده، در یک مسیر و برای یک هدف که تکامل و سعادت باشد، قرار میدهد و با قطع شدن این رشته، مسلمانان دچار تفرقه و پراکندگی و از هم گسیختگی میگردند و هر گروه، یک بُعد از اسلام را میگیرد و جامعه اسلامی، از اسلام، تهی میگردد.<ref>امامت پژوهی، ص۹۸.</ref>
| | #انسان برای تکامل اختیار آفریده شده است. از طرف دیگر، عقل و حس و بقیه قوای ادراکی انسان، برای شناخت صحیح سعادت و شقاوت کافی نیست؛ بنابراین، حکمت خداوند اقتضاء دارد که راه دیگری (وحی) در اختیار انسان قرار بدهد تا به سعادت دنیا و آخرت پی ببرد، و الاّ نقض غرض لازم میآید. |
| | #با نبوت پیامبر اکرم(ص) دستگاه نبوت، خاتمه یافته، و دین اسلام، خاتم ادیان است. از طرف دیگر، ختم نبوت، در صورتی صحیح است که دین اسلام تا پایان جهان، پاسخگوی نیازهای همه مردم باشد، و دین او هم تحریف نشود. |
| | #ممکن است افرادی، مغرضانه یا ناآگاهانه، از دین، چیزی کم کنند یا به آن، چیزی به عنوان بدعت، اضافه کنند، بنابراین باید یک حافظ و نگهبان باشد که تمام دین را بشناسد و بتواند از حریم دین دفاع کند و مانع تصرف و نفوذ اشخاص ناآگاه یا مغرض شود؛ از این جاست که اهمیت ولایت و امامت به خوبی ظاهر میشود و در فقدان آن، دینی باقی نمیماند.<ref>امامت پژوهی، ۱۳۸۱ش، ص۹۵ و ۹۶.</ref> با توجه به آنچه گفته شد، امامت در مکتب شیعه طبق نظر بسیاری از بزرگان، از جمله اصول مذهب قرار گرفته است و عدم اعتقاد به آن، باعث خروج از مکتب و مسلک شیعه میگردد. |
| | {{پایان پاسخ}} |
| | {{مطالعه بیشتر}} |
|
| |
|
| ۹. عدم شناخت امام، موجب گمراهی: امام صادق(ع) میفرماید: زمین، آباد و اصلاح نمیشود، مگر به وجود امام، و هر کس بمیرد و امام خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت مرده است؛ و تا هنگامی که هر یک از شما نفس میکشید، بیشتر از هر چیز، به شناسایی امام نیازمندترید تا در این حال بگویید به کار خوبی پرداختهایم.<ref>همان، ص۹۸.</ref>
| | ==مطالعه بیشتر== |
|
| |
|
| تجلّی توحید در نظام امامت؛ همچنان که پیامبر به عنوان انسان کامل و شایسته به نیابت و خلافت خدا، حاکم جامعه است، پس از پیامبر اکرم(ص) امام حاکم است، لذا نظام امامت و ولایت باید از جانب خدا انفاذ تا حکومت شرعی و اطاعت از اوامرش، واجب باشد. در این نظام امامت است که عقیده توحید ظاهر میشود و با این امتیاز توحیدی، امت واحد، قانون واحد و حکومت واحد جهانی و همیشه نو و مترقی را تحقق میبخشد.<ref>همان، ص۹۴.</ref>
| | *امامت پژوهی، گروه مؤلفان. |
|
| |
|
| ۱۱. وجود امام، عامل بقای اسلام؛ اثبات این امر، متوقف بر چند امر است که مختصراً به آنها اشاره میشود:
| | *مرجعیت دینی اهل بیت(ع) و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۵. |
|
| |
|
| ۱. انسان برای تکامل اختیار آفریده شده است. از طرف دیگر، عقل و حس و بقیه قوای ادراکی انسان، برای شناخت صحیح سعادت و شقاوت کافی نیست؛ بنابراین، حکمت خداوند اقتضاء دارد که راه دیگری (وحی) در اختیار انسان قرار بدهد تا به سعادت دنیا و آخرت پی ببرد، و الاّ نقض غرض لازم میآید. ۲. با نبوت پیامبر اکرم اسلام(ص) دستگاه نبوت، خاتمه یافته، و دین اسلام، خاتم ادیان است. از طرف دیگر، ختم نبوت، در صورتی صحیح است که دین اسلام تا پایان جهان، پاسخگوی نیازهای همه مردم باشد، و دین او هم تحریف نشود.
| | *اهل بیت در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، ترجمه: حمید رضا شیخی و حمید رضا آژیر، ۱۳۸۳. |
|
| |
|
| ۳. ممکن است افرادی، مغرضانه یا ناآگاهانه، از دین، چیزی کم کنند یا به آن، چیزی به عنوان بدعت، اضافه کنند، بنابراین باید یک حافظ و نگهبان باشد که تمام دین را بشناسد و بتواند از حریم دین دفاع کند و مانع تصرف و نفوذ اشخاص ناآگاه یا مغرض شود؛ از این جاست که اهمیت ولایت و امامت به خوبی ظاهر میشود و در فقدان آن، دینی باقی نمیماند.<ref>امامت پژوهی، ص۹۵ و ۹۶.</ref> با توجه به آنچه گفته شد، امامت در مکتب شیعه طبق نظر بسیاری از بزرگان، از جمله اصول مذهب قرار گرفته است و عدم اعتقاد به آن، به نحوی که در سطور بالا بیان شد، باعث خروج از مکتب و مسلک شیعه میگردد. در اهمیت و خصوصیات امام، در شناخت بیشتر ایشان، این مختصر دیگر مجال گفتار بیشتر ندارد و در این مورد باید به کتب مربوطه مراجعه شود.
| | *سیمای ائمه اطهار در آیینه اخبار، سید عبدالاحد رضوی تویسرکانی، چاپ قدس، قم، ۱۳۸۳. |
|
| |
|
| ۱۲. یکی از طرقی که اهمیت و منزلت امامان شیعه توسط آن شناخته میشود، جایگاه و مقام امامان شیعه در قرآن است که به عنوان ولی و سرپرست معرفی شدهاند. گرچه به صورت صریح در قرآن ذکر نشده، ولی با وجود روایات فراوان و مؤیدات تاریخی که وجود دارد، این مسئله، از امور قطعی است که سخن در این مورد نیاز به یک کتاب مستقل دارد. در اینجا به یک نمونه مختصراً اشاره میشود؛ «خداوند متعال در سوره مائده آیه ۶۷ تمام زحمات دوران رسالت پیامبر اکرم(ص) را بر ابلاغ ولایت، تعلیق نموده و فرمود است: «ای پیامبر: آنچه را از پروردگارت به سوی تو نازل شده، ابلاغ کن، وگرنه رسالت خویش را ابلاغ نکردهای» و مراد از «ما انزل الیک» ابلاغ ولایت حضرت علی(ع) است که عدم ابلاغ آن، به منزله عدم ابلاغ تمام رسالت پیامبر اکرم(ص) است».<ref>همان، ص۱۷۸.</ref>
| | {{پایان مطالعه بیشتر}} |
| {{پایان پاسخ}} | |
| {{مطالعه بیشتر}}
| |
|
| |
|
| == مطالعه بیشتر == | | ==جستارهای وابسته== |
| * امامت پژوهی، گروه مؤلفان.
| |
|
| |
|
| * مرجعیت دینی اهل بیت(ع) و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، ناشر: انتشارات مسجد مقدس جمکران، ۱۳۸۵. | | *[[اعتقاد به ولایت امام علی(ع) شرط قبولی ایمان در زمان پیامبر(ص)]] |
| | *[[الهی بودن منصب امامت از نظر قرآن]] |
| | *[[وجوب اطاعت از امامان در آیه اولی الامر]] |
|
| |
|
| * اهل بیت در قرآن و حدیث، محمدی ری شهری، ترجمه: حمید رضا شیخی و حمید رضا آژیر، ۱۳۸۳.
| |
|
| |
|
| * سیمای ائمه اطهار در آیینه اخبار، سید عبدالاحد رضوی تویسرکانی، چاپ قدس، قم، ۱۳۸۳.
| |
|
| |
|
| {{پایان مطالعه بیشتر}}
| |
|
| |
|
| == منابع == | | ==منابع== |
| {{پانویس|۲}} | | {{پانویس|۲}} |
| | | {{شاخه |
| | | شاخه اصلی =کلام |
| | | شاخه فرعی۱ =امامت عامه |
| | | شاخه فرعی۲ =فلسفه امامت |
| | | شاخه فرعی۳ = |
| | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه = |
| | تیترها = | | | تیترها = |
| | ویرایش = | | | ویرایش = |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی =شد |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه =شد |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر =شد |
| | | ارجاعات = |
| | | بازبینی نویسنده = |
| | بازبینی = | | | بازبینی = |
| | تکمیل = | | | تکمیل = |
خط ۹۷: |
خط ۱۰۱: |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
| | |
| | |
| | [[ps:د امامت ځايتون د شيعه په اندېښنه کي]] |