اهمیت شنیدن نصیحت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(ابرابزار)
 
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲: خط ۲:
{{شروع متن}}
{{شروع متن}}
{{سوال}}
{{سوال}}
این حدیث را به صورت دقیق و مشروح پاسخ دهید: «إنّ الله أمر الانبیاء بأن یستمعوا نصائح الشیطان».
منظور از روایت {{متن عربی|إنّ الله أمر الانبیاء بأن یستمعوا نصائح الشیطان|ترجمه=خداوند پیامبران را به شنیدن نصیحت‌های شیطان نیز امر کرده است}} چیست؟
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
یکی از وظایف دینی موعظه و نصیحت کردن از راه صحیح آن است، تا جائی که امام صادق (ع) می‌فرمایند، «یجبُ للمؤمنِ علی المؤمنِ أنْ یُناصِحَه»<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، بیروت، دار الاضواء، ج۲، ص۲۰۸، حدیث ۱.</ref> یعنی «بر مؤمن واجب و لازم است که مؤمن دیگر را نصیحت کند» پس نصیحت کردن یکی از حقوق واجب و حتمی قرار گرفته‌است، و اگر کسی آن را ترک کند عقاب می‌شود.
یکی از امور دینی که در روایات به آن توصیه شده موعظه و نصیحت، از راه صحیح است؛ امام صادق(ع) می‌فرمایند، {{متن عربی|یجبُ للمؤمنِ علی المؤمنِ أنْ یُناصِحَه|ترجمه=بر مؤمن واجب و لازم است که مؤمن دیگر را نصیحت کند.}}<ref>محمد بن یعقوب کلینی، کافی، بیروت، دار الاضواء، ج۲، ص۲۰۸، حدیث ۱.</ref> بنابراین نصیحت کردن یکی از حقوق واجب و حتمی است و برخی ترک آن را باعث عقوبت دانسته‌اند.


در رابطه با سؤال: با توجه به تفحّص و جستجوی گسترده‌ای که صورت گرفت حدیثی با این عبارت پیدا نشده‌است، و شاید این عبارت برداشتی باشد که از مفهوم بعضی از روایات به دست می‌آید، چون که در روایات اسلامی آمده‌است که شیطان به حضرت نوح و حضرت موسی (ع) نصیحت‌هایی کرده، مثلاً در رابطه با نوح پیغمبر (ع) از امام باقر (ع) نقل شده‌است که فرمودند:<ref>شیخ صدوق، خصال، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ص۱۳۲، ح۱۴۰.</ref> چون نوح نزد پروردگارش، قوم خویش را نفرین کرد ابلیس ملعون نزد آن حضرت آمد عرض کرد: ای نوح! تو به خاطر یک نعمت حقی بر من داری که می‌خواهم به تو پاداش دهم، نوح فرمود: به خدا بر من ناگوار است که بر تو حق نعمتی داشته باشم، چیست آن نعمت؟ عرض کرد: بلی نفرین کردی خدا قومت را غرق کرد دیگر هیچ‌کس نماند که من از به گمراه کردن او رنج ببرم پس من راحتم تا مردم دیگری به وجود آیند و آنها را گمراه کنم، نوح فرمود: چه می‌خواهی مرا پاداش دهی؟ عرض کرد: مرا در سه جا به یادآور که در این سه جا به بنده نزدیک‌ترم، هر وقت غضب کردی مرا به یادآور، هر وقت خواستی میان دو نفر حکم کنی مرا به یادآور، هر وقت با زن بیگانه خلوت کردی و با شما هیچ‌کس نیست مرا به یادآور.
درباره حدیث ذکر شده در سوال باید گفت که چنین روایتی در منابع روایی وجود ندارد و شاید این عبارت، برداشتی باشد که از مفهوم بعضی از روایات به دست می‌آید. زیرا در روایات اسلامی آمده‌ است که شیطان به حضرت نوح(ع) و حضرت موسی(ع) نصیحت‌هایی کرده ایت. امام باقر (ع) درباره حضرت نوح(ع) فرمودند: «چون نوح نزد پروردگارش، قوم خویش را نفرین کرد ابلیس ملعون نزد آن حضرت آمد عرض کرد: ای نوح! تو به خاطر یک نعمت حقی بر من داری که می‌خواهم به تو پاداش دهم، نوح فرمود: به خدا بر من ناگوار است که بر تو حق نعمتی داشته باشم، چیست آن نعمت؟ عرض کرد: بلی نفرین کردی خدا قومت را غرق کرد دیگر هیچ‌کس نماند که من از گمراه کردن آن‌ها رنج ببرم پس من راحتم تا مردم دیگری به وجود آیند و آنها را گمراه کنم، نوح فرمود: چه می‌خواهی مرا پاداش دهی؟ عرض کرد: مرا در سه جا به یادآور که در این سه جا به بنده نزدیک‌ترم، هر وقت غضب کردی مرا به یادآور، هر وقت خواستی میان دو نفر حکم کنی مرا به یادآور، هر وقت با زن بیگانه خلوت کردی و با شما هیچ‌کس نیست مرا به یادآور.»<ref>شیخ صدوق، خصال، تحقیق علی اکبر غفاری، قم، جامعه مدرسین، ص۱۳۲، ح۱۴۰.</ref>


و در مورد حضرت موسی (ع) از پیامبر اسلام (ص) نقل شده که فرمودند: حضرت موسی (ع) نشسته بود که شیطان بر او وارد شد در حالی که عرقچین بلند رنگارنگ بر سرش بود، وقتی که نزدیک موسی رسید عرقچین را کنار گذاشت حضرت موسی بر او توجه نمود و سلام کرد، سپس پرسید تو چه کسی هستی؟ جواب داد من ابلیس هستم، حضرت فرمود: خدا تو را به ما نزدیک نکند، برای چه آمدی؟ گفت: آمدم تا بر تو سلام کنم چون که نزد خدا مکان و منزلتی داری، موسی پرسید: این عرقچین چیست؟ در پاسخ گفت: تا این که قلب‌های سلیم انسانها را به سوی خود جلب کنم، موسی گفت: آگاهم کن به گناهی که وقتی کسی انجام دهد بر او غلبه پیدا می‌کنی، گفت: زمانی که خودش را برتر ببیند، و عملش را زیاد بداند، و گناهش در نظرش کوچک جلوه کند، سپس شیطان به موسی گفت: تو را به سه خصلت سفارش می‌کنم: (اوّل) هیچ وقت با زن نامحرم خلوت مکن و زن هم با تو خلوت نکند، زیرا هیچ مردی با زنی و زنی با مردی خلوت نمی‌کند مگر این که خود من همراه آنان هستم نه یاران من، (دوّم) از عهد و پیمان بستن با خدا به پرهیز، چون که هیچ‌کسی با خدا عهد و پیمان نمی‌بندد مگر این که من بین او و وفا کردن به عهد مانع ایجاد کنم، (سوّم) زمانی که تصمیم گرفتی صدقه‌ای دهی سریع انجام بده، زیرا همین که شخصی اراده کرده صدقه دهد؛ خودم مانع می‌شوم نه یاران من.<ref>مفید، آمالی، قم، جامعه مدرسین، ص۱۵۷.</ref>
و در مورد حضرت موسی(ع) از پیامبر(ص) نقل شده که فرمودند: «حضرت موسی(ع) نشسته بود که شیطان بر او وارد شد در حالی که عرقچین بلند رنگارنگ بر سرش بود، وقتی که نزدیک موسی رسید عرقچین را کنار گذاشت حضرت موسی بر او توجه نمود و سلام کرد، سپس پرسید تو چه کسی هستی؟ جواب داد من ابلیس هستم، حضرت فرمود: خدا تو را به ما نزدیک نکند، برای چه آمدی؟ گفت: آمدم تا بر تو سلام کنم چون که نزد خدا مکان و منزلتی داری، موسی پرسید: این عرقچین چیست؟ در پاسخ گفت: تا این که قلب‌های سلیم انسان‌ها را به سوی خود جلب کنم، موسی گفت: آگاهم کن به گناهی که وقتی کسی انجام دهد بر او غلبه پیدا می‌کنی، گفت: زمانی که خودش را برتر ببیند، و عملش را زیاد بداند، و گناهش در نظرش کوچک جلوه کند، سپس شیطان به موسی گفت: تو را به سه خصلت سفارش می‌کنم: (اوّل) هیچ وقت با زن نامحرم خلوت مکن و زن هم با تو خلوت نکند، زیرا هیچ مردی با زنی و زنی با مردی خلوت نمی‌کند مگر این که خود من همراه آنان هستم نه یاران من، (دوّم) از عهد و پیمان بستن با خدا به پرهیز، چون که هیچ‌کسی با خدا عهد و پیمان نمی‌بندد مگر این که من بین او و وفا کردن به عهد مانع ایجاد کنم، (سوّم) زمانی که تصمیم گرفتی صدقه‌ای دهی سریع انجام بده، زیرا همین که شخصی اراده کرده صدقه دهد؛ خودم مانع می‌شوم نه یاران من.<ref>مفید، آمالی، قم، جامعه مدرسین، ص۱۵۷.</ref>


با توجه به این دو حدیث و احادیث دیگر<ref>ر. ک. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوّم، ۱۴۰۳ق، ج۶۰، ص۲۵۲.</ref> معلوم می‌شود که شیطان به پیامبران موعظه می‌کرد و آنها هم گوش می‌کردند، چون که گوش کردن حرف حق مانع ندارد، هر چند گوینده‌اش شیطان باشد.
با توجه به این دو حدیث و احادیث دیگر<ref>ر. ک. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء، چاپ دوّم، ۱۴۰۳ق، ج۶۰، ص۲۵۲.</ref> معلوم می‌شود که شیطان به پیامبران موعظه می‌کرد و آنها هم گوش می‌کردند، چون که گوش کردن حرف حق مانع ندارد، هر چند گوینده‌اش شیطان باشد.
۱٬۴۰۷

ویرایش