۱۱٬۹۱۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←کلیات) |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
==رویکرد حداکثری افراطی به دین== | ==رویکرد حداکثری افراطی به دین== | ||
قائلان به دیدگاه حداکثری با استفاده از ظواهر برخی آیات<ref>ر. ک. نحل/۸۹، یوسف/۱۱۱، انعام/۳۸ و ۵۹.</ref> و روایات<ref>محمّد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، ترجمهٔ سید جواد مصطفوی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهلالبیت(ع) بیتا، ج۱، ص۷۶–۸۰.</ref> چنین استفاده میکنند که دین اسلام و قرآن جامع همه علوم و معارف بشری است. به اعتقاد ایشان دین اسلام آمده است تا همه مشکلات علمی و فکری انسان را پاسخ دهد و همه جنبههای زندگی فردی و اجتماعی او را در دنیا و آخرت تنظیم کند؛ لذا دین اسلام نظامهای لازم جهت اداره جامعه را دربردارد و میتوان علوم اجتماعی و تجربی نظیر جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد، فیزیک، شیمی، علوم کامپیوتری، ریاضی و… را از قرآن استخراج کرد.<ref>ر. ک. ایازی، سید محمّد علی، جامعیت قرآن، رشت، انتشارات کتاب مبین، چاپ اول، ۱۳۷۸، صص۵۹–۶۷.</ref> | |||
این رویکرد نیز مورد نقد واقع شده است. محققان با استناد به برخی آیات قرآن<ref>آیه ۸۹ سوره نحل.</ref> و برخی روایات<ref>کلینی، اصول کافی، ترجمهٔ سید جواد مصطفوی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهلالبیت(ع) بیتا، ج۱، ص۷۶–۸۰.</ref> معتقدند دین مجموعه معارف، احکام و رهنمودهایی است که پاسخگوی نیازهای فردی و اجتماعی انسان در مسئله هدایت و سعادت را میرسانند و اگر این معارف و رهنمودها بوسیله وحی مطرح نشوند ابزارهای متعارف شناخت آدمی مانند عقل و تجربه به تنهایی انسان را به سرمنزل مقصود نمیرساند. به عبارت دیگر دین جامع همه نیازهای هدایتی و عوامل مؤثر در هدایت و سعادت فرد و جامعه است و موضوعات دیگر را به خود انسانها واگذار کرده است. | |||
==رویکرد معتدل به دین== | ==رویکرد معتدل به دین== | ||
علامه طباطبایی (ره) در ذیل آیه ۸۹ سوره نحل با دو شرط میپذیرد که قرآن تبیان و بیان هر چیزی است: | |||
# مطالبی که قرآن و دین باید به آنها بپردازند مربوط به هدایت انسان باشد. | |||
# انسان نیازمند بیان دین باشد. بنابراین چنانچه مسائلی از قبیل علوم تجربی یا تاریخی یا فلسفی یا… باشد که ارتباطی به هدایت انسان نداشته باشد یا مطالبی باشد که انسان خود بدون کمک وحی آنها را بفهمد اینگونه امور خارج از وظیفه بیان دینی خواهد بود. | |||
# ایشان بیان میکنند که قرآن آنچه را که مربوط به هدایت انسان است بیان میکند.<ref>طباطبایی، سید محمّد حسین، المیزان، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۱۷ه. ق، ۱۹۹۷م، ج۱۲، ص۳۲۵.</ref> | |||
<nowiki>یکی از صفات عمومی قرآن این است که بیان هر چیزی است و به تعبیر خود قرآن {{قرآن|تبیان لکل شیء</nowiki><ref>نحل/۸۹.</ref> است و از آنجا که قرآن کتاب هدایت است مراد از «کل شیء» ظاهراً اموری است که به هدایت انسان بازمیگردد نه به هر امری ولو بیارتباط با هدایت.<ref>طباطبائی، سید محمّد حسین، المیزان، ترجمه سید محمّد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیچا، بیتا، ج۱۲، ص۴۶۸–۴۶۹.</ref> | <nowiki>یکی از صفات عمومی قرآن این است که بیان هر چیزی است و به تعبیر خود قرآن {{قرآن|تبیان لکل شیء</nowiki><ref>نحل/۸۹.</ref> است و از آنجا که قرآن کتاب هدایت است مراد از «کل شیء» ظاهراً اموری است که به هدایت انسان بازمیگردد نه به هر امری ولو بیارتباط با هدایت.<ref>طباطبائی، سید محمّد حسین، المیزان، ترجمه سید محمّد باقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، بیچا، بیتا، ج۱۲، ص۴۶۸–۴۶۹.</ref> |