روایت «زنده شدن تصویر شیر به امر امام کاظم»: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۲: خط ۱۲:
{{عربی|عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: اِسْتَدْعَی اَلرَّشِیدُ رَجُلاً یُبْطِلُ بِهِ أَمْرَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ یَقْطَعُهُ وَ یُخْجِلُهُ فِی اَلْمَجْلِسِ فَانْتُدِبَ لَهُ رَجُلٌ مُعَزِّمٌ فَلَمَّا أُحْضِرَتِ اَلْمَائِدَةُ عَمِلَ نَامُوساً عَلَی اَلْخُبْزِ فَکَانَ کُلَّمَا رَامَ خَادِمُ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تَنَاوُلَ رَغِیفٍ مِنَ اَلْخُبْزِ طَارَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ اِسْتَفَزَّ هَارُونَ اَلْفَرَحُ وَ اَلضَّحِکُ لِذَلِکَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی أَسَدٍ مُصَوَّرٍ عَلَی بَعْضِ اَلسُّتُورِ فَقَالَ لَهُ یَا أَسَدَ اَللَّهِ خُذْ عَدُوَّ اَللَّهِ قَالَ فَوَثَبَتْ تِلْکَ اَلصُّورَةُ کَأَعْظَمِ مَا یَکُونُ مِنَ اَلسِّبَاعِ فَافْتَرَسَتْ ذَلِکَ اَلْمُعَزِّمَ فَخَرَّ هَارُونُ وَ نُدَمَاؤُهُ عَلَی وُجُوهِهِمْ - مَغْشِیّاً عَلَیْهِمْ وَ طَارَتْ عُقُولُهُمْ خَوْفاً مِنْ هَوْلِ مَا رَأَوْهُ فَلَمَّا أَفَاقُوا مِنْ ذَلِکَ بَعْدَ حِینٍ قَالَ هَارُونُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّی عَلَیْکَ لَمَّا سَأَلْتَ اَلصُّورَةَ أَنْ تَرُدَّ اَلرَّجُلَ فَقَالَ إِنْ کَانَتْ عَصَا مُوسَی رَدَّتْ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ حِبَالِ اَلْقَوْمِ وَ عِصِیِّهِمْ فَإِنَّ هَذِهِ اَلصُّورَةَ تَرُدُّ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ هَذَا اَلرَّجُلِ فَکَانَ ذَلِکَ أَعْمَلَ اَلْأَشْیَاءِ فِی إِفَاقَةِ نَفْسِهِ}}
{{عربی|عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ یَقْطِینٍ قَالَ: اِسْتَدْعَی اَلرَّشِیدُ رَجُلاً یُبْطِلُ بِهِ أَمْرَ أَبِی اَلْحَسَنِ مُوسَی بْنِ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلاَمُ وَ یَقْطَعُهُ وَ یُخْجِلُهُ فِی اَلْمَجْلِسِ فَانْتُدِبَ لَهُ رَجُلٌ مُعَزِّمٌ فَلَمَّا أُحْضِرَتِ اَلْمَائِدَةُ عَمِلَ نَامُوساً عَلَی اَلْخُبْزِ فَکَانَ کُلَّمَا رَامَ خَادِمُ أَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ تَنَاوُلَ رَغِیفٍ مِنَ اَلْخُبْزِ طَارَ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ اِسْتَفَزَّ هَارُونَ اَلْفَرَحُ وَ اَلضَّحِکُ لِذَلِکَ فَلَمْ یَلْبَثْ أَبُو اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَنْ رَفَعَ رَأْسَهُ إِلَی أَسَدٍ مُصَوَّرٍ عَلَی بَعْضِ اَلسُّتُورِ فَقَالَ لَهُ یَا أَسَدَ اَللَّهِ خُذْ عَدُوَّ اَللَّهِ قَالَ فَوَثَبَتْ تِلْکَ اَلصُّورَةُ کَأَعْظَمِ مَا یَکُونُ مِنَ اَلسِّبَاعِ فَافْتَرَسَتْ ذَلِکَ اَلْمُعَزِّمَ فَخَرَّ هَارُونُ وَ نُدَمَاؤُهُ عَلَی وُجُوهِهِمْ - مَغْشِیّاً عَلَیْهِمْ وَ طَارَتْ عُقُولُهُمْ خَوْفاً مِنْ هَوْلِ مَا رَأَوْهُ فَلَمَّا أَفَاقُوا مِنْ ذَلِکَ بَعْدَ حِینٍ قَالَ هَارُونُ لِأَبِی اَلْحَسَنِ عَلَیْهِ السَّلاَمُ أَسْأَلُکَ بِحَقِّی عَلَیْکَ لَمَّا سَأَلْتَ اَلصُّورَةَ أَنْ تَرُدَّ اَلرَّجُلَ فَقَالَ إِنْ کَانَتْ عَصَا مُوسَی رَدَّتْ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ حِبَالِ اَلْقَوْمِ وَ عِصِیِّهِمْ فَإِنَّ هَذِهِ اَلصُّورَةَ تَرُدُّ مَا اِبْتَلَعَتْهُ مِنْ هَذَا اَلرَّجُلِ فَکَانَ ذَلِکَ أَعْمَلَ اَلْأَشْیَاءِ فِی إِفَاقَةِ نَفْسِهِ}}


{{نقل قول|علی بن یقطین گفت: هارون الرشید دستور داد مردی برای او حاضر کنند تا امام کاظم(ع)‌ را در مجلس شرمنده کند [و اینگونه جایگاهی که امام(ع) بین مردم داشت از بین برود]. مرد ساحری را برای او آوردند. هنگامی که سفره غذا انداختند، مرد ساحر نیرنگی با قرص‌های نان کرد که خادم امام (ع) هر وقت می‌خواست نانی بردارد از جلو دستش می‌پرید. هارون از خنده و شادی از جا پریده بود. پس از مدت اندکی امام کاظم (ع) سر بلند کرد و به تصویر شیری که بر یکی از پرده‌ها بود فرمود: ای شیر خدا دشمن خدا را بگیر. آن صورت از تصویر بیرون پرید و مانند درنده‌ای بزرگ جادوگر را بلعید. هارون و همدستانش غش کرده و از ترس عقل آنها پرید. پس از مدتی که به‌هوش آمدند هارون به امام (ع) گفت: به‌حق خودم بر تو درخواست می کنم از این صورت بخواهی آن مرد را برگرداند. امام(ع) فرمود: اگر عصای موسی (ع) چوب‌دستی‌های جادوگران را که بلعیده بود برگرداند، این صورت هم آنچه بلعیده برمی‌گرداند. این معجزه مؤثرترین وسیله کشتن امام کاظم(ع) گردید.<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ترجمه محمدباقر کمره‌ای، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۴۸.</ref>}}
{{نقل قول|علی بن یقطین گفت: هارون الرشید دستور داد مردی برای او حاضر کنند تا امام کاظم(ع)‌ را در مجلس شرمنده کند [و اینگونه جایگاهی که امام(ع) بین مردم داشت از بین برود]. مرد ساحری را برای او آوردند. هنگامی که سفره غذا انداختند، مرد ساحر نیرنگی با قرص‌های نان کرد که خادم امام(ع) هر وقت می‌خواست نانی بردارد از جلو دستش می‌پرید. هارون از خنده و شادی از جا پریده بود. پس از مدت اندکی امام کاظم(ع) سر بلند کرد و به تصویر شیری که بر یکی از پرده‌ها بود فرمود: ای شیر خدا دشمن خدا را بگیر. آن صورت از تصویر بیرون پرید و مانند درنده‌ای بزرگ جادوگر را بلعید. هارون و همدستانش غش کرده و از ترس عقل آنها پرید. پس از مدتی که به‌هوش آمدند هارون به امام(ع) گفت: به‌حق خودم بر تو درخواست می کنم از این صورت بخواهی آن مرد را برگرداند. امام(ع) فرمود: اگر عصای موسی(ع) چوب‌دستی‌های جادوگران را که بلعیده بود برگرداند، این صورت هم آنچه بلعیده برمی‌گرداند. این معجزه مؤثرترین وسیله کشتن امام کاظم(ع) گردید.<ref>شیخ صدوق، محمد بن علی، الامالی، ترجمه محمدباقر کمره‌ای، تهران، کتابچی، ۱۳۷۶ش، ج۱، ص۱۴۸.</ref>}}


==سند==
==سند==
خط ۷۰: خط ۷۰:
{{پانویس}}
{{پانویس}}
<references />
<references />
[[Category:منبع‌شناسی]]
[[Category:امام کاظم(ع)]]
[[Category:فقه الحدیث]]


[[رده:منبع‌شناسی]]
[[رده:منبع‌شناسی]]
[[رده:امام کاظم(ع)]]
[[رده:امام کاظم(ع)]]
[[رده:فقه الحدیث]]
[[رده:فقه الحدیث]]
automoderated
۶٬۳۴۱

ویرایش