|
|
خط ۱۹: |
خط ۱۹: |
|
| |
|
| باورهای فوق همه مبتنی بر یک پیش فرض مشترک هستند و آن این که حقیقت انسان را بخش غیر مادی او تشکیل میدهد، و بُعد مادی انسان اصالت ندارد. | | باورهای فوق همه مبتنی بر یک پیش فرض مشترک هستند و آن این که حقیقت انسان را بخش غیر مادی او تشکیل میدهد، و بُعد مادی انسان اصالت ندارد. |
|
| |
| ==گزارههای انسانشناسی در ادیان==
| |
| تقریباً در تمام ادیان انسان دارای مرتبه بسیار والایی دانسته شده است. دین بودایی و جین به خدا معتقد نیستند، از این رو طبیعتاً انسان والاترین موجود در نزد آن هاست. او بالقوه قادر است با اتکاء به خود به مقام خدایی برسد. تنها با جهل و نادانی است که طبیعت واقعی بزرگ او موقتاً پنهان میماند. همچنین در دین هندوئی و سیک نیز انسان عالیترین مخلوق به شمار میآید. روح ساکن در درونش حقیقتاً بارقه ای الهی است و از این رو از میان همه موجودات دیگر او از منزلتی ممتاز برخوردار است. به دلیل جهل است که انسان از شناخت عظمت وجودی خویش عاجز میماند و از انواع محدودیتهای درونی رنج میبرد. لحظه ای که ماهیت حقیقی خود را بشناسد موجودی نامحدود شده، از تمام قیود رها میگردد. بر طبق دین زرتشت انسان باید نقش همراه اهورامزدا را ایفا کند تا بتواند نیروهای شر را کاملاً بیرون رانده و حکومت خیر مطلق را بر زمین مستقر کند. در این دین، انسان کاملاً پاک و بی عیب و با آزادی کامل اراده متولد میشود، و از این رو برای هر عملی کاملاً مسئول است. در حالی که در دین هندوئی، بودایی و جین انسان با محدودیتهای خاصی به دنیا میآید و از این رو به یک معنا نه کاملاً آزاد است و نه میتواند مسئولیت کامل اعمال خود را بر عهده گیرد. قانون «کارما» در آنِ واحد نماد جبر و آزادی و اختیار است. این ادیان که خاستگاه هندویی دارند، به روشنی طبیعت انسان را ذاتاً موجودی روحانی میدانند و میگویند انسان در درون خود روحی دارد که ماهیت اصلی او را تشکیل میدهد. این روح فنا ناپذیر است و لذا انسان در ماهیت اصلی خود فنا ناپذیر است.<ref>ر. ک. تیواری، کدارنات، دینشناسی تطبیقی، ترجمه مرضیه شنکایی، تهران، انتشارات سمت، ۱۳۸۱ش، ص۲۳۳–۲۳۵.</ref> دین زرتشتی نیز به فناناپذیری روح آدمی که با مرگ جسمانی نابود نمیشود باور دارد.<ref>همان، ص۱۸۸.</ref>
| |
|
| |
|
| ==ادیان ابراهیمی== | | ==ادیان ابراهیمی== |