پیامبران اولوالعزم: تفاوت میان نسخه‌ها

تکمیل و بارگزاری
(جایگزینی متن - ' | ارجاعات =' به ' | ارجاعات = | بازبینی نویسنده = ')
(تکمیل و بارگزاری)
خط ۴: خط ۴:
{{پایان سوال}}
{{پایان سوال}}
{{پاسخ}}
{{پاسخ}}
'''پیامبران اولوالعزم''' نام پنج نفر از انبیاء الهی یعنی [[محمد(ص)]]، [[عیسی(ع)]]، [[موسی(ع)]]، [[ابراهیم(ع)]] و [[نوح(ع)]] می‌باشد. مقصود از عزم بنابر تفاسیر، به معنای صبر یا عهد یا شریعت است. این پیامبران، بنابر تصریح قرآن، دارای شریعت بودند و دیگر انبیاء حافظان و نگهبانان شریعت ایشان بودند. عبارت اولوالعزم در قرآن یک بار آمده است.


== مفهوم‌شناسی ==
== مفهوم‌شناسی ==
اولوا العزم به معنای صاحبان اراده محکم و استوار است. در باره اینکه مفوم عزم به چه معنایی است، سه نظریه وجود دارد:
* عزم به معنای صبر است. از این جهت که انبیاء اولوا العزم دارای صبر و استواری بالایی بودند.
* عزم به معنای عهد است. بر اساس تفسر آیه ۷ [[سوره احزاب]]، عهد سفت و محکمی از پیامبران اولوالعزم گرفته شده است.
* عزم به معنای شریعت است. برخی از مفسرین بر اساس آیه ۱۳ شوری، داشتن شریعت ویژگی منحصره در پیامبران اولوالعزم است.
انبیاء گروهی از افراد بشر هستند که دستورهای خدا را از ناحیه خداوند می‌گیرند و به مردم ابلاغ می‌کنند و به عبارتی آن‌ها واسطه میان خداوند و سایر افراد بشر می‌باشند.<ref>مطهری، مرتضی، نبوت، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳.</ref> وظیفه پیامبران دو گونه است: یکی از جانب خداوند که برای بشر قانون و دستورالعمل آورده‌اند و یکی اینکه مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل‌های الهی آن عصر و زمان دعوت و تبلیغ می‌کرده‌اند. غالب پیامبران فقط وظیفه دوم را انجام می‌داده‌اند و عده بسیار کمی از پیامبران که قرآن آنها را «اولوالعزم» می‌خواند، قانون و دستورالعمل آورده‌اند.
انبیاء گروهی از افراد بشر هستند که دستورهای خدا را از ناحیه خداوند می‌گیرند و به مردم ابلاغ می‌کنند و به عبارتی آن‌ها واسطه میان خداوند و سایر افراد بشر می‌باشند.<ref>مطهری، مرتضی، نبوت، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۷۳، ص۱۳.</ref> وظیفه پیامبران دو گونه است: یکی از جانب خداوند که برای بشر قانون و دستورالعمل آورده‌اند و یکی اینکه مردم را به خدا و عمل به دستورالعمل‌های الهی آن عصر و زمان دعوت و تبلیغ می‌کرده‌اند. غالب پیامبران فقط وظیفه دوم را انجام می‌داده‌اند و عده بسیار کمی از پیامبران که قرآن آنها را «اولوالعزم» می‌خواند، قانون و دستورالعمل آورده‌اند.


== در قرآن ==
== نام پیامبران اولوالعزم در قرآن ==
[[قرآن]] شخصیت '''پیامبران اولوالعزم''' را به لحاظ ویژگی‌های برجسته و صفات بارزشان بیش از دیگران ارج نهاده و گرامی داشته است، این گروه از پیامبران کتاب و شریعت مستقلی داشته‌اند و پیامبران معاصر یا متأخر از آنان تبعیت می‌کردند تا زمانی که یکی دیگر از پیامبران «اولوالعزم» به رسالت مبعوث می‌شد و شریعت نوینی می‌آورد.<ref>رجوع شود به: مطهری، مرتضی، خاتمیت، تهران، صدرا، چاپ پنجم ۱۳۷۰، ص۴۸.</ref>
[[قرآن]] شخصیت '''پیامبران اولوالعزم''' را به لحاظ ویژگی‌های برجسته و صفات بارزشان بیش از دیگران ارج نهاده و گرامی داشته است، این گروه از پیامبران کتاب و شریعت مستقلی داشته‌اند و پیامبران معاصر یا متأخر از آنان تبعیت می‌کردند تا زمانی که یکی دیگر از پیامبران «اولوالعزم» به رسالت مبعوث می‌شد و شریعت نوینی می‌آورد.<ref>رجوع شود به: مطهری، مرتضی، خاتمیت، تهران، صدرا، چاپ پنجم ۱۳۷۰، ص۴۸.</ref>


قرآن نام پنج پیامبر اولوالعزم را نام برده است {{قرآن|شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّیٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَیٰ وَعِیسَیٰ ۖ أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ ۚ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ ۚ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشَاءُ وَیَهْدِی إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ|ترجمه=از [احکام] دین، آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرد، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را که درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم که: «دین را برپا دارید و در آن تفرقه‌اندازی مکنید.» بر مشرکان آنچه که ایشان را به سوی آن فرا می‌خوانی، گران می‌آید. خدا هر که را بخواهد، به سوی خود برمی‌گزیند، و هر که را که از در توبه درآید، به سوی خود راه می‌نماید.|سوره=شوری|آیه=۱۳}}. در این آیه، [[حضرت نوح(ع)]] و [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[حضرت موسی(ع)]] و [[حضرت عیسی(ع)]] و [[حضرت محمد(ص)]] به عنوان پیامبران اولوالعزم معرفی شده‌اند. این پنج نفر، صاحبان کتاب و شریعت می‌باشند و دیگر انبیاء، حافظان و نگهبانان شریعت این انبیاء بوده‌اند، اگر چه صحیفه یا زبور داشته‌اند، ولی شریعت جامع را همان پنج نفر آورده‌اند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ اول، جششم، بخش چهارم مقدمه فصل اول فصل دین و شریعت.</ref>
قرآن پنج پیامبر اولوالعزم را نام برده است {{قرآن|شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ مَا وَصَّیٰ بِهِ نُوحًا وَالَّذِی أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ وَمَا وَصَّیْنَا بِهِ إِبْرَاهِیمَ وَمُوسَیٰ وَعِیسَیٰ|ترجمه=از [احکام] دین، آنچه را که به نوح درباره آن سفارش کرد، برای شما تشریع کرد و آنچه را به تو وحی کردیم و آنچه را که درباره آن به ابراهیم و موسی و عیسی سفارش نمودیم|سوره=شوری|آیه=۱۳}}. در این آیه، [[حضرت نوح(ع)]] و [[حضرت ابراهیم(ع)]] و [[حضرت موسی(ع)]] و [[حضرت عیسی(ع)]] و [[حضرت محمد(ص)]] به عنوان پیامبران اولوالعزم معرفی شده‌اند. این پنج نفر، صاحبان کتاب و شریعت می‌باشند و دیگر انبیاء، حافظان و نگهبانان شریعت این انبیاء بوده‌اند، اگر چه صحیفه یا زبور داشته‌اند، ولی شریعت جامع را همان پنج نفر آورده‌اند.<ref>جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، قم، اسراء، چاپ اول، جششم، بخش چهارم مقدمه فصل اول فصل دین و شریعت.</ref>


در آیه دیگری نیز نام اولوالعزم به کار رفته است، {{قرآن|فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ|ترجمه=پس صبر کن همان گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند|سوره=احقاف|آیه=۳۵}}
خداوند از پیامبران اوالعزم میثاق و تعهد محکمی گرفته است. {{قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنْكَ وَمِنْ نُوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَىٰ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ|ترجمه=و آن هنگام كه از پيامبران پيمان گرفتيم و از تو و از نوح و ابراهيم و موسى و عيسى بن مريم|سوره=احزاب|آیه=۷}}


== در روایات ==
تنها آیه قرآن که نام اولوالعزم در آن آمده است آیه {{قرآن|فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ|ترجمه=پس صبر کن همان گونه که پیامبران اولوالعزم صبر کردند|سوره=احقاف|آیه=۳۵}} است.
 
== معیار پیامبران الوالعزم در روایات ==
طبق روایات معیار اولوالعزم همان شریعت استوار و کامل تر و داشتن کتابی که دارای قوانین و دستورالعمل‌هایی بوده است، می‌باشد<ref>صدوق، محمد، علل الشرایع ـ رحمه الله علیه ـ بی جا، بی تا، ص۱۳۳.</ref> پس خداوند وقتی سخن از صحیفه حضرت داود(ع) به میان می‌آورد نام کتاب را بر آن نمی‌نهد، چون آن مجموعه مشتمل بر قوانین زندگی و حدود و کیفرها نبوده و تنها شامل پند و اندرز و نصیحت بوده است؛ لذا آن پیامبر(ع) دارای شریعت مستقل نبوده است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل قرآن و کتابهای آسمانی.</ref>
طبق روایات معیار اولوالعزم همان شریعت استوار و کامل تر و داشتن کتابی که دارای قوانین و دستورالعمل‌هایی بوده است، می‌باشد<ref>صدوق، محمد، علل الشرایع ـ رحمه الله علیه ـ بی جا، بی تا، ص۱۳۳.</ref> پس خداوند وقتی سخن از صحیفه حضرت داود(ع) به میان می‌آورد نام کتاب را بر آن نمی‌نهد، چون آن مجموعه مشتمل بر قوانین زندگی و حدود و کیفرها نبوده و تنها شامل پند و اندرز و نصیحت بوده است؛ لذا آن پیامبر(ع) دارای شریعت مستقل نبوده است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل قرآن و کتابهای آسمانی.</ref>


== ویژگی‌ها ==
پیامبران اولوالعزم دارای ویژگی‌هایی هستند که در قرآن و روایات ذکر شده است:
=== داشتن کتاب ===
موارد استعمالات لغوی «کتاب» در قرآن کریم نشان می‌دهد که معنای اصطلاحی آن عبارت است از مجموعه معارف و قوانین دینی و الهی که علاوه بر معارف و نصایح و اندرز، مشتمل بر قوانین فردی، اجتماعی، عبادی و سیاسی نیز باشد. بنابر همین تعریف اولوالعزم به کسی گفته می‌شود که دارای کتاب باشد.
در آیه شریفه {{و لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ|ترجمه=یعنی رسولان خود را با بینات فرستادیم و کتاب و میزان را با آنان نازل کردیم|سوره=حدید|آیه=۲۵}} دلالت ندارد که همه انبیای الهی دارای کتابی مستقل بوده‌اند، بلکه مقصود آن است که به مجموعه مرسلین کتاب داده شده است و هیچ رسولی بی کتاب نبوده است. مثلاً خداوند در قرآن خطاب به[[حضرت یحیی(ع)]] می‌فرماید: {{قرآن|یا یَحْیی خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّه|ترجمه=ای یحیی کتاب الهی را با قوت بگیر.|سوره=مریم|آیه=۱۲}} که بیانگر این نکته است که حضرت یحیی بقیه انبیاء هم کتاب داشته‌اند؛ و هر کس که کتاب داشته باشد، شریعت دارد لذا معیار در اولوالعزم بودن اگر چه شریعت داشتن کتاب است ولی دلیل بر شریعت و کتاب نداشتن بقیه انبیاء نمی‌باشد.
لذا معیار در اولوالعزم بودن، داشتن کتاب و شریعت مستقل با قوانین و دستورالعمل‌های فراگیر می‌باشد، ولی معنای شریعت به معنای خاص این نیست که فقط این پنج پیامبر شریعت داشته‌اند بلکه لفظی عام است و به این معنی است که همه انبیاء دارای شریعت بوده‌اند، لکن شریعت مستقل نداشته‌اند که مأمور به تبلیغ بوده‌اند.
از نظر قرآن کریم، مجموعه قوانینی که با دامنه گسترده‌ای از سوی خداوند برای هدایت انسان‌ها تنظیم شده، برای شکوفایی فطرت بشر دارای زیر بنایی است که ثابت و اصلی می‌باشد و به آن «دین» گفته می‌شود و آنکه فروع و جزئیاتی دارد که متغیر و متحول است «شریعت و منهاج» نامیده می‌شود و دین الهی به مانند نهری بزرگ است که انسانها در طی اعصار و قرون توسط شریعت هر پیامبری به آن راه یافته‌اند. قرآن می‌فرماید: }}لِکُلٍّ جَعَلْنا مِنْکُمْ شِرْعَه وَ مِنْهاجاً<ref>مائده/۴۸.</ref>{{قرآن| برای هر قومی شریعت و طریقه ای مقرر داشتیم البته شریعت به معنای جامع غیر از شریعت ویژه است و این آیه شریفه همان شریعت ویژه است.<ref>قرآن در قرآن همان فصل، دین و شریعت.</ref>
و لذا با توجه به مطالب بیان شده این نکته روشن می‌شود که حضرت آدم(ع) هم شریعت داشته است.
{{پایان پاسخ}}
{{پایان پاسخ}}


خط ۴۲: خط ۳۶:
}}
}}
{{تکمیل مقاله
{{تکمیل مقاله
  | شناسه =
  | شناسه =شد
  | تیترها =
  | تیترها =شد
  | ویرایش =
  | ویرایش =شد
  | لینک‌دهی =
  | لینک‌دهی =شد
  | ناوبری =
  | ناوبری =
  | نمایه =
  | نمایه =
  | تغییر مسیر =
  | تغییر مسیر =شد
  | ارجاعات =
  | ارجاعات =
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی نویسنده =  
  | بازبینی =
  | بازبینی =
  | تکمیل =
  | تکمیل =
  | اولویت =
  | اولویت =ب
  | کیفیت =
  | کیفیت =ج
}}
}}
{{پایان متن}}
{{پایان متن}}
automoderated
۱٬۲۷۴

ویرایش