automoderated
۱٬۲۷۴
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «==مشکل مدخل== {{پب|Rezvani}} سلام. مدخل هیچ پانویسی ندارد. بدون منبع بودن بسیار به مد...» ایجاد کرد) |
Mnazarzadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{پب|Rezvani}} | {{پب|Rezvani}} | ||
سلام. مدخل هیچ پانویسی ندارد. بدون منبع بودن بسیار به مدخل آسیب زده است.--[[کاربر:Rezapour|Rezapour]] ([[بحث کاربر:Rezapour|بحث]]) ۲۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۰۳ (UTC) | سلام. مدخل هیچ پانویسی ندارد. بدون منبع بودن بسیار به مدخل آسیب زده است.--[[کاربر:Rezapour|Rezapour]] ([[بحث کاربر:Rezapour|بحث]]) ۲۴ دسامبر ۲۰۲۰، ساعت ۱۸:۰۳ (UTC) | ||
{{شروع متن}} | |||
{{پایان سوال}} | |||
پيامبر اسلام(ص) پيش از بعثت بر چه آئيني بودند؟ | |||
{{سوال}} | |||
{{پایان پاسخ}} | |||
حضرت رسول اكرم(ص) قبل از بعثت در پناه پروردگار متعال و دور از آلودگيها و عادات جاهليت رشد نمود. آن حضرت از نظر مروّت، بهترين و از نظر اخلاق نيكوترين بود، با حياترين و راستگوترين و امانتدارترين فرد محسوب مي شد. از بدگويي دوري مي جست و قومش بنا بر خصلتهاي نيك آن حضرت وي را «امين» مي ناميدند. بنابراين آنطوريكه شواهد تاريخي غير قابل انكار گواهي مي دهند پيامبر خدا از نظر تربيتي در نهايت درجه مكارم اخلاقي قرار داشته و به همين دليل از موقعيت اجتماعي خاص و منحصر به فرد برخوردار بوده است. اما اينكه پيامبر خدا قبل از بعثت چه ديني داشته است توجه به مطاب زير لازم مي باشد: | |||
از آنجا كه از ابتداي خلقت تا روز قيامت، دين مورد رضايت خداوند متعال يكي بيش نبوده است و تمام انبياي الهي از آدم تا خاتم(ص) بشر را به يك دين دعوت نموده اند. و اين مطلب از آيه اي كه مي فرمايد: | |||
«خدا آئيني كه براي شما قرار داد احكامي است كه نوح را هم به آن سفارش كرد و بر تو نيز همان را وحي كرديم و به ابراهيم و موسي و عيسي نيز سفارش نموديم<ref>شوري/۱۳.</ref>». و نيز «دين نزد خدا اسلام است<ref>آل عمران/۱۹.</ref>». و آيات ديگر معلوم مي شود كه هدف اصلي از بعثت انبياء تبليغ به يك دين توحيدي بوده كه عبارت از دين اسلام باشد. | |||
در رابطه با دين پيامبر اسلام(ص) قبل از بعثت دو نظريه از دانشمندان شيعه و سني ارائه شده كه هر دو نظر به موحد بودن آن حضرت تأكيد دارند. | |||
==نظريه اول:== برخي معتقدند كه پيامبر اسلام(ص) تابع يكي از اديان گذشته بوده و در اعمال خود به آن دين عمل مي كرده اند. | |||
دلايل اين گروه اين است كه اولاً اگر آن حضرت تابع شريعت و ديني نبودند با چه معياري به حج و عمره مشرف مي شدند و اعمال آنها را انجام مي دادند و با چه دستوري از گوشت مردار و يا حيواني كه با نام خداياني غير از خداوند يكتا ذبح شده بود نمي خوردند پس بايد گفت كه پيامبر از يكي از اديان گذشته تبعيت مي كردند. | |||
و در تأييد نظر خودشان به آياتي از قرآن تمسك كرده اند كه عبارتند از: | |||
۱. «آنان (پيامبران) كساني بودند كه خدا خود آنان را هدايت نمود تو نيز از راه آنها پيروي نما<ref>انعام/۹۰.</ref>». | |||
۲. «خدا آئيني كه براي شما قرار داد احكامي است كه نوح را هم به آن سفارش كرد و بر تو نيز همان را وحي كرديم و به ابراهيم و موسي و عيسي هم آن را سفارش كرديم<ref>شوري/۱۳.</ref>». | |||
۳. «آنگاه بر تو وحي كرديم كه از آئين پاك ابراهيم تبعيت كن كه او هرگز به خداي يكتا شرك نياورد<ref>نمل/۱۲۳.</ref>». | |||
۴. «ما تورات را كه در آن هدايت و روشنايي است فرستاديم تا پيغمبراني كه تسليم امر خدا هستند بدان كتاب حكم كنند<ref>مائده/۴۴.</ref>». | |||
دليل دوم اين گروه اين است كه در تاريخ برخورد مي كنيم كه پيامبر در حكم سنگ سار كردن زناكار به تورات مراجعه كرده بودند<ref>محمد، رصافي، بعثت نامه (مجموعه مقالات)، قم، انتشارات صبح صادق، چاپ اول، ۱۳۸۳، ص۲۸۷.</ref>. | |||
==نظريه دوم:== | |||
در مقابل نظريه اول نظريه اي قرار دارد كه قريب به اتفاق دانشمندان شيعه و اهل سنت و تمام معتزله بر آن قائل مي باشند و آن اين است كه حضرت رسول اكرم(ص) قبل از بعثت تابع هيچ شريعتي از شرايع گذشته نبوده اند، بلكه به تكليف خود عمل مي نمودند.<ref>همان، ص۲۸۸.</ref> | |||
ادله اين نظريه عبارتست از: | |||
۱. تمام مسلمانان اتفاق نظر دارند كه پيامبر اكرم(ص) بر تمام انبياء برتري دارد و افضل از همه آنان است، و از نظر عقل تبعيت كردن افضل از مفضول صحيح نيست. | |||
۲. اگر پيامبر به شرايع يكي از اديان گذشته عمل مي كردند، در تاريخ زندگي آن حضرت ذكر مي شد و اهل آن شريعت اين را جزو افتخارات خود مي دانسته و از اين امر به نفع خود احتجاج مي كردند. در حالي كه در هيچ جاي تاريخ چنين امري ذكر نشده است. | |||
۳. حضرت امير المؤمنين(ع) كه تربيت يافته حضرت پيامبر(ص) مي باشند مي فرمايند: «از همان زمان كه رسول خدا از شير بازگرفته شد، خداوند بزرگترين فرشته از فرشتگان خود را با او قرين ساخت، تا شب و روز او را به راههاي مكارم و طرق اخلاق نيك جهان سوق دهند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۲، معروف به خطبه قاصعه.</ref>». | |||
۴. و همچنين از خود پيامبر(ص) به طرق صحيح از شيعه و سني نقل شده است كه فرمودند: «من به مقام نبوّت رسيده بودم در حالي كه هنوز روح به جسد آدم دميده نشده بود<ref>مجلسي، بحارالانوار، ج۱۸، ص۲۷۷.</ref>». | |||
۵. با مراجعه به سيره عملي آن حضرت(ص) در طول چهل سال قبل از بعثت اين امر به خوبي معلوم و مشخص مي شود كه ايشان در اين مدت راه و روش خاص خود را مي رفته و هيچ موردي ملاحظه نشده است كه ايشان به كتاب و يا دانشمندي از دانشمندان شرايع گذشته مراجعه نمايند و يا در معابد و كليساهاي يهوديها و نصاري و يا مذاهب ديگر رفته و مشغول عبادت و انجام اعمال آنها شده باشند. | |||
در جواب نظريه اول بايد گفت: آياتي كه به آنها تمسك شده در اين آيات مقصود از اوامر الهي در خصوص تبعيّت پيامبر اسلام از انبياء گذشته احكام فروع دين از قبيل نماز و روزه و حج و امور ديگر نيست هرچند كه در شرايع گذشته اين امور بوده اند بلكه مقصود اين قبيل آيات تبعيت در اصول كلي دين مانند توحيد و معاد و مكارم و محاسن اخلاقي بوده است. به علاوه اين كه چطور ممكن است خداوند پيامبر را به تبعيت از شرايع گذشته وادار بنمايد در حالي كه آنها خود با هم اختلاف در فروع داشته و در تناقض با هم بوده اند<ref>رصافي، پيشين، ص۲۹۰.</ref>. | |||
اما در رابطه با دليل دوم نظريه اول بايد گفت اولاً اين حديث خبر واحد است و در ثاني تورات اصلي در اين زمان وجود نداشته بلكه سالها پيش از بين رفته است. و تورات تحريف شده هيچ ارزش ديني ندارد تا پيامبر(ص) بر طبق آن حكم كند. | |||
بنابراين چنانكه گفته شد پيامبر اسلام قبل از چهل سالگي مقام نبوت را داشتند و به همين جهت فرشته اي از فرشتگان هميشه همراه ايشان بوده و احكام لازم و محاسن اخلاقي و آداب نيك را به ايشان تعليم مي داده است چنانكه حديث امام علي(ع) نيز بيانگر اين امر بود. | |||
پس نظر صحيح كه بيشتر مسلمين از شيعه و اهل سنت بر آن اتفاق دارند همان است كه پيامبر تابع هيچ يك از شرايع گذشته نبوده اند، بلكه آن حضرت به تكليف خود عمل مي كرده و پيوسته خط توحيد را ادامه مي داده و به اصول اخلاقي و عبادت الهي مقيد و پاي بند بوده است. | |||
{{پاسخ}} | |||
{{پایان مطالعه بیشتر}} | |||
==مطالعه بيشتر== | |||
۱. عده الاصول، شيخ طوسي. | |||
۲. سيره پيامبر(ص) ابن كثير. | |||
{{مطالعه بیشتر}} | |||
==منابع== | |||
<references /> | |||
{{شاخه | |||
| شاخه اصلی = | |||
|شاخه فرعی۱ = | |||
|شاخه فرعی۲ = | |||
|شاخه فرعی۳ = | |||
}} | |||
{{تکمیل مقاله | |||
| شناسه = | |||
| تیترها = | |||
| ویرایش = | |||
| لینکدهی = | |||
| ناوبری = | |||
| نمایه = | |||
| تغییر مسیر = | |||
| ارجاعات = | |||
| بازبینی = | |||
| تکمیل = | |||
| اولویت = | |||
| کیفیت = | |||
}} | |||
{{پایان متن}} |