|
|
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{شروع متن}} | | {{شروع متن}} |
| {{سوال}} | | {{سوال}} |
| در رابطه با معناي جبر و اختيار ؛ قضا وقدر توضيح دهيد؟
| | قضا و قدر چیست؟ |
| {{پایان سوال}} | | {{پایان سوال}} |
| {{پاسخ}} | | {{پاسخ}} |
| كلمه اختيار در عرف و نيز در مباحث نظري به چند صورت بكار ميرود:
| | {{درگاه|واژهها}} |
| | قضاء الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرایط مادی، یک پدیده به مرحله نهایی و حتمی میرسد. قَدَر یا همان تقدیر الهی نیز این است که خداوند برای هر پدیدهای، اندازه و محدودهای قرار داده که تحت تأثیر عوامل تدریجی، تحقق مییابد. |
|
| |
|
| ۱. اختيار در مقابل اكراه: اين معنا كه در امور حقوقي مصطلح است، به اين معنا است كه مثلاًَ انسان در معاملهاي كه ميخواهد انجام بدهد و چيزي را بفروشد با رضايت خودش باشد نه با تهديد و اجبار ديگران. چرا كه معامله انسان مكره باطل است.
| | قضا و قدر به دو قسم علمی و عینی تقسیم میشود: تقدیر علمی این است که خدا میداند هر چیزی، در چه زمان و مکانی و به چه صورت تحقق مییابد. این معنا از قضا و قدر، منافاتی با اختیار انسان ندارد. خداوند در این قضا و قدر میداند که انسان با اختیار خود کدام راه را انتخاب میکند، به سمت گناه میرود یا عمل درست. |
|
| |
|
| ۲. اختيار در مقابل اضطرار: گاهي اختيار به اين معناست كه انسان در شرايط خوب و مناسبي است يك فعلي را بدون هيچ خطر جاني و يا مالي انجام ميدهد يا ترك ميكند، در مقابل فعلي كه با اضطرار انجام ميگيرد. مثل خوردن گوشت مردار كه حرام است ولي در صورت اضطرار و گرسنگي شديد كه منجر به مرگ ميشود حلال ميشود.
| | قضا و قدر عینی به این معنا است که برای شیء، اندازهای ایجاد و حدود آن معین شود. اعمال انسانها و دیگر موجودات، همگی دارای حدود و قیودی هستند. زندگی انسان در کره زمین، شکل و قیافه، مرد یا زن بودن، سفید یا سیاه بودن و … از قضا و قدر عینی هستند. اعمال و رفتار ما به همان اندازه که محدود به جهان مادی است به همان اندازه با اختیار، آزادی و انتخاب صورت میگیرد. |
|
| |
|
| ۳. اختيار به معناي قصد و گزينش: به اين معنا كه آدم عاقل، راههاي مختلف و متعددي در پيش روي داشته باشد و او با انتخاب و اراده و قصد خود، يكي از اين چند راه را برگزيند و فعلي را انجام دهد و يا ترك كند.
| | ==معنای قضا== |
| | کلمه قضاء در لغت به معنای فیصله دادن است، فعل باشد یا گفتار، به خداوند نسبت داده شود یا به غیر خدا.<ref>المفردات، راغب اصفهانی، ص۴۰۶.</ref> همچنین به معنای به انجام رساندن و داوری کردن نیز است.<ref name=":0">مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ج۱، ص۱۸۰ و آموزش فلسفه، ج۲، ص۴۰۸.</ref> کلمه قاضی نیز از آن جهت که میان دو طرف، حکم میکند و به کار آنها فیصله میدهد، قاضی نامیده میشود.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| ۴. اختيار در مقابل جبر: گاهي اختيار در معناي وسيعي بكار ميرود و آن اين است كه كاري از فاعل، تنها با ميل و رغبت خودش صادر شود، بدون اينكه از سوي عامل ديگري تحت فشار قرار بگيرد. اين معنا از معاني ديگر اختيار وسيعتر است. چرا كه در معاني گذشته اختيار فقط براي انسانها معنا داشت و داراي شرايطي بود.}}<ref>مثلاً در معناي سومي كه اختيار به معناي قصد بود مخصوص فاعلهائي بود كه قبلاً كارشان را تصور كرده باشند و سپس به آن شوقي پيدا كنند و آنگاه قصد انجام آنرا بگيرند امّا در معناي چهارم تنها شرط اين است كه فعل از روي رضايت و رغبت انجام بگيرد.</ref> امّا اين معنا از اختيار شامل خدا و فرشتگان و ساير مجردات هم ميشود.<ref>ر.ك: مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن، انتشارات در راه حق، ص۳۷۵ ـ ۳۷۷.</ref>
| | قضاء در اصطلاح قرآنی به سه معنا به کار رفته است:<ref>حلی، کشف المراد، مؤسسه نشر اسلامی، ص۳۱۵.</ref> |
|
| |
|
| لازم به ذكر است در مباحث جبر و اختيار انسان، اين معنا از اختيار مراد است. در آنجا ثابت ميشود كه انسان با اراده و انتخاب و تصميم گيري خود فعلي را ميتواند انجام بدهد و يا ترك كند، بدون اينكه از طرف شخص و يا قدرت مافوقي آزادي و انتخاب از او سلب شود و مجبور به انجام و يا ترك فعلي شود.
| | *قضاء به معنای خلق، آفرینش و پایان کار است:{{قرآن|وَ قَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِی یَوْمَیْنِ|ترجمه=آسمانهای هفتگانه را در دو روز خلق کرده و به پایان رساند.|سوره=فصلت|آیه=۱۲}} |
| | *به معنای الزام و واجب کردن حکم: {{قرآن|وَ قَضی رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ|سوره=اسراء|آیه=۲۳|ترجمه=پروردگارت حکم کرده (امر کرده) که جز او را نپرستید..}} |
| | *به معنای اعلام و خبر دادن: {{قرآن|وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ|سوره=اسراء|آیه=۴|ترجمه=ما به بنی اسرائیل در کتاب خبر دادیم.}} |
|
| |
|
| ==امّا در مورد واژه قضا و قدر==
| | اما قضاء الهی، در اصطلاح علمای علم کلام، در بحث جبر و اختیار، عبارت است از به مرحله نهایی و حتمی رسیدن پدیدهای که تمام مقدمات، اسباب و شرایطش فراهم شده است. منظور از قضاء الهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات، اسباب و شرایط یک پدیده آنرا به مرحله نهایی و حتمی میرساند.<ref name=":1">مصباح یزدی، آموزش عقاید، سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۱۸۰.</ref> |
|
| |
|
| كلمه قضاء به حسب اصل لغت همانطور كه راغب در مفردات قرآن آورده عبارت است از: فيصله دادن، خواه فعلي باشد و خواه قولي، خواه به خداوند نسبت داده شود يا به غير خدا.<ref>المفردات، راغب اصفهاني، ص۴۰۶.</ref>
| | ==معنای قدر== |
| | مقصود از قدر یا همان تقدیر الهی این است که خداوند برای هر پدیدهای، اندازه و حدودِ کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاص قرار داده است.<ref name=":1" /> مرحله قَدَر مقدم بر قضاء است. مرحله قدر مرحله اندازهگیری و فراهم کردن اسباب و زمینه کار است و مرحله قضاء، مرحله پایان کار و یکسره شدن کار است. |
|
| |
|
| قاضي را از اين جهت قاضي ميگويند، كه ميان متخاصمين حكم ميكند و به كار آنها فيصله ميدهد. پس معلوم شد كه قضا، به معناي يكسره كردن و به انجام رساندن و داوري كردن استعمال ميشود.<ref>ر.ك: مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش عقايد، ج۱، ص۱۸۰ و آموزش فلسفه، ج۲، ص۴۰۸.</ref>
| | ==قضا و قدر علمی و عینی== |
| | قضا و قدر به دو قسم علمی و عینی تقسیم میشوند: |
|
| |
|
| قضاء در اصطلاح قرآني به سه معنا به كار رفته است:<ref>حلي، كشف المراد، مؤسسه نشر اسلامي، ص۳۱۵.</ref> ۱. قضاء به معناي خلق و آفرينش و پايان كار است. خداوند متعال ميفرمايد: {{قرآن|وَ قَضاهُنَّ سَبْعَ سَماواتٍ فِي يَوْمَيْنِ<ref>فصلت/ ۱۲.</ref> آسمانهاي هفت گانه را در دو روز خلق و به پايان رساند.
| | ===قضا و قدر علمی=== |
| | {{اصلی|ارتباط علم خداوند و اختیار انسان}} |
| | تقدیر علمی این است که، خدا میداند که هر چیزی، در چه زمان و مکانی و به چه صورت تحقق مییابد. علم داشتن خدا به فراهم شدن مقدمات، علتهای پیدایش پدیدهها و وقوع حتمی آنها را قضاء و قدر علمی میگویند. این معنا از قضا و قدر، منافاتی با اختیار انسان ندارد. خدا میداند که انسان با اختیار خود کدام راه را انتخاب میکند، به سمت گناه میرود یا عمل درست. این عمل اختیاری انسان و نتیجهای که بر آن مترتب میشود، در علم الهی قرار دارد. |
|
| |
|
| ۲. به معناي حكم الزامي كردن و واجب كردن. قرآن ميفرمايد: {{قرآن|وَ قَضى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ}}<ref>اسراء/ ۲۳.</ref> پروردگارت حكم كرده (امر كرده) كه جز او را نپرستيد.
| | ===قضا و قدر عینی=== |
| | همه موجودات این عالم، دارای حدود، قیود و مشخصات خاصی هستند و هیچ موجودی نامحدود نیست؛ حتی افعال اختیاری انسان دارای حدود و شرائطی است. برای نمونه با دست یا چشم نمیتوان حرف زد و دهان هم برای سخن گفتن دارای شرائطی از جمله سالم بودن حنجره، زبان، دندان و لب و … است. |
|
| |
|
| ۳. به معناي اعلام و خبر دادن است. {{قرآن|وَ قَضَيْنا إِلى بَنِي إِسْرائِيلَ فِي الْكِتابِ}}<ref>اسراء/ ۴.</ref> ما به بني اسرائيل در كتاب (تورات) خبر داديم.
| | قضا و قدر عینی به این معنا است که برای شیء، اندازهای ایجاد و حدود آن معین شود و اینکه در چه شرائطی و با چه خصوصیاتی و از چه راههایی تحقق یابد. |
|
| |
|
| امّا قضاء الهي، در اصطلاح متكلمين و علماي علم كلام به خصوص، در مباحث جبر و اختيار، عبارت است از به مرحله نهايي و حتمي رسيدن پديدهاي كه تمام مقدمات و اسباب و شرايطش فراهم شده است.
| | اعمال انسانها و دیگر موجودات، همگی دارای حدود و قیودی هستند. خداوند فرموده که انسان در کره زمین باشد نه کرهای دیگر. یا خواسته که به این شکل و قیافه باشد. یا برخی مرد و برخی دیگر زن، یا بعضیها سفید و برخیها سیاه و … و صدها تقدیر الهی دیگر. |
|
| |
|
| ==امّا اصطلاح قدر و تقدير==
| | اعمال و رفتار ما به همان اندازه که محدود به شرایط و حدود جهان مادی است به همان اندازه با اختیار، آزادی و انتخاب صورت گیرد.{{مطالعه بیشتر}} |
|
| |
|
| تقدير كه قَدْر و قَدَر در موردش به كار رفته است به معناي اندازه گرفتن يا ايجاد اندازه كردن است.
| | ==مطالعه بیشتر== |
|
| |
|
| قَدْر و قَدَر به معناي اندازه است و تقدير، به معناي ايجاد اندازه و كميت و مقدار شيء است.<ref>ابن فارس، المقاييس اللغه، ج۵، ص۶۳، همچنين المفردات، راغب، ص۳۹۵.</ref>
| | *ربانی گلپایگانی، علی، جبر و اختیار، مؤسسه تحقیقاتی سید الشهداء، ۱۳۶۸ش. |
| | |
| گاهي قضاء و قدر به صورت مترادف، به معناي «سرنوشت» بكار ميرود. ولي با توجه به مفهوم اين دو، ميتوانيم بگوئيم مرحله قَدَر مقدم بر قضاء است. مرحله قدر مرحله اندازه گيري و فراهم كردن اسباب و زمينه كار است و مرحله قضاء، مرحله پايان كار و يكسره شدن كار است. مانند خياط كه ابتدا لباسي را كه ميخواهد بدوزد بر روي پارچهاي كه در دست دارد، اندازه گيري ميكند و آنگاه آن را بر طبق همان اندازه و حدود و مشخصات ميدوزد.<ref>طباطبائي، سيد محمد حسين، نهايه الحكمه، ترجمه علي شيرواني، ج۳، ص۲۸۲.</ref> با توجه اين معنا، منظور از تقدير الهي اين است كه خداي متعال براي هر پديدهاي، اندازه و حدود كمي و كيفي و زماني و مكاني خاصّي قرار داده است كه تحت تأثير علل و عوامل تدريجي، تحقق مييابد. و منظور از قضاء الهي اين است كه پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرايط يك پديده آنرا به مرحله نهايي و حتمي ميرساند.<ref>ر.ك: مصباح يزدي، آموزش عقايد، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، ۱۳۷۰، ج۱، ص۱۸۰.</ref>
| |
| | |
| اقسام تقدير: ۱. تقدير علمي: منظور از اين تقدير اين است كه، خدا ميداند كه هر چيزي، در چه زمان و مكاني و به چه صورت تحقق مييابد. به عبارتي، علم داشتن خدا به فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرايط پيدايش پديدهها و نيز علم به وقوع حتمي آنها را قضاء و قدر علمي ميگويند. لازم به ذكر است، اين معنا از قضا و قدر منافاتي با اختيار انسان ندارد. زيرا وقتي كه خدا ميداند كه مثلاً انسان فلان گناه را انجام مي دهد، ميكند يا فلان ثواب را معنايش جبر نيست؛ بلكه از جمله قَدَرها و مقدرها همين است كه انسان از مجاري اختيار و انتخابِ خود، افعالش را انجام دهد و اگر خلاف اين باشد، خلاف تقدير الهي است. خلاصه چون خدا ميداند كه هر انساني با اراده و اختيارِ خود چه ميكند. لذا با همين صورت و ويژگيها، در علم الهي آمده است.
| |
| | |
| ۲. تقدير عيني: به اين معنا كه براي شيء در خارج اندازهاي ايجاد ميشود و حدود آن معين ميشود؛ و اينكه شيء در چه شرائطي و با چه خصوصياتي و از چه مجرائي بايد تحقق يابد. چنانكه همه موجودات اين عالم داراي حدود و قيود و مشخصات خاصي ميباشند و هيچ موجودي نامحدود نيست؛ حتي افعال اختياري انسان داراي حدود و شرائطي است. مثلاً با دست يا چشم نميشود حرف زد. و دهان هم داراي شرائطي است و اسباب و جهاز مخصوص خودش را طلب ميكند كه عبارتند از ششها و حنجرهها و زبان و دندان و لب و... همگي بايد سالم باشند تا انسان بتواند حرف بزند. و همين طور، ساير اعمال و افعال انساني و ديگر موجود است كه همگي داراي حدود و قيودي هستند. خداوند متعال فرموده كه انسان در كره زمين باشد نه كرهاي ديگر. و يا خواسته كه به اين شكل و قيافه باشد. و يا برخيها را مرد و برخيها را زن، يا بعضيها سفيد و برخيها سياه و... و صدها تقدير ديگر الهي كه همگي معين و منظم و حساب شدهاند. حتي همين اعمال و رفتار كرداري كه از ما صادر ميشود، علاوه بر اينكه جبراً اعضا و جوارحي كه در اين رابطه لازم است به ما داده است تا فلان كار را انجام دهيم، همين طور مقدر فرموده كه اين افعال و رفتار انسانها با قيد اختيار و آزادي و انتخاب خودشان صورت گيرد. به عبارتي ما جبراً داراي خصوصيت انتخاب و قدرت و تصميم گيري و اختيار هستيم. پس در اينجا هم جاي توهم جبر در اعمال اختياري انسان نيست.
| |
| {{پایان پاسخ}}
| |
| {{مطالعه بیشتر}}
| |
| ==مطالعه بيشتر==
| |
| | |
| ۱. مطهري، مرتضي، انسان و سرنوشت، انتشارات صدرا، ۱۳۷۷.
| |
| | |
| ۲. مصباح يزدي، محمد تقي، آموزش فلسفه، ج۲، سازمان تبليغات اسلامي، ۱۳۶۵.
| |
| | |
| ۳. رباني گلپايگاني، علي، جبر و اختيار، مؤسسه تحقيقاتي سيد الشهداء، ۱۳۶۸.
| |
| {{پایان مطالعه بیشتر}}
| |
|
| |
|
| ==منابع== | | ==منابع== |
| <references />
| | {{پانویس|۲}} |
| {{شاخه | | {{شاخه |
| | شاخه اصلی = کلام | | | شاخه اصلی = کلام |
| |شاخه فرعی۱ = عدل الهی | | | شاخه فرعی۱ = عدل الهی |
| |شاخه فرعی۲ = جبر و اختیار | | | شاخه فرعی۲ = جبر و اختیار |
| |شاخه فرعی۳ = | | | شاخه فرعی۳ = |
| }} | | }} |
| {{تکمیل مقاله | | {{تکمیل مقاله |
| | شناسه = | | | شناسه = شد |
| | تیترها = | | | تیترها = شد |
| | ویرایش = | | | ویرایش =شد |
| | لینکدهی = | | | لینکدهی = |
| | ناوبری = | | | ناوبری = |
| | نمایه = | | | نمایه =شد |
| | تغییر مسیر = | | | تغییر مسیر = |
| | ارجاعات = | | | ارجاعات = |
| | بازبینی = | | | بازبینی نویسنده = |
| | تکمیل = | | | بازبینی =شد |
| | اولویت = | | | تکمیل = |
| | کیفیت = | | | اولویت =ج |
| | | کیفیت =ب |
| }} | | }} |
| {{پایان متن}} | | {{پایان متن}} |
| | |
| | [[رده:قضا و قدر]] |
| | <references /> |