ناصبی‌بودن اهل‌سنت

سؤال

آیا شیعیان اهل‌سنت را از نواصب و دشمن امام‌علی می‌دانند در حالی كه اهل‌سنت علی و خاندان آن را دوست دارند؟

این ادعا که شیعیان اهل سنت را ناصبی می‌داند ادعای بدون دلیل است. وهابی‌ها این مطالب را در میان اهل سنت القاء می‌کنند تا احساسات آنان را علیه شیعه تحریک نماید. اگر به کتابهای کلامی و فقهی شیعه رجوع شود، اهل سنت از نظر شیعه مسلمان بوده و حتی مناکحه با آنان و خوردن از ذبایح آنان را جایز می‌دانند. ناصبی کسی است که با امام علی(ع) یا یکی از اهل بیت(ع) دشمنی ورزد و دشمنی خود با آنان را آشکار کند. انکار فضایل اهل بیت، لعن و سب ائمه و نیز دشمنی با شیعیان از مصادیق ناصبی‌گری دانسته شده است.

محبت اهل بیت از دیدگاه اهل سنت

اینکه اهل سنت علی و خاندان علی را دوست دارند تردید در آن نیست؛ زیرا خود اهل سنت در تفاسیر و متون حدیثی احادیثی را از پیامبرگرامی اسلام(صلی‌الله علیه واله) نقل نموده که تأکید بر محبت اهل بیت دارند. به عنوان نمونه درباره آیه شریفه «قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَیهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبى[۱]‏ بگو: من هیچ پاداشى از شما بر رسالتم درخواست نمى‌‏كنم جز دوست‏داشتن نزدیكانم [اهل بیتم‏]» احادیثی در متون اهل سنت نقل شده که محبت اهل بیت را بر تمام مسلمانان واجب می‌گرداند. هنگامی که این آیه شریفه نازل شد از پیامبر اسلام(ص) پرسیدند که این خویشاوندان شما کیست که محبت و دوستی آنان بر ما واجب شده؟ پیامبر اسلام (ص) در پاسخ فرمود: آنان علی، فاطمه و دو پسر آنان هستند.[۲] در صحیح ابن حبان و سایر متون روایی اهل سنت آمده است که پیامبر خدا(صلی‌الله علیه واله) فرمود: به آن کسی قسم که جان من در دست اوست، هیچ کسی با ما اهل بیت دشمنی نمی‌کند مگر اینکه خداوند او را وارد جهنم کند.[۳] آلوسی از این حدیث این نتیجه را گرفته که محبت و دوستی اهل بیت بر تمام مسلمانان فرض است.[۴]

امام شافعی مؤسس یکی از مذاهب فقهی اهل سنت با توجه به اهمیت آیه و روایت موجود در متون حدیثی اهل سنت شعری سروده است: "یا اهل بیت رسول الله حبکم فرض من الله فی القرآن انزله کفاکم من عظیم القدر انکم من لم یصل علیکم لا صلت له"[۵]

شافعی در این شعر خود می‌گوید: ای اهل بیت رسول خدا محبت و دوستی شما از طرف خداوند فرض شده است و این مقام بلند برای شما کافی است که اگر کسی در نماز بر شما درود نفرستد نمازش نماز نیست.

با توجه به این احادیث و روایات ممکن نیست یک مسلمان و اهل سنت با اهل بیت دشمنی بورزد. این مطلب برای شیعیان ثابت است که اهل سنت محبت و دوستی اهل بیت را فرض دانسته و با آنان محبت می‌ورزند و هرگز با آنان دشمنی روا نمی‌دارند. پس اهل سنتی که محبت و دوستی اهل بیت را فرض و واجب می‌داند ممکن نیست ناصبی باشد؛

==تعریف ناصبی==

ناصبی، در اصطلاح بر کسی اطلاق می‌شود که با امام علی و اهل بیت(علیهم‌السلام)دشمنی داشته باشند. این کلمه از ریشه نصب گرفته شده است و از نظر لغوی به معانی راست و برپا کردن، برپا کردن جنگ، دشمنی، آشکار ساختن دشمنی و غیر آن تفسیر شده است[۶] و به گفته ی بسیاری از اهل لغت، ناصبی کسی است که از روی تدین، متدین به بغض امام علی و اهل‌بیت(علیهم‌السلام) باشد، هرچند برخی از اهل لغت مثل راغب اصفهانی و خلیل بن احمد فراهیدی نصب را به تعب و رنج، زحمت انداختن، عداوت و. . . معنی کرده اند.[۷] زبیدی حنفی در تاج‌العروس می‌گوید: اهل نصب کسانی هستند که به دشمنی سرور ما امیر مؤمنان و پادشاه مسلمانان ابو الحسن علی بن ابی طالب (رضی الله عنه و کرم الله وجهه)، متدین ومعتقد بوده و آن را جزء دین می‌شمارند؛ زیرا ایشان نسبت به وی نصب و دشمنی دارند...و با ایشان اظهار مخالفت کردند وآنان طائفه [از] خوارج اند.[۸] از نظر فقیهان شیعه، نواصب، نجس و در حکم کفار هستند؛ از این‌رو خوردن گوشت حیوانی که توسط آنان ذبح شده، پرداخت صدقه به آنها و ازدواج با آنان جایز نیست و از مسلمانان ارث نمی‌برند.

ناصبی‌های معروف

در منابع از برخی افراد و گروه‌ها به عنوان ناصبی یاد شده است؛

  • معاویة بن ابی‌سفیان، نخستین حاکم اموی بود که حدود ۲۰ سال بر دمشق حکومت کرد.[۹] ابن‌ابی‌الحدید معتزلی، شارح نهج البلاغه، از جاحظ نقل کرده که معاویه در پایان خطبه‌های نماز جمعه علی(ع) را لعن می‌کرد و می‌گفت این امر آن قدر باید گسترش یابد تا کسی فضیلتی از علی نقل نکند.[۱۰]
  • عثمانیه، کسانی که بر این باور بودند که امام علی، عثمان را به قتل رسانده یا به این امر کمک کرده است.[۱۱] از این رو از بیعت با او سر باززدند.[۱۲] ابن‌حجر عسقلانی، رجال‌شناس اهل سنت در قرن نهم قمری، نواصب را گروهی معرفی کرده که اعتقاد دارند امام علی، عثمان را به قتل رسانده یا در قتل او کمک کرده است. این گروه به خاطر غلو در محبت عثمان به تضعیف و تنقیص امام علی روی آوردند.[۱۳]
  • خوارج، گروهی از سپاه امام علی(ع) در جنگ صفین بودند که علی بن ابیطالب را متهم به کفر کردند و علیه او شوریدند. آنان را به سبب دشمنی با امام علی(ع)، نواصب یا ناصبه نیز خوانده‌اند.[۱۴]
  • حجاج بن یوسف ثقفی (درگذشته ۹۵ق)، به گفته مسعودی تاریخ‌نگار قرن چهارم قمری، با اهل بیت دشمن بود. او کسانی را که از امام علی و یاران او اعلام برائت نمی‌کردند، به قتل می‌رساند. او شیعیان را می‌کشت و به کوچک‌ترین ظن و تهمتی بازداشت می‌کرد و اگر به کسی زندیق یا کافر گفته می‌شد، بهتر بود از اینکه وی را شیعه علی معرفی کنند.[۱۵] حجاج در حکومت عبدالملک، ابتدا حاکم حجاز و سپس حاکم عراق بود.[۱۶]
  • حریز بن عثمان، امام علی(ع) را بر منبر سب می‌کرد.[۱۷] او حدیث انت منی بمنزلة هارون من موسی در فضیلت امام علی را به «انت منی بمنزلة قارون من موسی» تحریف می‌کرد. به گفته ابن‌حبان از رجالیان اهل سنت، حریز هر روز صبح، و هر شب علی بن ابی‌طالب(ع) را ۷۰ بار لعن می‌کرد.[۱۸]
  • مغیرة بن شعبه، هنگامی که از سوی معاویه حاکم کوفه بود، امام علی(ع) و شیعیان او را بر منبر ناسزا می‌گفت و لعن می‌کرد.[۱۹] او از صحابه پیامبر بود که از نقش او در ماجرای هجوم به خانه حضرت زهرا(س) سخن گفته شده است.[۲۰]
  • متوکل عباسی، از امام علی(ع) نفرت داشت و هم‌نشین ناصبی‌ها بود.[۲۱] وی اموال شیعیان علی(ع) را می‌گرفت و آنها را می‌کشت. بی‌زاری متوکل از اهل بیت(ع) به اندازه‌ای بود که در سال ۲۳۶ق دستور تخریب قبر حسین بن علی(ع) را صادر کرد؛ از‌این‌رو قبر امام حسین و تمامی خانه‌ها و آثار اطراف آن ویران شد و به آنجا آب بستند، زمین‌ها را شخم زده، در آن زراعت کردند.[۲۲]
  • ابن‌تیمیه، از رهبران فکری سلفیه است، و برخی از محققان شیعه برای اثبات ناصبی‌گری ابن‌تیمیه به انکار حدیث رد الشمس،[۲۳] تضعیف حدیث غدیر،[۲۴] و نیز دشمنی با شیعیان توسط او استناد کرده‌اند.[۲۵] همچنین ابن‌حجر عسقلانی گفته است که برخی به ابن‌تیمیه به خاطر سخنانش درباره حضرت علی، نسبت نفاق داده‌اند.ابن‌تیمیه معتقد بود که علی ۱۷ مورد در فهم قرآن اشتباه کرده است.[۲۶]

نظر فقهای شیعی

مشهور فقهای شیعی در مورد موضوع ناصب می‌گوید کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت(علیهم‌السلام) بنماید، چه آن را جزء دین بداند و چه نداند، بلکه به خاطر اغراض دنیوی با آنها دشمنی کند ناصبی است. قول مشهور همین است و بیش‏تر فقها کسی را که نسبت به امام علی و اهل بیت(علیهم السلام) دشمنی داشته باشد، ناصبی می‌نامند و تمام احکام کافر را بر آن مترتب می‌دانند. به عنوان مثال آیت الله صافی گلپایگانی از علمای معاصر شیعه نظریه فوق را عنوان کرده و نیز یکی دیگر از علما می‌گوید ناصب بر کسی اطلاق می‌شود که مبغض امام علی و اهل بیت(علیهم السلام) بوده و این بغض را اظهار کند و فرقی نمی‌کند که این اظهار عداوت به صورت اذیت و آزار خود اهل بیت باشد و یا به صورت اذیت وآزار شیعیان و پناهندگان به اهل بیت به این خاطر که از شیعیان ائمه(علیهم السلام) هستند، بوده باشد.[۲۷]

از نظر فقیهان شیعه، نواصب نجس و در حکم کفّارند در کتاب‌های فقهی در مبحث نجاست کفار به نصب و ناصبی نیز پرداخته شده است. برخی از احکام نواصب عبارتند از :

  • جایز نبودن خوردن ذبیحه آنان
  • جایز نبودن ازدواج با آنان
  • جایز نبودن خواندن نماز میت بر آنان
  • جایز نبودن اقتدا به ناصب در نماز
  • عدم جواز نیابت از ناصبی در حج
  • ارث نبردن از مسلمانان
  • جایز نبودن دادن صدقه به نواصب
  • جایز نبودن دادن کفاره به نواصب

معیار کلی برای تشخیص ناصبی

تمام کسانی که درگذشته و حال با علی (علیه‌السلام ) دشمنی می‌ورزیدند و دشمنی می‌کنند و بغض و کینه علی و اهل بیت(علیهم‌السلام) را در دل داشته و دارند تا جای که امام علی و اهل بیت(علیهم‌السلام) را لعن می‌کردند همانند بیشتر مردم شام در زمان اموی ها و همینطور کسانی که قضیه کربلا را به وجود آوردند و به امام حسین گفتند: «نقتلك بغضا منا لأبیك، با تو می‌جنگیم و شما را می‌کشیم بخاطر بغضی و عداوتی که از پدرت در دل داریم»[۲۸] همه ناصبی هستند پس باید گفت هر کسی که با امام علی دشمنی کند و دشمنی با اهل بیت را جزء معتقدات خود بداند و یا با شیعیان اهل ‌بیت دشمنی کند و علت این عداوت این باشد که چرا شیعیان از اهل بیت(علیهم‌السلام) پیروی می‌کنند ناصبی می‌باشد چنانکه این مطلب در ذیل کلامی از امام صادق (علیه‌السلام) در منابع روایی آمده و طریحی به مناسبت تعریف ناصبی آن را در مجمع البحرین به عنوان شاهد بر معنایی که ارائه نموده آورده است که امام (علیه‌السلام) می‌فرماید: ناصبی کسی است که با شما (شیعیان) دشمنی می‌کند و می‌داند که شما دوستان و شیعیان ما هستید.[۲۹]

پس شیعیان هرگز اهل سنت را که محبت علی و اهل بیت را در دل داشته بلکه آن را فرض می‌شمارند، ناصبی نمی‌دانند و این یک تهمت ناروایی است که وهابی ها می‌خواهند با القاء آن در میان اهل سنت خود را از تنهایی نجات دهند چه اینکه وهابی‌ها‌ آنگونه که در کتابهای شان آمده و عملاً در برخوردهای آنان دیده شده احتمال ناصبی بودن شان قوی است و با این تبلیغات بی پایه می‌خواهند اهل سنت را همراه خود نموده تا علیه اهل بیت و شیعیان آنان جبهه فکری و عملی شان را تقویت نمایند.


منابع

  1. شوری، ۲۳.
  2. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، ج۱۶ص۲۱و۲۲، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  3. ابن حبان، صحیح ابن حبان، ج۱۵ص۴۳۵، حدیث ۶۵۷۸، و حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ج۳ص۱۶۲ حدیث ۴۷۱۷، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۱ق.
  4. آلوسی بغدادی، سید محمد، روح المعانی، ج۲۵ص۳۲، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
  5. هیثمی، احمد بن حجر، الصواعق المحرقة، ص۱۴۸، مکتبة القاهره.
  6. فیومى، احمد بن محمد مقرى‌، المصباح المنیر فی غریب الشرح الكبیر للرافعی‌،ج ۲، ص ۶۰۷، قم، منشورات دار ا لرضی،چ۱، بی تا.‌
  7. راغب اصفهانی،حسین، المفردات فی غریب القرآن ، ص۴۹۴، دفتر نشر الکتاب ، چ۲، ۱۴۰۴، کلمه نصب؛ فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین ، ص۸۰۷، مؤسسة نشر اسلامی جامعه مدرسین،چ۱، ۱۴۱۴، کلمه نصب
  8. واسطى، زبیدى، حنفى، محب ا لدین، سید محمد مرتضى حسینى‌، تاج العروس من جواهر القاموس، محقق/ مصحح: على شیرى‌، لبنان، بیروت ‌،دار الفكر للطباعة و النشر و التوزیع‌، چ۱ ،۱۴۱۴ ق‌.
  9. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۴۱۸.
  10. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۵۶-۵۷.
  11. معلم، النصب و النواصب، ۱۴۱۸ق، ص۵۹۱.
  12. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۷ق، ج۴، ص۴۳۰.
  13. ابن‌حجر، فتح الباری، ۱۴۰۸ق، ج۷، ص۱۳.
  14. مقریزی، المواعظ و الاعتبار، ۱۴۲۲-۱۴۲۵ق، ج۴، قسم ۱، ص۴۲۸.
  15. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۱۱، ص۴۴.
  16. ابن‌کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۰۷ق، ج۹، ص۱۱۷.
  17. سمعانی، الانساب، ۱۳۸۲ق، ج۶، ص۹۵.
  18. مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۷.
  19. ابن‌کثیر، البدایة و النهایة، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۵۰.
  20. مفید، الجمل، ۱۴۱۳ق، ص۱۱۷.
  21. خضری، الدولة العباسیة، ۱۴۲۲ق، ص۲۴۸.
  22. خضری، الدولة العباسیة، ۱۴۲۲ق، ص۲۴۸.
  23. ابن‌تیمیه، منهاج السنه، ۱۴۰۶ق، ج۸، ص۱۶۵، به نقل از آل مجدد، «نشانه‌های ناصبی‌گری ابن‌تیمیه»، ص۱۷.
  24. ابن‌تیمیه، منهاج السنه، ۱۴۰۶ق، ج۷، ص۳۱۹-۳۲۰، به نقل از «نشانه‌های ناصبی‌گری ابن‌تیمیه»، ص۱۹.
  25. آل مجدد، «نشانه‌های ناصبی‌گری ابن‌تیمیه»، ص۱۷-۲۵.
  26. ابن‌حجر، الدرر الکامنه، ۱۳۹۲ق، ج۱، ص۱۵۵و۱۸۱
  27. صافی گلپایگانى، لطف الله ،‌هدایة العباد، قم، ‌دار القرآن الكریم، چ۱،‌۱۴۱۶ ق‌؛حلّى، حسین‌، دلیل العروة الوثقى‌، ج۱، ص۴۶۸،‌ مطبعة النجف،‌ چ۱‌، ۱۳۷۹ق‌.
  28. شیرازى، سید محمد حسینى ، من فقه الزهراء علیها السلام؛ ج‌۳، ص، ۱۶۳، قم، رشید، چ۱، ۱۴۲۸ ق.
  29. طریحى، فخر الدین، مجمع البحرین، ۲، ص ۱۷۴، تهران، كتابفروشى مرتضوى، چ۳، ۱۴۱۶ ق.