طولانی شدن نماز آیات پیامبر(ص) و امام علی(ع)

سؤال
آیا روایاتی که بر اساس آن پیامبر(ص) و امام علی(ع) در زمان حکومت خود، نماز آیات را طولانی اقامه کرده‌اند صحیح است؟ علت طولانی خواندن آن، چه بوده است؟
درگاه‌ها
درگاه غدیر.png


پیامبر(ص) و امام علی(ع) بر اساس برخی روایات، نماز آیات را که علت آن خورشید گرفتگی بود، به قدری طولانی اقامه کرده‌اند که افرادی غش کردند.

سند روایت طولانی خوانده شدن نماز توسط رسول خدا(ص) معتبر نیست. روایات طولانی خوانده شدن نماز آیات توسط امیرالمومنین علی(ع) هم سلسله سند ندارند.

روایات طولانی شدن نماز آیات

  • طولانی شدن نماز آیات پیامبر(ص)

امام باقر(ع) از پدرانش نقل می‌کند: «انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ فِي زَمَنِ رَسُولِ اللَّهِ فَصَلَّى بِالنَّاسِ رَكْعَتَيْنِ فَطَوَّلَ حَتَّى غُشِيَ عَلَى بَعْضِ الْقَوْمِ مِمَّنْ كَانَ وَرَاءَهُ مِنْ طُولِ الْقِيَامِ؛ در زمان رسول الله خورشید گرفتگی اتفاق افتاد. آن حضرت دو رکعت نماز آیات خواند و آنقدر طول داد که برخی از پشت‌سری‌ها در اثرزیاد ایستادن، غش کردند.»[۱]

  • طولانی شدن نماز آیات امیرالمومنین علی(ع)

شیخ صدوق بدون استناد به معصوم(ع) آورده است: «وَ انْكَسَفَتِ الشَّمْسُ عَلَى عَهْدِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ فَصَلَّى بِهِمْ حَتَّى كَانَ‏ الرَّجُلُ يَنْظُرُ إِلَى الرَّجُلِ قَدِ ابْتَلَّتْ قَدَمُهُ مِنْ عَرَقِهِ؛ در عهد امیرالمومنین خورشید گرفت. آن حضرت نماز با مردم خواند تا اینکه مردی به دیگری نگاه می‌کرد که پاهایش عرق کرده است.»

شیخ مفید در کتاب مقنعه روایت آورده است که بر اساس آن امام علی(ع) در مسجد کوفه نماز کسوف (آیات) خواند و سوره‌های کهف و انبیاء را خواند و پنج بار تکرار کرد. او رکوع نماز را آنقدر طولانی کرد که عرق از پای نمازگزاران جاری شده و بسیاری از آنها بی‌حال شدند.[۲]

سند روایات

روایت طولانی خوانده شدن نماز توسط رسول الله(ص) معتبر نیست زیرا هر چند محمدبن علی بن محبوب،‏[۳] حسن بن علی،[۴] و عبدالله بن میمون القداح[۵] در سند روایت کتاب تهذیب الاحکام ثقه هستند؛ اما جعفر بن محمد به صراحت توثیق نشده است.[۶] و مجهول است.[۷]

روایت طولانی خوانده شدن نماز توسط حضرت علی(ع) در کتاب من لایحضره الفقیه نه سلسله سند دارد و نه به معصوم(ع) نسبت داده شده است. روایت طولانی خوانده شدن نماز توسط حضرت علی(ع) در کتاب المقنعه شیخ مفید هم با لفظ «روی؛ روایت شده»، آمده است که مرسل است و حدیث مرسل اعتبار ندارد.


منابع

  1. طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۳، ص۲۹۳.
  2. شیخ مفید، محمد بن محمد، المقنعة، تحقيق: مؤسسة النشر الإسلامي، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق، ص۲۱۰.
  3. نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، قم، مؤسسه النشر الإسلامي، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۳۴۹. حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامه الحلي، قم، الشريف الرضي، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق، ص۱۵۶.
  4. طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي، قم، مؤسسه النشر الإسلامي، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۳۵۴. نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، قم، مؤسسه النشر الإسلامي، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۶۲.
  5. رنجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، قم، مؤسسه النشر الإسلامي، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۲۱۳.
  6. خويى، ابوالقاسم، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواه، بى جا، بى نا، چاپ پنجم، ۱۴۱۳ق، ج۵، ص۸۳.
  7. مرتضى، بسام، زبده المقال من معجم الرجال، بیروت، دار المحجه البيضاء، چاپ اول، ۱۴۲۶ق، ج۱، ص۲۵۸.