روایت جواز دروغ‌گفتن به زن

سؤال

روایتی از پیامبر(ص] بیان شده که به امام علی(ع) چنین می‌گوید: «یا علی در سه جا دروغ نیکوست: میدان جنگ، وعده به زنان، اصلاح بین مردم.» آیا این حدیث صحیح است؟

شیخ صدوق در روایتی از امام صادق(ع) از پدرانش از علی بن ابی طالب(ع) از رسول‌خدا(ص) نقل می‌کند که در سه مورد دروغ گفتن پسندیده است:

مضمون روایت را کلینی در کتاب الکافی[۲] و ابن اشعث در کتاب الجعفریات[۳] نقل کرده است. در سند کتاب الکافی، عیسی بن حسان توثیق نشده است.[۴] کتاب جعفریات نیز قابل استناد نیست و تنها به روایاتی از این کتاب می‌توان استناد کرد که با سلسله سند دیگری در کتاب‌های معتبر دیگری نقل شده باشد.[۵]

روایت شیخ صدوق در من کتاب لایحضره الفقیه به خاطر توثیق نشدن حماد بن عمرو،[۶] انس بن محمد و پدرش[۷] و در کتاب الخصال به خاطر توثیق نشدن احمد بن حسین بن سعید،[۸] ضعیف است.

محتوای این روایت با توجه به قبح دروغ و دلایل عمده مانند عقل، کتاب، سنت بر حرمت دروغ، نمی‌تواند درست باشد. جواز دروغ تنها در جایی است که تقدیم اهم بر مهم مطرح باشد. مانند حفظ جان یا اصلاح میان مسلمانان یا ضرورت دیگری که در شرع اهمیت داشته باشد. از این جهت دروغ به زن تنها در جایی می‌تواند جایز باشد که خطر از هم‌پاشیدن خانواده وجود داشته باشد که مفسده‌های زیادی را به دنبال دارد. به همین سبب تقدیم فاسد بر افسد می‌شود. یعنی دروغی گفته می‌شود تا مفسده‌ای بزرگتر دفع شود. و این دروغ در جایی جایز است که چاره‌ای دیگر نباشد و ضرورت حکم کند.[۹] در صورت امکان توریه حتی در این موارد نیز دروغ جایز نیست[۱۰]

برخی فقیهان به دلیل سه روایت در جوامع شیعی، وعده دروغ به همسر را جایز دانسته‌اند.[۱۱] در مقابل عده‌ای دیگر قائل به عدم جواز دروغ به همسر بخاطر ضعف این روایات شده‌اند.[۱۲]

مطالعه بیشتر

  • شمول ادله حرمت دروغ نسبت به خانواده و بستگان و حکم وعده دروغ به همسر، مصطفی همدانی، فصلنامه علمی پژوهشی فقه، شماره ۸۴.
  • دروغ مصلحت آمیز، اسلامی حسن، بوستان کتاب، ۱۳۸۷.

جستارهای وابسته

منابع

  1. شیخ صدوق، محمد بن علی، خصال، قم، موسسه النشر الاسلامی، ۱۳۶۲ش، باب ثلاث، ص۸۷، حدیث۲۰. شیخ صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، قم، موسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص۳۵۲، حدیث۵۷۶۲.
  2. کلینی، محمد، الکافی، تهران، دار الکتب، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق، ج۲، ص۳۴۲.
  3. ابن اشعث، محمد، الجعفریات، تهران، النینوی، چاپ اول، بی‌تا، ص۱۷۱.
  4. مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، بى‌نا، بى‌جا، چاپ اول، ج‏۲، القسم ‏الاول، ص۳۵۹. مرتضى، بسام، زبدة المقال من معجم الرجال، بیروت، دار المحجة البيضاء، چاپ اول، ۱۴۲۶ق، ج۲، ص۱۲۸.
  5. داورى، مسلم، أصول علم الرجال بين النظرية و التطبيق، چاپ اول، ۱۴۱۶ق، ص۳۲۰.مرعى، حسين عبدالله، منتهى المقال في الدراية و الرجال، بیروت، موسسة العروة الوثقى، چاپ اول، ۱۴۱۷ق، ص۲۲۴.
  6. اعرجى كاظمى، محسن بن حسن، عدة الرجال، قم، اسماعيليان، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۲۳. كاظمى، عبدالنبى، تكملة الرجال، قم، أنوار الهدى، چاپ اول، ۱۴۲۵ق، ج۱، ص۴۶۱.
  7. اعرجى كاظمى، محسن بن حسن، عدة الرجال، قم، اسماعيليان، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۰۴. مامقانى، عبدالله، تنقيح المقال في علم الرجال(رحلي)، بى‌نا، بى‌جا، چاپ اول، ج‏۱، ص۱۵۵.
  8. نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش، ص۷۷. طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي، قم، مؤسسة النشر الإسلامي، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش، ص۴۱۵. علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامة الحلي، قم، الشريف الرضي، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق، ص۲۰۲.
  9. مکارم شیرازی، ناصر، انوار الفقاهه(کتاب التجاره)، قم، مدرسه الامام علی بن ابی طالب، ۱۴۱۶ق، ص۳۳۵. دستغیب، عبد الحسین، گناهان کبیره، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۷۶ش، ص۲۹۴.
  10. انصاری، مرتضی، کتاب المکاسب، قم، کنگره شیخ اعظم انصاری، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۲۲.
  11. سبزواری، عبد الاعلی، مهذب الاحکام، قم، موسسه المنار، چاپ چهارم، ۱۴۲۰ق، ج۱، ص۳۲۳. صدر، محمد، ماوراء الفقه، بیروت، دار الاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۳ق، ج۱۶، ص۱۵۷.
  12. امام خمینی، المکاسب المحرمه، قم، موسسه آثار امام خمینی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق، ج۲، ص۱۴۰. طباطبائی قمی، تقی، مبانی منهاج الصالحین، قم، منشورات قلم الشرق، چاپ اول، ج۷، ص۳۰۰. تبریزی، جواد، ارشاد الطالب، قم، موسسه اسماعیلیان، چاپ سوم، ج۱، ص۲۴۴.