احادیث ولادت امام زمان(ع)

سؤال

در کتب روائی ما شیعیان روایات زیادی از اصحاب امام حسن العسکری نقل شده که حکایت از داستان ولادت امام زمان و حضور آن اصحاب در صحنه ولادت آن حضرت می‌کنند. روایات حکیمه خاتون و ابو الادیان البصری و غیره نمونه هائی از این روایات هستند. با توجّه به اینکه بسیاری از این روایات از لحاظ صحت سندی دارای اسناد ضعیفی هستند چون بعضی از راویان این احادیث یا مجهول و مهمل هستند، یا متّهم به ضعف و غلوّ و کذب شده اندند، و با توجه به اینکه از نظر دلالت متنی بسیاری از این روایات با همدیگر ضدّ و نقیض هستند، روش برخورد علمای ما با این روایات چه هست؟ بدون در نظر گرفتن روایات متعددی که از رسول اکرم و ائمه دیگر نقل شده، آیا از این روایات ضعیف الاسناد و ضدّ و نقیض اصحاب امام حسن عسکری می‌توان ادعای تواتر اجمالی یا معنوی ولادت امام مهدی(عج) را کرد؟

درگاه‌ها
درگاه مهدویت.png


احادیثی که درباره ولادت امام مهدی (عج) وارد شده بیش از هزار حدیث است که به دلالت مطابقی یا تضمنی و التزامی بر ولادت آن حضرت به عنوان مهدی موعود دلالت می‌کند. هرچند بعضی از اسناد این روایات ضعیف یا مجهول است لکن با توجه به این که سند بسیاری از این روایات صحیح است، یکدیگر را کمک نموده و همه آن‌ها حجت می‌شوند. این طریق برای تصحیح مجموعه روایات ـ ولو در میان آن‌ها ضعیف باشد ـ طریقه ای است که علمای شیعه و سنی از آن استفاده کرده‌اند. اقزون بر این اصل ولادت حضرت مهدی از مسلمات شیعه و حتی اهل تسنن است و با اخبار متواتر برای آنان ثابت شده است.

اثبات ولادت امام زمان با احادیث صحیح

۱. کلینی به سند صحیح از ابن هاشم جعفر نقل می‌کند که به امام عسکری(ع) عرض کردم جلالت شما مرا مانع شده تا مسئله ای از شما بپرسم، آیا اجازه می‌دهید تا از شما سؤال کنم؟ حضرت فرمود: سؤال کن، عرض کردم ای آقای من آیا برای شما فرزندی هست؟

فرمود آری! عرض کردم اگر حادثه ای برای شما اتفاق افتاد کجا از او سؤال کنم فرمود درمدینه…[۱]

۲. کلینی به سند صحیح اعلائی از محمد بن عبد الله و محمد بن یحیی و همگی از عبد الله بن جعفر الحمیری روایت می‌کند که: حمیری گوید من و شیخ ابو عمرو ـ عثمان بن سعید عمری، نایب اول امام عصر ـ نزد احمد بن اسحاق گرد آمدیم، احمد بن اسحاق به من اشاره کرد که راجع به جانشین ـ امام عسکری ـ از شیخ بپرسم من به او گفتم ای ابا عمرو من می‌خواهم چیزی از شما بپرسم که نسبت به آن شک ندارم…

ابو علی احمد بن اسحاق (حمیری) به من خبر داد که از حضرت هادی سؤال کردم با که معامله کنیم ـ احکام دین را بپرسم ـ به او فرمود عمری مورد اعتماد من است از او بشنو و اطاعت کن: ابو عمرو و عثمان بن سعید در این هنگام به سجده افتادند و گریه کردند آن گاه گفت، حاجتت را بپرس. گفتم شما جانشین بعد از امام حسن عسکری را دیده‌ای؟ گفت آری به خدا گردن او چنین بود و با دست اشاره کرد. گفتم یک مسئله دیگر باقی مانده است، گفت بگو: نامش چیست؟ گفت: نمی‌گویم، زیرا برای من روا نیست.[۲]

۳. شیخ مفید روایت کرده: اخبرنی ابو القاسم[۳] عن محمد بن یعقوب[۴] عن علی بن محمد[۵] عن حمدان القلانی[۶] حمدان قلاسنی گوید به ابی عمرو و عمری ـ نخستین نایب امام زمان ـ گفتم حضرت عسکری از دنیا رفت گفت: آری از دنیا رفت ولی در میان شما کسی را به جای گذارد که گردنش مانند این است و به دست خود اشاره کرد یعنی کودکی خردسال به جای گذارده که گردنش به باریکی بند دست من است.[۷]

روایات مذکور در این رابطه همگی صحیح و روایات آن نیز همگی موثق و مورد اعتماد هستند.

احادیثی که از طریق امامیه درباره مسائل مسلم اعتقادی و کلامی نزد شیعه رسیده از باب این که مفاد آن‌ها نزد امامیه، مسلم و ثابت و راسخ است، راویان آن احادیث مورد بحث و جرح و تعدیل نزد رجالیین قرار نگرفته‌اند زیرا احتیاج و ضرورتی برای آن دیده نمی‌شد، از آن جمله احادیث، احادیث ولادت امام مهدی(عج) است.

اثبات ولادت امام زمان (عج) با اخبار متواتر

مسئله ولادت امام مهدی(عج) و وجود او را می‌توان از طریق تواتر نیز ثابت کرد و با اثبات تواتر، دیگر به بررسی سند هر یک از روایت‌های وارده در مورد ولادت احتیاجی نیست. توضیح این مطلب به مقدماتی احتیاج دارد که به هر یک به اختصار اشاره می‌شود.

مقدمه اول: با مراجعه به کتب منطق برای اطلاع از رأی مشهور در کیفیت حصول یقین در خبر متواتر در می‌یابیم که منطق ارسطویی، خبر متواتر را چنین تعریف کرده است: (خبر متواتر، نقل جماعت کثیری است که اتفاق شان به دروغ محال است)[۸] از خلال این تعریف پی می‌بریم که خبر متواتر از دو رکن اساسی ترکیب یافته است: الف) اخبار عدد کثیر؛ ب) عدد کثیر به حدی باشد که توافق آن‌ها بر دروغ محال باشد.

رکن اول درباره ولادت حضرت مهدی به حس و وجدان ثابت است. اما درباره رکن دوم، از منطق ارسطویی سؤال می‌کنیم که چگونه ممکن است محال بودن اجتماع افراد زیادی به دروغ ثابت شود؟

منطق ارسطویی می‌گوید: این مسئله از قضایای بدیهیه ای است که عقل به مجرد تصورش، به آن حکم می‌کند مانند قضیه (کل بزرگ‌تر از جزء است) همان‌طور که این قضیه از بدیهیات است و عقل به مجرد تصور طرفین موضوع و محمول و نسبت بین آن دو به آن حکم می‌کند، هم چنین قضیه استحاله توافق افراد کثیری که غرض ورزی آن‌ها بر کذب ثابت نشده قضیه ای است که عقل به بداهت آن حکم می‌کند. پس می‌بینیم که در منطق ارسطویی، خبر متواتر یکی از قضایای ضروری شش‌گانه قرار گرفته است.

نظر مرحوم شهید صدر این است که سبب پیدایش یقین در قضایای متواتر و تجربی حساب احتمال است نه آنچه در منطق ارسطویی به آن اشاره رفته است؛ مثلاً در قضیه (غدیر خم) زمانی که مخبر اول از این قضیه خبر می‌دهد احتمال صدق در حد ۱٪ است و هنگامی که نفر دوم نیز خبر می‌دهد، احتمال صدق و مطابقت با واقع به۲٪ می‌رسد و هم چنین با اخبار جدید از هر راوی، احتمال صدق و مطابقت با واقع، تقویت و در مقابل احتمال مخالفت خبر با واقع، ضعیف می‌گردد و به حد صفر یا قریب به آن می‌رسد و این، منشأ حصول یقین در قضایای متواتر و تجربی است.

مقدمه دوم: در خبر متواتر لازم نیست که هر یک از راویان خبر، از ثقات و عدول باشند، زیرا خبر متواتر خود به خود مفید یقین و قطع به مفاد آن است بر خلاف خبر واحد که حجیت آن یا از باب حجیت خبر ثقه است بنا بر نظر عده ای از اصولیون ـ یا از باب حجیت خبر موثوق به است، طبق نظر عده دیگری.[۹] به هر دو فرض ما به اثبات وثاقت در خبر واحد محتاجیم.

بنا بر آنچه نقل شد، نتیجه می‌گیریم که ما نمی‌توانیم با احادیثی که بر ولادت امام زمان(عج) به عنوان موعود عالمی دلالت می‌کند و فوق حد تواتر است، معامله خبر واحد کنیم و هر یک از راویان این اخبار را مورد نقد و بررسی قرار دهیم و در صورت عدم اثبات وثاقت آنان، احادیث را مورد طعن قرار دهیم.

مقدمه سوم: بزرگان، تواتر را به سه بخش تقسیم کرده‌اند:

  1. تواتر لفظی: آن است که محور مشترک در تمام خبرها لفظ معینی باشد همان‌طور که جماعتی ادعا کرده‌اند که خبر (من فسر القرآن برأیه فلیتبوا مقعده من النار) از این قسم است.
  2. تواتر معنوی: آن است که محور مشترک در تمام خبرها، معنی معینی باشد مثل حدیث کساء.
  3. تواتر اجمالی: آن است که اخبارمختلفی در یک موضوع وارد شده است که یقین داریم برخی از آنها از معصوم صادر شده است؛ لذا می‌توان به قدر متیقن آن اخذ کرد.

پس می‌گوییم، فرض کنیم مجموعه ای از اخبار در دست ماست که در خصوصیات و تفاصیل، با یکدیگر اختلاف دارند لکن تمام آن‌ها یک قدر متیقنی دارند. برای ما علم به همان معنا وقدر متیقن حاصل می‌گردد، و لو از زوایای دیگر که اختلاف در آنهاست، برای انسان علم حاصل نمی‌گردد. با این بیان دیگر نمی‌توانیم در احادیث ولادت امام مهدی به ادعای این که این‌ها در تفاصیل و جزئیات ولادت اختلاف دارند، مناقشه کنیم، چون لا اقل تواتر اجمالی دارند.

بزرگان برای تواتر به اعتبار سعه و ضیق دایره آن، تقسیماتی دارند که به یکی از آن‌ها اشاره می‌شود:

  1. گاهی دایره تواتر، بسیار وسیع است مثل تواتر درخبر وقوع جنگ جهانی اول و دوم.
  2. گاهی دایره تواتر، ضیق و تنگ‌تر از قسم اول است مثل تواتر در واقعه قیام امام حسین(ع) در کربلا.
  3. گاهی دایره تواتر از قسم دوم نیز تنگ‌تر است مثل تواتر در قواعد ادبیات عرب از لغت و صرف و…

زیرا همه متکلمین به لغت عربی، از تمام خصوصیات ادبیات عرب مطلع نیستند و تنها علمای علم ادب هستند که از خصایص این علم اطلاع دقیق دارند. ولی ضیق این دایره مانع از تحقیق تواتر به حساب ریاضی و عقلی در محدوده قسم سوم نیست.

بنابراین نمی‌توان مسئله ولادت حضرت مهدی را مخالف و معارض با تواتر احادیث دانست چون در تواتر خبر تنها تحمل جماعتی از راویان در هر طبقه کافی است و احتیاجی به اطلاع تمام امت یا تمام طایفه یا تمام راویان ندارد.

بله نهایت چیزی را که می‌توان گفت این که، دایره این تواتر وسیع و گسترده به نحو اول و دوم نیست، بلکه متوسط یا ضیق است و این امر با حصول پایین‌ترین درجه تواتر به قانون ریاضی و عقلی، هیچ منافاتی ندارد و این اشتباه آشکاری است که کسی گمان کند طبیعت تواتر تنها به یک قسم منطبق بوده و بیشتر از یک دایره شامل نمی‌شود.

نکته دیگری که بر هر شخص محقق و متتبع پنهان نیست این که بعد از ملاحظه وضع سیاسی عصر امام عسکری و قبل و بعد از آن، روشن می‌شود که یکی از عوامل جهالت راویان احادیث ولادت امام مهدی(عج) همان فشارهای سیاسی بوده که از طریق حاکمان ظلم و جور در آن زمان بر شیعیان وارد آمده بود؛ لذا بسیاری از راویان خود را با اسامی مستعار معرفی می‌کردند تا شناخته نشوند. خصوصاً این که می‌دانیم عده ای از کسانی که در اوایل عصر غیبت از وضعیت جانشین امام عسکری و ولادت او سؤال می‌کردند، اشخاصی بودند که از مناطق دور به سامرا وارد شده و چندان از خواص شیعیان و معروفین از اصحاب نبوده‌اند.[۱۰]


معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

۱ـ موعودشناسی، علی اصغر رضوانی.

۲ـ در انتظار ققنوس، سید ثامر هاشم العمیدی مراجعه کنید.


منابع

  1. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۵ش، ج۱، ص۳۲۸.
  2. همان، ج۱، ص۳۲۹.
  3. ر. ک. نجاشی، رجال، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۰۷ق، ص۱۲۴.
  4. طوسی، فهرست، نجف، مکتبه المرتضویه، ص۱۳۵.
  5. مجلسی، رجال، ص۲۶۴.
  6. کشی، رجال، مشهد، انتشارات دانشگاه مشهد، ۱۳۴۸ش، ص۵۰۳.
  7. شیخ مفید، الارشاد، ترجمه رسولی محلاتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۸۲ش، ج۲، ص۴۸۶.
  8. مظفر، محمد رضا، منطق، بیروت، دارالتعارف، ۱۴۰۰ق، ص۲۸۶؛ و مظفر، محمد رضا، اصول، قم، اسماعلیان، چاپ پنجم، ج۳، ص۶۷.
  9. ر. ک. مظفر، محمد رضا، همان، ج۴–۳، ص۶۹–۸۰
  10. همان.