کتاب‌های ملاحم و فتن

سؤال

درباره کتاب‌هایی که درباره ملاحم و فتن نوشته شده‌اند توضیح دهید.


واژه‌شناسی

فتنه

اصطلاح

فِتَن و مَلاحِم دو عنوانى است كه به حوادث آينده و پيشگويى‌هاى آخرالزمان می‌پردازد. اين دو عنوان از قديم مورد توجه و اهتمام محدثان و مؤلفان مسلمان بوده و چه در ضمن جوامع روايى و چه به‌صورت مستقل به آن پرداخته‌اند. با مراجعه به فهرست‌ها روشن مى‌شود كه عنوان الفتن در ميان اهل‌سنت بيشتر كاربرد داشته است. اما، مؤلفان شيعه غالباً از عنوان ملاحم برای این دست کتاب‌ها استفاده كرده‌اند. الفتن ابن حماد، الفتن حنبل بن اسحاق، الفتن سليلى، الفتن زكريا بن يحيى و الفتن ابونعيم اصفهانى نمونه‌هايى از تأليفات مستقل اهل‌سنت در اين موضوع است. احمد بن حنبل، بخارى، مسلم بن حجاج، ترمذى و ديگران نيز در کتاب‌های روايى خود بابى با عنوان الفتن گشوده‌اند. شيعيان برای تألیفات خود در این زمینه کمتر از نام فتن استفاده کرده‌اند؛ آنان مطالب مربوط به آينده، حوادث آخرالزمان و علائم ظهور را در كتاب‌هايى با عنوان الملاحم آورده‌اند. در فهرست‌هاى شیعی نجاشى و طوسى بيش از بيست كتاب ملاحم نام برده شده و تنها در دو مورد تعبير الفتن وجود دارد.‌[۱] محققان احتمال داده‌اند که دلیل استفاده عنوان فتن در ميان مؤلفان اهل‌سنت و عنوان ملاحم در ميان مؤلفان شيعه ریشه در اختلاف ديدگاه شيعه و اهل‌سنت دربارهٔ حکومت باشد؛ زيرا قيام‌هاى مخالف خلفا غالباً از سوى شيعيان صورت گرفته و از ديدگاه اهل‌سنت اين قيام‌ها فتنه به‌شمار مى‌رفته است. اين واژه در عصر پیامبر(ص) بيشتر جنبهٔ دينى داشت و غالباً به معناى گمراه‌كردن استفاده مى‌شد، اما پس از آن فتنه مفهومى سياسى پيدا كرد و حرکت‌های ضد حکومتی اطلاق می‌شد. اما انتخاب نام ملاحم براى كتاب‌های شيعه در مقابل فتن محتمل است به این دلیل باشد که شیعیان ايستادگى مقابل حاكمان غاصب و ظالم را فتنه محسوب نمى‌کردند و آنچه در جریان این قیام‌ها رخ مى‌داد از نظر آنان كشتار انسان‌هاى حق‌طلب و مبارز بود.[۲] واژه فتنه (مفرد فتن) در اصل به معناى جداسازى طلاى خالص از ناخالص است و سپس در معانى امتحان, سختى و بلا, وسوسه و گمراه كردن به كار رفته5 و در قرآن نيز به همين معانى آمده است.6 اين واژه در عصر نبوى بيشتر جنبه دينى داشت و غالباً به معناى گمراه كردن استفاده مى شد, اما پس از آن فتنه مفهومى سياسى پيدا كرد و در بيشتر موارد به هر حركتى كه با سير طبيعى جامعه همگام نبود و منجر به اختلال در نظم عمومى مى شد, فتنه مى گفتند. ابوبكر در پاسخ اعتراض اميرمؤمنان(ع) به سقيفه, گفت: علت اين كار ترس از وقوع فتنه بود و سعد بن عباده كه حاضر نشد با ابوبكر بيعت كند, توسط عمر (صاحب فتنه) قلمداد شد.7 دوره خلافت عمر را دوره خاموشى فتنه ها مى دانند و مى گويند مدتى پس از خلافت عثمان فتنه ها آغاز و با قتل او فتنه اى بزرگ واقع شد. بيشترين و مهم ترين فتنه ها در دوران خلافت اميرالمؤمنين على(ع) رخ داد;8 به گونه اى كه برخى صحابه و فرزندان آنان را به گوشه گيرى كشانيد. در منابع تاريخى از اقدام طلحه و زبير و نبرد جمل, برافراشتن قرآن ها در صفين, جريان حكميت و جنگ نهروان به فتنه تعبير مى شود; چنانكه على(ع) نيز اين واژه را در خطبه ها و نامه هاى خود به كار برده و گاه برخى از همان حوادث را اراده كرده است.9 افرادى چون ابوموسى اشعرى و عبدالله بن عمر كه درك لازم را براى تشخيص حق از باطل نداشتند, به عنوان پرهيز از فتنه, اعتزال و انزوا را ترجيح دادند. معاويه به بهانه جلوگيرى از فتنه و ريخته نشدن خون هاى بيشتر با هر حركتى برخورد كرد. كشتن حجر بن عدى و يارانش به همين بهانه بود.10 گويا سخنى كه از خليفه دوم نقل شده, راه را براى توجيه اعمال خلفاى غاصب باز كرد. از او نقل كرده اند كه (سلطان عادل از سلطان ظالم بهتر و سلطان ظالم از فتنه بهتر است.)11 موضوع دورى از فتنه به ضميمه عنوان (لزوم اطاعت از حاكم) باعث شد مسلمان نمايان در برابر امام حسين(ع) بايستند و او را به عنوان عامل فتنه به شهادت برسانند.

در مجموع واژه فتنه و جمع آن فتن در آن دوران به آشوب ها و شورش ها اطلاق مى شد و عده اى هم متخصص در امور فتن شناخته مى شدند; چنانكه برخى تابعان گفته اند پيشواى ما در فتنه عبدالله بن عمر است,12 يا حسن بصرى از متخصصان به امور فتنه ها و خون ها معرفى شد.13 گويا نياز به تشخيص همين امور بود كه كتاب هاى فتن تدوين گشت تا حوادث و آشوب هاى آينده را معرفى نمايد و مردم را از ورود به آن برحذر دارد. دسته اى از اين روايات پيشگويى ها و اخبار غيبى معصومان نسبت به حوادث آينده بود و دسته اى ديگر را حاكمان براى پيشبرد اهداف حكومت خود جعل كردند.

اما كلمه ملاحم, جمع ملحمه است و ممكن است از دو ريشه گرفته شود, گرچه برگشت آن دو نيز به يك اصل است. يكى چسبندگى و دوم گوشت. اگر از ريشه اول گرفته شود, به معناى سختى نبرد است كه در آن جنگجويان به همديگر گلاويز مى شوند. اما در ريشه دوم به معناى قتلگاه آمده است, كنايه از اينكه گوشت بدن انسان ها در آن مى ريزد. در هر صورت مراد از ملحمه در اينجا حوادث و جنگ هاى خونين است كه در آينده رخ مى دهد.14 بنابراين ممكن است انتخاب نام ملاحم براى كتب شيعه در مقابل فتن, اشاره به اين باشد كه ايستادگى مقابل حاكمان غاصب و ظالم فتنه محسوب نمى شود و آنچه در آن رخ مى دهد, كشتار انسان هاى مبارز است. خواهيم گفت كه نام كتابى كه در صدد معرفى آن هستيم, (الفتن و الملاحم) نيز گفته شده است, ولى درست نيست و كلمه افزوده بر فتن, در نسخه هاى خطى و چاپى اين كتاب وجود ندارد. مؤلف كتاب الفتن

منابع

  1. صادقی، «الفتن ابن‌حماد قدیمی‌ترین کتاب در مهدویت»، ص۴۶-۴۷.
  2. صادقی، «الفتن ابن‌حماد قدیمی‌ترین کتاب در مهدویت»، ص۴۷.